رقابتهای ژئوپلیتیکی جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی
چالشها و سناریوهای پیشرو
مقدمه
عناصر اساسی همگرای ـ واگرایی هر ژئوپلیتیک منطقهای، امنیت، قدرت و هویت است، اما به دلیل آنکه تهدیدات از فاصله نزدیک، سریع تر ادراک میشوند، ناامنی نیز اغلب با مجاورت همراه است.
«مجاورت جغرافیایی» و «انگیزش نااطمینانی» دو یا چند کشور راهبرد امنیتی خاصی را الزامی میسازد؛ بنابراین، هر کشور بر اساس نوع هویت سیاسی خود به تعریف امنیت و منافع میپردازد و از طرف دیگر، امنیت آنها نیز به نوع جهت گیری ناشی از هویت سیاسی و مقاصد ادراکی کشورهای همسایه و نظام منطقهای وابسته است. نتیجه این موضوع نیز فهم و کدهای ژئوپلیتیک متفاوت، معمای امنیت و ژئوپلیتیک رقابتهای منطقهای است. سه کشور ایران، عراق و عربستان به عنوان سه قطب قدرت، تأثیرگذارترین کشورهای حوزه خلیج فارس هستند. زیست تجربه تاریخی نشان میدهد، کفه رقابت بیش از همکاری در روابط آنها برجسته بوده است. ساختار شکننده و پراصطکاک ژئوپلیتیک منطقه، بحران بی اعتمادی را سیال نگه داشته و همواره به صف بندی نیروها جهت داده است. به طوری که هر کشور در تلاشی همه جانبه، در پی همراهی با یکی از دو قدرت منطقه یا در مقابل تهدیدات قدرت سوم برآمدهاند. به تعبیر بسیاری از تحلیل گران از جمله گراهام فولر، با اشغال عراق و حذف قدرت تعادلی رژیم بعثی-سنی عراق و دوقطبی شدن ژئوپلیتیک منطقه، رقابت شدید هویتی-موقعیتی بین ایران و عربستان فزونی گرفت و با خیزش تحولات جهان عرب، دامنه حوزههای رقابت دو کشور به فراتر از منطقه خلیج فارس گسترش یافت. در حال حاضر نیز عملاً این رقابتهای ژئوپلیتیکی و تورم «انگیزش بی اعتمادی» زنجیره ای از رویدادهای تنش زا در روابط دوجانبه دو کشور را به وجود آورده است. مهمترین آنها راهبردهای تقابل جویانه متقابل در قبال بحرانهای سوریه، بحرین، یمن، عراق، مخالفت سرسختانه با توافق هسته ای ایران، حادثه منی و ماجرای اعدام 47 زندانی و شیخ نمر روحانی شیعی در عربستان است. در واکنش رویداد حمله به سفارت و کنسولگری عربستان، تقابل دو کشور با قطع روابط دیپلماتیک و اقتصادی به اوج خود رسید. این روند تقابل جویی، متفاوت از اتحاد همکاریهای امنیتی در قالب شورای همکاری پس از انقلاب اسلامی در دهه 1980 میلادی در برابر جمهوری اسلامی ایران نیست. در حال حاضر، اکثر کشورهای عربی-سنی خود را در منظومه امنیتی عربستان و مقابل ایران تعریف میکنند. با وجود تلاش دیپلماتیک ایران برای ابتکار مجمع گفتگوهای منطقهای و برخی از میانجیگریهای منطقهای برای برون رفت از وضعیت موجود جنگ سرد نوین، نه تنها تاکنون مؤثر واقع نشده است، بلکه سیر راهبرد اتهام زنی و اقدامات مقابله جویانه دو کشور علیه یکدیگر همچون حمایت مالی و نظامی از تروریسم و گروههای شورشی و ایجاد بی نظمی و آشوب در منطقه افزایش یافته است.گرچه در طول پنج دهه گذشته، روابط ایران و عربستان به عنوان دو رقیب ژئوپلیتیک- ایدئولوژیک، همواره عنصر دائمی از راهبرد دوگانه تقابل و همکاری بوده است ، اما در شرایط کنونی نه فضا برای همکاری وجود دارد و نه تقابل مستقیم. این شرایط نه همکاری نه جنگ همچون پارادایم حاکم، هیچ گاه مانند سالهای اخیر امنیتی و بحران زا نبوده است.
رقابت ژئوپلیتیک مسیر دستیابی دو کشور یا منطقه جغرافیایی، برای گسترش حوزه نفوذ در عرصههای مختلف و رسیدن به منافع عینی و ملموس است.
از مهمترین دلایل و منابع رقابت ژئوپلیتکی میتوان به این موارد اشاره کرد: دسیابی به یک منبع طبیعی مثل منابع انرژی و منابع معدنی، گسترش حوزه نفوذ سیاسی، فرهنگی، اقتصادی وی نظامی. این رقابتها ممکن است منجر به جنگ سرد،تغییر موازنه، و یا در صورت استمرار به منازعه ژئوپلیتیکی و یا حتی جنگ شود.
اهداف رقابتهای ژئوپلیتیکی میتواند منجر به نفوذ، برتری، مهار، استعمار وجنگ شود. ویژگیهای رقابتهای ژئوپلیتیکی میتواند نفوذ، مخالفت، مشاجره، مسابقه، جنگ، تضاد وخصومت باشد.رقابت ژئوپلیتیکی اشکال مختلفی دارد: 1-رقابت بین دو یا چند کشور همتراز که با احتیاط با هم برخورد میکنند که رقابت ایران و عربستان تقریبا در این حوزه میگنجد. 2-رقابت بین دو قدرت نا همسطح مانند رقابت بین هند و پاکستان که منجر به رقابت تسلیحاتی و اتمی شد. 3- رقابت در کشور ثالث، این نوع رقابت بین بازیگران در قلمرو جغرافیایی یا کشور ثالث و بر اساس منافع متعارض رخ میدهد مانند سوریه بین امریکا و روسیه و یا یمن بین ایران و عربستان. حال بعد از توضیح مفهوم رقابت ژئوپلتیکی به بررسی روابط ایران و عربستان ودلایل رقابت آنها با هم در منطقه میپردازیم.
بعد از پایان جنگ جهانی اول، مرزهای خاورمیانه توسط انگلیس و فرانسه شکل گرفت اما مرزهایی که در آن زمان به طور مصلحتی توسط نیروهای امپریالیسم کشیده شدند میراث شومی هستند که این منطقه هیچگاه نتوانست بر آن غلبه کند و از سال 1918 خشونتهای خاورمیانه را پایانی نیست و هر روز بحرانی در پیش دارد. بعد از جنگ جهانی دوم الگوی سیستم دو قطبی نظام بینالملل شکل گرفت و برهمین اساس کشورهای خاورمیانه هم به دو بلوک شرق و غرب تقسیم شدند. در این نظم ژئوپلتیکی ایران و عربستان سیاست دو ستونی آمریکا را در منطقه خلیج فارس اجرا میکردند و توانسته بودند پایداری نسبی در منطقهایجاد کنند. درنتیجه طی سه دهه منطقه خلیج فارس از یک ثبات نسبی خوبی برخوردار بود و همه بازیگران واقع در آن به جز عراق به صورت مسالمت آمیز مسائل خود را حل میکردند و هیچگاه برخوردهای خشونت آمیز بین آنها اتفاق نیفتاد.
در این دوره در چارچوب سیستم ژئوپلیتیک جهانی و مناسبات منطقهای آن، عربستان و ایران نوعی همگرایی ساختاری داشتند، هر چند در این دوره ایران از منزلت ژئوپلیتیکی برتری نسبت به سعودی برخوردار بوده است. بعد از وقوع انقلاب اسلامی در سال 1357، ایران سیاست نه شرقی نه غربی و عدم تعهد را برگزید و با خروج از پیمان سنتو که تامین کننده منافع ابر قدرتها بود، ژئوپلیتیک و نظم منطقه را دچار دگرگونی کرد و لذا روابط ایران و عربستان نیز به سوی توسعه تضادها گرایش یافت.کشورهای حوزه خلیج فارس متاثر از ادراک تهدید از ناحیه انقلاب شیعی و آگاهی از ضعف استراتژیک در صدد واکنش با این تهدید بر آمدند و شورای همکاری خلیج فارس با پیشگامی کویت و عربستان و به مثابه موازنهای در مقابل ایران و عراق و پویایی روابط با آمریکا شکل گرفت. با وقوع جنگ ایران و عراق، جنبه ضد ایرانی این روابط پررنگ تر شد و برای تضعیف و انزوای هرچه بیشتر ایران، درصدد حمایت همهجانبه از عراق برآمدند و ایران در یک جنگ غیر مستقیم با عربستان درگیر شد. در حالی که روابط ایران و عربستان متاثر از فضای منطقهای رو به سردی گرایش داشت. در سال 1988 بر سر تظاهرات خونین حج 1987 که طی آن 402 تن از جمله 275 ایرانی جان باختند، مناسبات دیپلماتیک قطع شد و در واقع در طول دهه 1980 گفتمان غالب بر سیاست خارجی دو کشور متاثر از آرمان گرایی ایدئولوژیک مذهبی بود.
ایران بعد از پایان جنگ با عراق، ﺑﺎ ﺗﺤﻮل در ﺳﻴﺎﺳﺖ داﺧﻠﻲ، ﺑﺮﺗﺮی اوﻟﻮﻳﺖﻫﺎی اﻗﺘﺼﺎدی و ﺗﻨﺶزداﻳﻲ در ﺳﻴﺎﺳﺖ ﺧﺎرﺟﻲ، درﺻﺪد ﺑﻬﺒﻮد رواﺑﻂ ﺑﺎ دوﻟﺖﻫﺎی ﺟﻨﻮﺑﻲ ﺧﻠﻴﺞﻓﺎرس ﺑﺮآﻣﺪ. ﺣﻤﻠﻪ ﻋﺮاق ﺑﻪ کویت و اتخاذ سیاست واقع گرایی ژئوپلیتیک و عمل گرایانه ایران در قبال آن به عنوان تهدید مشترک، ﻫﻤﭽﻮن ﻛﺎﺗﺎﻟﻴﺰوری در اﻳﻦ زﻣﻴﻨﻪ ﻋﻤﻞ ﻛﺮد. ﺑﺎ ﭘﺮرﻧﮓﺗﺮ ﺷﺪن وزﻧﻪ ﻋﻤﻞﮔﺮایی و ﺗﻨﺶزدایی، رواﺑﻂ دﻳﭙﻠﻤﺎﺗﻴﻚ اﻳﺮان و عربستان در مارس 1991 ﺑﺎ ﺳﻔﺮ وزﻳﺮ ﺧﺎرﺟﻪ ﻋﺮﺑﺴﺘﺎن، ﺳﻌﻮد اﻟﻔﻴﺼﻞ ﺑﻪ اﻳﺮان از ﺳﺮ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺷﺪ و رواﺑﻂ ﺣﺴﻨﻪای ﺑﻴﻦ اﻳﺮان و ﻋﺮﺑﺴﺘﺎن و دﻳﮕﺮ اﻋﻀﺎی ﺷﻮرای ﻫﻤﻜﺎری ﺷﻜﻞ ﮔﺮﻓﺖ. به طوری که در این دوران روند اعتماد زایی ادامه داشت و قاعده بازی «ﺣﺎﺻﻞ ﺟﻤﻊ ﻣﺜﺒﺖ» بر روابط دو کشور حاکم بود و به عنوان نقطه عطف در تاریخ روابط دو کشور , امضای قرارداد امنیتی ایران و عربستان در 18 اوریل 2001 اتفاق افتاد. از نیمه دوم دهه 1380 روابط دو کشور رو به تیرگی نهاد. عواملی چون رویکرد آمریکا نسبت به سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در این دوره، تحولات داخلی در سعودی و مرگ ملک عبدالله پادشاه این کشور و سیاست منطقهای تنش زای عربستان، تعارض در برداشت از منافع، تحولات در مناطق عربی، جنگهای داخلی در سوریه و یمن و ... در شکل گیری این شرایط موثر بوده است.
عربستان سعودی، ایران را منبع اصلی بحران و تنش در منطقه میداند و معتقد است ایران در پی ایجاد هلال شیعه و تسلط برکشورهای منطقه است. سقوط حکومت بعثی عراق در 2003 برای عربستان به منزله پایان سلطه سنیها بر عراق و قدرت گرفتن شیعیان و گسترش نفوذ ایران در منطقه بود. ارتقا جایگاه منطقهای ایران پس از بیداری اسلامی و برجام نیز سبب شده رهبران عربستان به این درک برسند که قدرت و نفوذ منطقهای ایران افزایش یافته و توازن قدرت منطقهای در حال تغییر به نفع ایران است. پس از تبدیل تحولات انقلابی جهان در بیداری اسلامی ، حوزه رقابت و تقابل ایران و عربستان از لبنان و فلسطین به سوریه، عراق، بحرین و یمن کشیده شد. به گونهای که این حوزهها، به میدان رقابت و بعضا جنگ نیابتی این دو رقیب منطقهای و ایدئولوژیک تبدیل شدهاند. بر همین اساس مسیر رقابت سعودی ـ ایران نه تنها خصومتهای دو جانبه را تشدید بلکه حل و فصل بحرانهای جاری منطقه را غیرممکن خواهد ساخت. دراین راستا سیاست عربستان بر چهار محور متمرکز شده: تثبیت حضور آمریکا در خلیج فارس، همگرایی با رژیم صهیونیستی جهت بهره مندی از لابی صهیونیستها، مقابله با ج.ا.ا و کشورهای همسو با آن، مقابله با محور مقاومت.متقابلا ایران نیز استراتژی منطقهای خود را برچهارمحور متمرکز کرده: مقابله با هژمونی آمریکا، حمایت از نیروهای مقاومت مثل حماس و حزب الله و حوثیهای یمن، مقابله باگروههای تروریستی تکفیری-وهابی مثل داعش و القاعده، ممانعت از سلطه عربستان برکشورهای کوچک عربی خلیج فارس. این رقابتها تاثیراتی را در قالب محورهای زیر بر امنیت ملی ایران را هم در بر داشته است :
همراهی با اسرائیل در توافق برجام ، تشویق آمریکا برای حمله به ایران ، سیاستهای ضد ایرانی عربستان در بازار نفت، همراهی با تحریمهای امریکا علیه ایران، حمایت از گروههای ضد ایرانی مثل منافقین، طرح هلال شیعی و مبارزه با کشورها و گروههای محور مقاومت، ایجاد ائتلاف سازی در منطقه علیه ایران و رقابت تسلیحاتی، ایجاد ایران هراسی در جهان، حمایت از امارت در خصوص جزایر سهگانه، مبارزه با آرمانهای انقلاب اسلامی.
نظر شما