بالکان غربی یا یوگسلاوی سابق از گذشته‌ای تلخ تا آینده‌ای روشن



جمهوری سوسیالیستی فدراتیو یوگسلاوی سابق  در ادامۀ اضمحلال اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی سابق، در دهۀ آخر قرن بیستم میلادی فروپاشید؛ به‌عبارت‌دیگر، ایده‌های میخائیل گورباچف موسوم به گلاسنوست  (فضای باز سیاسی)، و پرسترویکا  (فضای باز اقتصادی و اجتماعی)، مقدمۀ تغییرات عظیم و شگرفی بود که نتیجۀ آن فروپاشی شوروی، ظهور جمهوری‌ها و کشورهای جدید منطقۀ آسیای مرکزی و قفقاز بود. این موج و دومینو به اروپای شرقی نیز تسری یافت و کشورهای این حوزه نیز از یوغ استعماری هفتاد سالۀ کمونیسم خارج شدند و استقلال یافتند.
یوگسلاوی سابق درنتیجۀ این تحولات و موج تغییرات فروپاشید و کشورهای جدیدی ظهور یافتند. درپی این فروپاشی، جمهوری‌های اسلوونی، کرواسی و مقدونیه در سال 1991 رسماً اعلام استقلال کردند. جمهوری بوسنی و هرزه‌گوین در سال 1992 اعلام استقلال کرد که به ‌علت عدم پذیرش آن ازسوی دولت فدرال صربستان و مونته‌نگرو به‌عنوان وارث یوگسلاوی سابق، جنگ‌های خونین داخلی بوسنی و هرزه‌گوین و به‌عبارتی، جنگ‌های مشهور بالکان در دهۀ نود میلادی رخ داد. مونته‌نگرو در سال 2006 رسماً از صربستان جدا شد و اعلام استقلال کرد. ایالت خودمختار کوزوو نیز در فوریه 2008 به‌طور یک‌جانبه استقلال خود را از صربستان اعلام نمود؛ اما تاکنون فقط 110 کشور جهان، استقلال آن را شناسایی کرده‌اند و کوزوو هنوز به‌عنوان یک کشور رسماً وارد عرصۀ بین‌الملل نشده است. بنابراین، فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سابق، پایان جنگ سرد، محو نظام دوقطبی، سقوط بلوک شرق، و نظام ارزشی کمونیسم فروپاشی یوگسلاوی سابق و ظهور کشورهای جدید را به‌دنبال داشت که می‌توان به‌عنوان تغییرات و تبعات و پس‌لرزه‌های آن رویداد مهم در حوزۀ روابط بین‌الملل برشمرد.
بالکان غربی  یکی از سه منطقۀ فرعی یا یکی از سه حوزۀ جغرافیایی منطقۀ بالکان است که در مقایسه با دو حوزۀ دیگر از جهات بسیاری منحصربه‌فرد است. این منطقه مرکب از کشورهای صربستان، مونته‌نگرو، کرواسی، مقدونیه، بوسنی و هرزه‌گوین، آلبانی و اسلوونی  با اقلیم کوزوو است که مساحتی بالغ‌‌بر 264 کیلومتر مربع و جمعیتی حدود 27 میلیون نفر دارد. این مساحت سواحل دریای آدریاتیک یعنی کشورهای آلبانی، کرواسی و مونته‌نگرو در غرب تا کوه‌های بالکان در شرق را شامل می‌شود. مرز بالکان غربی با اتحادیۀ اروپا نیز در جنوب به یونان، در شمال به اسلوونی و مجارستان، و در شرق به رومانی و بلغارستان محدود می‌شود. از بالکان غربی به نام یوگسلاوی سابق نیز یاد می‌شود؛ به‌عبارتی، وجه مشخصۀ یوگسلاوی سابق ترکیبی از ملیت‌ها، ادیان، اقوام، فرهنگ‌ها و زبان‌های مختلف است که به موزائیک اقوام و ملل مشهور است؛ درنتیجه، این منطقه را به‌عنوان منطقۀ «چندملیتی، چندفرهنگی و چندقومی»  و یا «سرزمین پوست‌پلنگی» می‌شناسند. این منطقه تلاقی‌گاه سه تمدن اسلامی، مسیحی و اسلاو، و به‌عبارتی، محل تقاطع مذاهب و ادیان بزرگ توحیدی و الهی نیز هست. از منطقۀ بالکان غربی به‌‌خاطر وقوع جنگ‌های مختلف و نیز بحران‌خیز بودن آن به‌عنوان یکی از ملتهب‌ترین و بحرانی‌ترین مناطق جهان نیز یاد می‌شود. با این تعابیر که اگر برخی از مناطق جهان ازنظر جغرافیایی بر روی خط زلزله  قرار گرفته‌اند منطقۀ بالکان بر روی خط بحران قرار دارد و از این منظر استثنا است. آری، بالکان، خاورمیانه‌ای در دل اروپاست و این نه به معنی نفت‌خیز بودن که به‌معنای بحران‌ساز بودن این منطقۀ حساس است. 
مخلص کلام اینکه، این منطقه به‌دلیل موقعیت ژئوپلیتیکی‌اش چهارراه تمدن‌های جهانی و همواره مورد توجه قدرت‌های بزرگ و محلی برای محک زدن و زورآزمایی منافع این قدرت‌ها بوده است. خاک این منطقه برای قدرت‌های منطقه‌ای و بین‌المللی در طول تاریخ جذاب بوده است؛ به‌عبارتی، این منطقه به‌طور کلان و بالکان غربی به‌طور خاص، زمین بازی و تفرجگاه مناسبی برای تحقق منافع بازیگران و درنهایت یکی از بی‌ثبات‌ترین مناطق اروپا و بعضاً جهان و همواره بستر حوادث مهم و غیرقابل پیش‌بینی بوده است.
در کتاب حاضر تلاش شده است که ضمن تشریح مختصات و ویژگی‌های برجستۀ منطقۀ بالکان غربی از ابعاد مختلف، ویژگی‌های سیاسی، اقتصادی و فرهنگی تک‌تک کشورها نیز که تاحدودی ناشناخته‌اند مورد بررسی قرار گیرند. با توجه به وجود مرکز ثقل اسلام و مسلمانان در این منطقه از اروپا وضعیت اسلام و مسلمانان نیز ارزیابی شده است و به‌دلیل بحران‌خیز بودن این منطقۀ خاص، نقاط آتی بحران‌خیز و واگرای  منطقه نیز معرفی و تشریح گردیده است. ظهور تا سقوط یوگسلاوی سابق و بررسی وضعیت این کشور از زمان فروپاشی تا مقطع کنونی (بالکان غربی) و اینکه چه چشم‌اندازی برای آیندۀ این منطقه متصور است و با چه چالش‌هایی مواجه است نیز از مهم‌ترین و کلیدی‌ترین مباحث کتاب حاضر است که به تفصیل و به‌طور عمیق و ریشه‌ای به آنها پرداخته شده است؛ به‌عبارتی، دورۀ بعد از جنگ جهانی دوم و توافق قدرت‌های پیروز در ایجاد یوگسلاوی (متشکل از شش جمهوری ناهمگون) که مارشال ژوزف برزو تیتو ، به‌عنوان دیکتاتور وقت و معمار یوگسلاوی، آن را مدیریت و رهبری کرد، و تحولات دورۀ بعد از مرگ تیتو و فروپاشی یوگسلاوی و ظهور کشورهای جدید، بخش‌های مهم کتاب حاضر را تشکیل می‌دهند که هم از بُعد تاریخی و هم از بُعد تحلیلی جذاب، خواندنی و عبرت‌آموزند.
بررسی مختصات و ویژگی‌های بالکان غربی دیروز و بالکان غربی امروز از دیگر مباحث کلیدی و برجستۀ این کتاب است که به ویژگی این منطقه نیز پرداخته است؛ به‌عبارتی، تلاش شده است که دو رهیافت متضاد بالکان غربی دیروز و امروز از هم متمایز شوند و ویژگی‌های آنها بیان گردد؛ به‌این‌معنی که درحالی‌که در بالکان غربی دیروز شاهد روند واگرایی و استقلال‌خواهی برخی مناطق یوگسلاوی سابق بودیم ـ که هنوز هم در این منطقه ادامه دارد ـ برعکس، در بالکان غربی امروز شاهد تلاش کشورهای منطقه برای همگرایی  و ادغام در ساختارهای یورو ـ آتلانتیکی  هستیم. امروزه به‌جای سرکوب اقلیت‌ها و نادیده گرفتن حقوق آنها جنگ و منازعۀ قومی و نژادی و پاک‌سازی نژادی، توسعه‌نیافتگی و تعارضات فرهنگی و ارزشی و غیره که سال‌ها بر این منطقه و ملل آن سیطره داشت شاهد تلاش برای توسعه‌یافتگی سیاسی و اقتصادی کشورهای منطقه، ارتقاء سطح و کیفیت زندگی مردم، رعایت حقوق آنان به‌ویژه اقلیت‌ها، و برقراری صلح و ثبات و امنیت براساس استانداردهای اروپایی هستیم. در نوشتار حاضر، نوع نگاه ملل منطقه به یکدیگر و به ایران و حوزه‌های نفوذ و قدرت نرم ایران در منطقه نیز به‌عنوان مشاهدات میدانی مورد بررسی و مداقه قرار گرفته است.
سرانجام اینکه در این پژوهش سعی شده با نگاهی کارشناسانه و تخصصی به تحولات منطقۀ بالکان غربی یا یوگسلاوی سابق نگریسته شود و محققان و کارشناسان و جویندگان علم را ـ با وجود منابع اندک در این حوزه ـ با تحولاتی در منطقه آشنا سازد که به‌دلایل مختلف ازجمله وقوع بحران‌ها و جنگ‌های داخلی، منطقه‌ای و حتی جهانی، از حساسیت، پیچیدگی و اهمیت خاصی در منطقه و جهان برخوردارند. ضمن آنکه تلاش شده است این پژوهش سهمی در جهت تأمین منافع ملی کشورمان و دستگاه دیپلماسی داشته باشد و امید است به‌عنوان پژوهش علمی و تخصصی بتواند به جامعۀ علمی و محققان و دانش‌پژوهان از‌یک‌سو، و دست‌اندرکاران و کارشناسان این حوزۀ تخصصی خاص ازسوی‌دیگر کمکی شایسته نماید. اندک بودن منابع فارسی و یا تولیدات علمی به زبان فارسی، ارائۀ اطلاعات نسبتاً جامع هم در سطح تحلیل خرد با معرفی تک‌تک کشورها و بیان ویژگی‌های آنها و هم در سطح تحلیل کلان با معرفی ویژگی‌ها و مختصات منطقۀ بالکان غربی و بیان تحولات تاریخی و سیاسی این منطقۀ مهم و تأثیرگذار ازجمله انگیزه‌های نگارنده برای نگارش این اثر است. انتقال تجربیات و مشاهدات عینی نگارنده به‌صورت مکتوب که از تحقیقات میدانی نیز به دست آمده، از دیگر انگیزه‌های تدوین این اثر است.
در پایان بر خود فرض می‌دانم که از زحمات و حمایت‌های جناب آقایان دکتر دهقانی فیروزآبادی و بهزاد احمدی لفورکی، رئیس و معاونت محترم پژوهشی مؤسسۀ فرهنگی مطالعات و تحقیقات بین‌المللی ابرار معاصر تهران، به‌خاطر انتشار این اثر، از خانم آذری به‌خاطر ویرایش کتاب، از جناب آقای دکتر گلشن‌پژوه، حامی و مشوق بنده، و جناب آقای دکتر سید محمدکاظم سجادپور، رئیس محترم مرکز آموزش و پژوهش‌های بین‌المللی وزارت امور خارجه و استاد محترم دانشگاه که همواره در انجام تحقیقات و کسب علم و نگارش این کتاب حامی و مشوق بنده بوده‌اند و این‌بار با نگارش مقدمه‌ای بر این کتاب نه‌تنها بر غنای آن افزوده، بلکه به آن اعتبار مضاعف بخشیده‌اند تشکر و قدردانی کنم. همچنین از حمایت‌ها و زحمات جناب آقای قاسم سلطانی، همکار عزیزم و حمایت‌های همسرم نیز صمیمانه سپاسگزارم. دریافت نظرها، انتقادات و راهنمایی‌های خوانندگان محترم موجب امتنان است.