بازگشت مجدد پوتین: فرصتها و چالشهای ایران
بازگشت مجدد پوتین: فرصتها و چالشهای ایران
علی ولیقلیزاده، پژوهشگر مسائل بین المللی

اصولاً، زمانیکه شاهد جابهجایی بازیگران در شطرنج نظام سیاسی کشورها هستیم، بهویژه در سیستمهای پارلمانی، تغییرات ناگهانی در ماهیت و جهتگیری کلی سیاست داخلی و خارجی کشورها دور از انتظار نیست. این وضعیت فراتر از تحولات و بازتابهای متفاوت از سوی احزاب و نخبگان سیاسی موافق و مخالف در عرصه سیاست داخلی، از جانب محیط بینالمللی با واکنشهای متفاوتی نیز همراه خواهد بود. بدیهی است در چنین شرایط مهمی، بهویژه در انتخابات ریاستجمهوری دولتهای بازیگر جهانی، که گاهی این انتخابات با پیامهای کاملاً صریح ژئواستراتژیکی همراه است، رقبا و شرکای استراتژیک بیش از همه تحت تأثیر وضعیت موجود خواهند بود. بر این اساس، بهرغم اینکه بازیگران ژئواستراتژیکی معمولاً از رویکرد ثابتی در سیاست خارجی برخوردارند، اما همچنان که اشاره شد گاهی ممکن است با جابهجایی بازیگران شطرنج نظام سیاسی این جهتگیری با تغییراتی همراه باشد که معمولاً این تغییرات با فرصتها و چالشهایی برای رقبا و شرکای استراتژیک همراه است.
حال، این سؤال مطرح است که برحسب پیوندهای استراتژیک بین تهران ـ مسکو، از دیدگاه علایق ژئوپلیتیکی ایران، بازگشت مجدد پوتین چه نوع فرصتها و چالشهای احتمالی را برای ایران میتواند به همراه داشته باشد؟ بر این اساس، در این تحلیل سعی شده است این موضوع در چهارچوب نگرش ژئواستراتژیکی و ژئوپلیتیکی به رویکرد اوراسیاگرایی پوتین مورد ارزیابی و تحلیل قرار بگیرد.
هرچند نمیتوان انکار کرد پوتین نیز گاهی بنا به شرایط زمانی و بیشتر برای تمرکز قدرت در کرملین و تقویت ابتکار عمل روسیه در عرصه داخلی و خارجی موضع منفعلی در قبال غرب داشت، اما کاملاً بدیهی است اساس دکترین سیاست خارجی پوتین بر محوریت ملیگرایی و اوراسیاگرایی است. اصولاً در نگرش ژئواستراتژیکی، اوراسیاگرایی در طرف مقابل ائتلاف آتلانتیکی است. اگر بر اساس آنچه که غرب ادعا دارد عراق برای اقتصاد و ژئوپلیتیک آن از اهمیت حیاتی برخوردار است، در نگرش ژئواستراتژیکی به اوراسیاگرایی، ایران گرهگاه منافع استراتژیکی مستقیم روسیه ـ اوراسیاست. اتحاد ژئوپلیتیک با ایران قادر است آرزوی بسیاری از نسلهای استراتژیست روسیه، یعنی «ورود به آبهای گرم» از طریق راههای صلحآمیز و دموکراتیک را تحقق بخشد. در دکترین اوراسیاگرایی پوتین، روسیه و ایران بهعنوان هارتلند همگرایی اوراسیایی در مقابل ائتلاف آتلانتیکی مکمل ژئوپلیتیکی یکدیگرند. در این رویکرد کاملاً ژئواستراتژیکی که مدیریت توانمند آن حتی میتواند «کیش و مات» را برای ائتلاف آتلانتیکی در نظام ژئوپلیتیکی جهانی به همراه داشته باشد، در یک طرف آن، روسیه تکیهگاه استراتژیکی ایران در مقابل غرب محسوب میشود و در طرف مقابل، ایران بزرگترین نقطه ضعف آمریکا، رقیب سنتی روسها در عرصه رقابت جهانی است.
محور «مسکو ـ تهران» خط اصلی و زیربنای ایدئولوژیکی همگرایی اوراسیایی در برابر ائتلاف آتلانتیکی محسوب میشود. در این نگرش، میتوان از ایران بهعنوان یگانه مکمل استراتژیکی «هارتلند» در جهان کنونی در مقابل مکمل جغرافیایی هارتلند در جهان سنتی نام برد. بر این اساس، هرچند دکترین اوراسیاگرایی پوتین در درجه نخست مستلزم ائتلاف روسیه ـ اوکراین میباشد، با این حال مشارکت استراتژیک روسیه با ایران شرط کافی آن بهحساب میآید. شایان ذکر است، در طول سالهای اخیر گرایشهای آتلانتیکی مدودیف در سیاست خارجی برای نخستین بار در طول تاریخ موجب تقویت مناسبات مسکو ـ واشنگتن شد (هرچند به اعتقاد برخی از کارشناسان مسائل بینالمللی چنین رفتارهایی ناشی از هویت ژئوپلیتیک روسیه است که به سیاست خارجی این کشور ماهیتی واکنشی ـ انفعالی بخشیده است) و همین رویکرد منفعل مسکو در مقابل غرب موجب شد بین روسیه و ایران فاصله بیفتد و حتی تیرگیهایی نیز بهوجود آید.
حال در مقابل نگرش ژئواستراتژیکی به دکترین اوراسیاگرایی پوتین، نگرش ژئوپلیتیکی نیز مطرح است که اساس آن را باید در نگرشهای ژئواکونومیکی ـ هویتی پوتین جستجو کرد. اخیراً، پوتین در جدیدترین مقاله خود از پروژه جدید همگرایی اوراسیایی در قالب همگرایی اقتصادی و تجارت آزاد در حوزه کشورهای مشترکالمنافع صحبت کرده است. هدف اصلی پوتین تشکیل یک اتحاد فراملی کاملاً مستحکم بر محوریت تجارت و اقتصاد آزاد است که بتواند به ایفای نقش «پل ارتباطی» بین اروپا و شرق آسیا یعنی دو کانون اقتصادی بزرگ جهان بپردازد.
هرچند بیشتر کشورهای مشترکالمنافع از این طرح پوتین استقبال کردهاند و برخی نیز مانند جمهوری آذربایجان با این طرح مخالفند، با این حال بدیهی است که با توجه به نابرابری قدرت اقتصادی ـ سیاسی روسیه با دیگر کشورهای مشترکالمنافع، با اجرای این طرح که کاملاً از فلسفه هویتی برخوردار است بار دیگر شاهد تقویت نفوذ مسکو در منطقه و افزایش وابستگی سنتی منطقه به مسکو خواهیم بود که نمیتوان آن را برای ایران و دیگر کشورهای صاحب نفوذ در حوزه کشورهای مشترکالمنافع به فال نیک گرفت. هرچند که این طرح پاسخ صریح مسکو نسبت به طرح مدنظر واشنگتن برای تشکیل کمربند حائل در مرزهای جنوبی روسیه برای جلوگیری از افزایش نفوذ مسکو در محور آسیای مرکزی ـ قفقاز جنوبی و ایجاد فاصله بین ایران ـ روسیه نیز محسوب میشود.
در مجموع، با توجه به آنچه که ذکر شد، حضور مجدد پوتین دو جنبه مثبت و منفی برای ایران به همراه دارد: بازگشت مجدد پوتین با دکترین اوراسیاگرایی را میتوان فرصتی استراتژیک برای ایران در مقابل غرب بهحساب آورد، و در مقابل بهلحاظ ژئوپلیتیکی، بهنظر میرسد بازگشت مجدد پوتین با طرح پروژه همگرایی تجاری ـ اقتصادی اوراسیایی موجب تنگتر شدن زمینههای حضور پررنگ ایران در شبکه تجاری ـ اقتصادی کشورهای مشترکالمنافع خواهد بود.
نظر شما