الگوهای تعمیمپذیر احزاب راستگرای پوپولیست اروپا
افزایش نفوذ اجتماعی احزاب راستگرای پوپولیست اروپا پدیدهای نوظهور در سطح اروپا و چالشی پیشِ روی پروژه اروپا و هنجارهای لیبرال ـ دموکراسی در این قاره است. امروزه تردیدی وجود ندارد که احزاب راستگرای پوپولیسم با تضعیف موقعیت احزاب چپ و راست میانه در سپهر سیاسی اروپا به بازیگرانی مهم تبدیلشدهاند؛ بازیگرانی که به احتمال زیاد بر پویشهای آتی پروژه اروپا نیز تأثیر خواهند گذارد. اهمیت احزاب راستگرای پوپولیست در ساخت آینده اروپا ما را متوجه تمایزات و تشابهات راهبردی و گفتمانی آنها ازجمله در حوزه مواجهه با پدیده اروپا و سیاستهای حمایتگرایانه میکند. تمایزات و تشابهاتی که بر امکانپذیری ایجاد شبکههای منسجم ارتباطی و کنشی در میان احزاب راستگرای پوپولیست اروپای غربی و اروپای شرقی تأثیر میگذارد. میدانیم که رهبران احزاب راستگرای پوپولیست کشورهای گوناگون اروپایی اخیراً در پایتخت جمهوری چک گرد آمدند تا بسترساز ایجاد شبکهای از این احزاب در سطح اروپا باشند.
درخصوص پیشرانهای گسترش نفوذ اجتماعی احزاب راستگرای پوپولیست موارد متعددی را میتوان ذکر کرد؛ ازجمله تضعیف نسبی موقعیت اتحادیه اروپا بهعنوان یکنهاد؛ تضعیف نسبی موقعیت اتحادیه اروپا بهعنوان یک ایده؛ جهانی شدن و پیامدهای آن؛ تقویت جایگاه مدل «سرمایهداری دولتی»؛ تحولات ژئوپلیتیکی در مرزهای جنوبی قاره اروپا و ترس رو به رشد درمورد مسئله مهاجرت/ پناهجویی و تروریسم؛ رکود اقتصادی؛ اقدامات مربوط به سیاست ریاضت اقتصادی و بحران منطقه یورو.
بهنظر میرسد با تمرکز بر مؤلفههای گفتمانی و راهبردی احزاب راستگرای پوپولیست اروپا ازجمله احزاب حزب قانون و عدالت لهستان؛ حزب آزادی و دموکراسی مستقیم جمهوری چک (میزبان گردهمایی اخیر رهبران احزاب راستگرای پوپولیست)؛ حزب فیدِز مجارستان؛ حزب آزادی هلند؛ حزب استقلال پادشاهی متحد (یو کیپ)؛ حزب لیگ شمال ایتالیا؛ حزب آلترناتیوی برای آلمان و جبهه ملی فرانسه بتوان به برخی الگوهای تعمیمپذیر دستیافت.
1. تقریباً تمامی احزاب راستگرای پوپولیست اروپا گرایشهای ضدنخبهگرایانه دارند؛ بهاینمعنا که این احزاب، سازمانها، احزاب و نهادهای ملی و حتی فراملی چون اتحادیه اروپا را بهعنوان نمایندگان نخبگان ناکارآمد حاکم بر این جوامع معرفی میکنند.
2. تقریباً تمامی احزاب راستگرای پوپولیست هم در عرصه اجتماعی و هم در عرصه سیاسی گرایشهای ضدلیبرالی دارند. البته بسیاری از احزاب راستگرای پوپولیست اروپای غربی از نظر اقتصادی لیبرال محسوب میشوند؛ زیرا مخالف دخالت دولت در اقتصاد هستند و از سرمایهداری ملی حمایت میکنند. بهنظر میرسد یکی از دلایل مخالفت اکثر احزاب راستگرای پوپولیست با دموکراسی، از منظر حمایت دموکراسی از اقلیتها و مسلمانان و جلوگیری از اعمال حاکمیت اکثریت قابل توجیه باشد.
3. در شرق و غرب قاره اروپا، گرایشها ضدمهاجرتی و ضدچند فرهنگگرایی عامل مهمی برای جذابیت احزاب راستگرای پوپولیست هستند؛ باوجوداین، در اروپای شرقی این عامل به نسبت عوامل دیگر از همه مهمتر است. بهنظر میرسد، جذابیت احزاب راستگرای پوپولیست اروپای شرقی ریشه در بسترهای تاریخی حکمرانیهای اقتدارگرای چپ و راست؛ زمینه تاریخی ناسیونالیسم قدرتمند در این منطقه و تعریف مضیق این احزاب از مفهوم غرب دارد. گرایش غالب در کشورهای اروپای شرقی پس از جنگ سرد، تلاش برای تعریف شدن ذیل جهان غرب و اروپا بوده است. در این چهارچوب، در نگاه احزاب راستگرای پوپولیست شرق اروپا، پدیده مهاجرت بهویژه مهاجرت مسلمانان، بهمعنای آغاز پایان غرب و هویت آن است.
4. گرایشها ضداتحادیه اروپا یا مخالفت با مفهوم شهروند اروپایی (در چهارچوب گفتمان ناسیونالیسم و مفهوم کنترل) مهمترین عامل جذابیت احزاب راستگرای پوپولیست در اروپای غربی بوده است. حال آنکه در اروپای شرقی ما بیشتر با پدیده انتقاد از اتحادیه اروپا یا شکاکیت نسبت به آن مواجهیم تا ضدیت با اتحادیه اروپا. انتقاد اصلی احزاب راستگرای پوپولیست اروپای شرقی نیز رویکردهای کمتر دموکراتیک اتحادیه اروپا و محوریت آلمان در فرایند تصمیمسازی این اتحادیه است.
5. در هر دو سوی قاره، نگرانی از پیامدهای جهانی شدن، بهویژه در حوزه مهاجرتی و بیکاری؛ از پیشرانهای مهم افزایش نفوذ اجتماعی احزاب راستگرای پوپولیست بوده است. باوجوداین، این نگرانی در کشورهای اروپای شرقی بیشتر نمود یافته است. بههمیندلیل احزاب راستگرای پوپولیست شرق اروپا برخلاف همتایانشان در اروپای غربی (بهاستثناء احزابی چون جبهه ملی فرانسه)، عمدتاً مدافع مداخله دولت در اقتصاد و سیاستهای حمایتگرایانه هستند.
6. بهاستثناء احزابی چون حزب آزادی هلند، احزاب راستگرای پوپولیست اروپا عموماً در حوزه آزادیهای اجتماعی تمایلات محافظهکارانه مذهبی واردند و با اشکال مدرنتر سبک زندگی چون همجنسگرایی مخالف هستند.
نظر شما