توافق هسته‌ای و خرده بحران‌های آینده


 
 
با صدور قطعنامه شورای حکام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، پرونده هسته‌ای ایران بیش از یک دهه کشمکش و مذاکره مختومه گردید. از دیدگاه برخی، صدور این قطعنامه می‌تواند پایان مناقشات دیرینه ایران و غرب و همچنین کاهش چشمگیر مسائل و بحران‌ها در عرصه دیپلماسی باشد، اما واقعیت آن است اگرچه قطعنامه اخیر ظاهراً معضل بزرگ ایران را در مقطع کنونی مرتفع می‌سازد، باوجوداین و با توجه به تحولات جاری به‌نظر می‌رسد ظهور تنش‌ها و خرده بحران‌ها یا بحران‌های کوچک گوناگون در آینده پیش‌رو دور از انتظار و تصور نباشد.
با علنی شدن برنامه هسته‌ای ایران در سال 2003، این موضوع به یکی از مناقشه‌انگیزترین مسئله بین ایران و غرب تبدیل گردید و بستر را برای افزایش فشارها بر ایران فراهم نمود. برآیند فشارهای سیاسی و اقتصادی صدور شش قطعنامه ازسوی شورای امنیت سازمان ملل متحد و اعمال محدودیت‌های اقتصادی ازطریق تحریم‌های گسترده و بی‌سابقه ازطرف سازمان ملل، آمریکا، اتحادیه اروپا و سایر کشورهای متحد آنها بود تا بتوانند ایران را از ادامه فعالیت‌های هسته‌ای منصرف سازند.
با روی کار آمدن آقای روحانی، دولت وی تلاش نمود تا مسئله هسته‌ای را به‌گونه‌ای قابل قبول یا به شیوه «برد ـ برد» خاتمه دهد؛ زیرا این مسئله و پیامدهای سیاسی و اقتصادی آن بر بسیاری از شئون جامعه ایران تأثیر گذاشته و شرایط را برای بهبود وضع اقتصادی کشور و توسعه پایدار به‌طور فزاینده‌ای دشوار ساخته بود. حل مسئله هسته‌ای از دیدگاه دولت آقای روحانی ازیک‌سو می‌تواند منجربه پایان تحریم‌های بین‌المللی شده و ازسوی‌دیگر بستر را برای بهبود روابط دیپلماتیک با جامعه بین‌المللی به‌ویژه غرب فراهم نماید، و بدین‌ترتیب ایران از انزوا رهایی یابد. براساس همین اهداف، ایران دور جدیدی از مذاکرات مستمر و پیچیده را با دولت‌های عضو گروه 1+5 آغاز نمود که درنهایت به توافق جامع هسته‌ای وین که در اصطلاح (برنامه جامع اقدام مشترک) یا «برجام» نامیده می‌شود، منجر شد. براساس توافق حاصل‌شده، دو طرف می‌بایست برخی از اقدامات مقدماتی را جهت اجرایی کردن «برجام» آغاز می‌کردند؛ ازجمله آنها لزوم بسته شدن پرونده «ابعاد نظامی احتمالی» برنامه هسته‌ای ایران یا «پی‌ام‌دی» بوده که با صدور قطعنامه مثبت شورای حکام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی این امر در روز سه‌شنبه 24 آذر تحقق پذیرفت و بعد از دوازده سال پرونده هسته‌ای ایران مختومه گردید.
از دیدگاه برخی از صاحب‌نظران سیاسی و سیاستمداران، مختومه شدن پرونده هسته‌ای در شورای حکام به‌معنای حل بسیاری از مسائل بوده و برهمین‌مبنا افق تقریباً روشنی را برای آینده ترسیم می‌کنند. از منظر این افراد راه‌حل اصلی جهت برون‌رفت از مشکلات امروز کشور و «تحقق وعده‌های اقتصادی آقای روحانی» در گرو لغو تحریم‌های بین‌المللی علیه ایران می‌باشد. اگرچه حل مسئله هسته‌ای بسیار مهم و سودمند است، باوجوداین، این موضوع به‌لحاظ ماهیتی خود می‌تواند خاستگاه و منشأ تحولات مختلفی در آینده باشد.
درحقیقت، موضوع هسته‌ای ایران را می‌بایست بحران بزرگی تلقی نمود که علی‌رغم فیصله یافتن، در غالب خرده بحران‌ها و تنش‌های مختلفی در آینده تبلور خواهد یافت. به عبارت دیگر، اگرچه پرونده هسته‌ای ایران درنتیجه مذاکرات دولت‌های غربی با ایران درحال‌حاضر مختومه اعلام گردید، اما واقعیت امر آن است که بسیاری از گروه‌ها و افراد و همچنین برخی از دولت‌ها از توافق اخیر هسته‌ای ناخشنود می‌باشند. روی‌هم‌رفته می‌توان مخالفان توافق هسته‌ای ایران و غرب را به دو دسته اصلی تقسیم نمود: دسته نخست، دولت‌های منطقه‌ای به‌ویژه عربستان و رژیم صهیونیستی را دربرمی‌گیرد؛ و دسته دوم شامل افراد و گروه‌هایی می‌شود که همواره اقدامات و فعالیت‌های ضدایرانی از اولویت‌های کاری آنها بوده است. منافقین ضد جمهوری اسلامی، لابی‌های صهیونیستی در آمریکا مانند آیپک و جمهوری‌خواهان آمریکایی مخالف ایران در این طیف جای می‌گیرند. همه این گروه‌ها و دولت‌ها پیشتر تلاش فراوانی نمودند تا مانع از حصول توافق هسته‌ای بین ایران و گروه 1+5 شوند، اما با ناکامی مواجه گشتند. دیدارهای متعدد بنیامین نتانیاهو با اوباما و اعضای کنگره و همچنین ملاقات با سران رهبران اروپایی مانند فرانسوا اولاند، تماس‌ها و دیدارهای مکرر رهبران ریاض با سیاستمداران آمریکایی و اروپایی و حتی تلاش برای تطمیع و تشویق آنها ازطریق اعطای برخی امتیازات مانند سرمایه‌گذاری در بخش تأسیسات هسته‌ای و خرید تجهیزات نظامی، رایزنی‌های گسترده لابی‌های صهیونیستی و معارضان ضدایرانی در همین راستا قابل ارزیابی می‌باشد.
اما عدم کامیابی آنها درجهت جلوگیری از توافق هسته‌ای، دلیلی بر توقف خصومت‌های این کنشگران نمی‌باشد. آنها تلاش خواهند کرد تا با مطرح کردن موضوعات جدیدی در رابطه با ایران و متعاقباً ایجاد تنش‌ها و بحران‌های کوچک، توافق هسته‌ای حاصل‌شده را با چالش جدی مواجه نموده و روند اجرایی شدن برجام را با کندی روبه‌رو سازند. همچنین این بازیگران درصدد هستند تا به‌نوبه‌خود سازوکارهایی را جهت مقابله با ایران پساتوافق اتخاذ نمایند. برجسته کردن آزمایشات موشکی ایران و موضوع حقوق بشر، برنامه عربستان برای راه‌اندازی یک شبکه فارسی زبان و همچنین پایین نگه داشتن قیمت نفت، لایحه کنگره آمریکا جهت الزام‌آور کردن اخذ ویزا برای همه افرادی که به ایران سفر می‌کنند، و همکاری رژیم صهیونیستی و عربستان جهت ائتلاف‌سازی در منطقه علیه ایران، بازگشایی مجدد پرونده انفجار آمیا، که مورد استقبال نتانیاهو نیز قرار گرفته، می‌تواند نشانه‌ها و بسترهایی جهت ظهور بحران‌های کوچک در آینده به‌حساب آید.
بنابراین، به‌نظر می‌رسد حل مناقشه مهم هسته‌ای به‌معنای تجزیه آن به خرده بحران‌ها و تنش‌های گوناگون در آینده خواهد بود که هدف غایی از ایجاد آنها حتی‌المقدور حفظ فشارهای موجود بر ایران باشد. این بحران‌های کوچک و متنوع می‌توانند به‌لحاظ مادی و روانی مشکلات و مسائل جدیدی را برای نخبگان سیاسی ایران ایجاد نمایند؛ لذا در این مقطع حساس ضروری به‌نظر می‌رسد که ایران باید با پرهیز از هرگونه اقدامات تحریک‌آمیز، با اتخاذ دیپلماسی چندجانبه در سطح منطقه و بین‌المللی و همچنین تلاش جهت تقویت لابی‌های ایرانی در کنگره آمریکا، اقدامات لازم را جهت جلوگیری از بحران‌های جدید به‌عمل آورد.