بازخوانی استعمار ژاپن:

الهام بخش وحدت دو کره


حافظه‌ تاریخی هر ملتی سرشار از خاطرات تلخ و شیرینی است که منبع الهام استقلال، وحدت و توسعه امروزی آن است. ملت کره که از زمان جنگ جهانی دوم از هم دور افتاده‌اند، از خاطرات مشترک و مقاومت خود در برابر استعمار خام و دیرهنگام ژاپنی‌ها در نیمه نخست قرن بیستم و در رقابت با قدرت‌های بزرگ آن روز به‌عنوان عنصری برای یادآوری وحدت و یک‌ ملت بودن خودشان بهره می‌برند.
 
یک ملت جدا افتاده از هم
کره‌ای‌ها نزدیک به هفتاد سال است که در شمال و جنوب شبه‌جزیره جدا از هم زندگی می‌کنند و در آرزوی وحدت هستند. در جریان جنگ جهانی دوم، شبه‌جزیره کره در مدار 38 درجه بین نیروهای آمریکا و اتحاد شوروی سابق تقسیم شد و پس از جنگ و به‌وجود آمدن اختلاف بین مقامات شوروی و آمریکا درمورد آینده شبه‌جزیره کره، رسماً دو حکومت در شمال و جنوب برقرار شد. در سال 1949 آمریکا و شوروی شبه‌جزیره را ترک کردند. در ژوئن 1950 نیروهای کره شمالی به جمهوری کره جنوبی حمله کردند. هرچند آن زمان شوروی و آمریکا نمایندگان دو کره را مجبور به توافق کردند و در 27 ژوئیه 1953 رسماً بین دو کره پیمان ترک مخاصمه به امضاء رسید و تا به امروز هم با دو کشور در شبه‌جزیره کره سروکار داریم؛ اما آرزوی وحدت شبه‌جزیره کره همچنان در حافظه ملت کره فراموش نشده است. 
تا پایان جنگ سرد نیز، تغییری در وضعیت شبه‌جزیره کره به‌وجود نیامد؛ زیرا موازنه قدرتی که در این ساختار به‌وجود آمد، تلاش‌های منفردانه دو کره برای وحدت را با شکست مواجه می‌ساخت. هرچند سیاست آفتاب تابان کره جنوبی برای افزایش اعتماد و همکاری در دهه نخست 2000 و مرگ کیم جونگ‌ایل، رهبر کره شمالی در دسامبر 2011، تنور رؤیای وحدت شبه‌جزیره را گرم کرد؛ اما امروز در سال 2017 بی‌تردید می‌توانیم بگوییم که آزمایش‌های هسته‌ای و موشکی متعدد کره شمالی و افزایش تنش‌های اخیر در شبه‌جزیره کره با صحنه‌گردانی قدرت‌های بزرگ نظیر ایالات متحده، دیگر جایی برای امید به آینده وحدت نگذاشته است. 
البته ملی‌گراها و طرفداران وحدت در شبه‌جزیره کره بیکار ننشسته‌اند و از هر فرصتی برای یادآوری یک کره مستقل تلاش می‌کنند؛ کما اینکه در همین هفته‌‌های گذشته در جریان مسابقات المپیک زمستانی پیونگ چانگ، دو کره تلاش بسیاری کردند که در برخی از مسابقات (مانند هاکی روی یخ زنان) با تیم‌های مشترک شرکت کنند. دراین‌بین، عناصر قوی‌تری در حافظه تاریخی ملت کره وجود دارد که پیوندهای مشترک آنها را نشان می‌دهد.
 
جنبش اول مارس 1919
هر ملتی وقتی حافظه تاریخی خود ورق می‌زند، برای خود آرزوهای ریشه‌دار و بنیادینی می‌بیند. برای ملت کره، استقلال و وحدت، هریک آرزوهایی هستند که طی یک قرن گذشته عمیقاً در دل و جانشان ریشه داشته است. هرچند امروز وحدت آرزوی هفتاد ساله ملت کره است، اما استقلال، آرزوی نیمه نخست قرن بیستم مردم کره را شکل می‌دهد. زمانی‌که ژاپنی‌های آرام و صلح‌جوی امروز، برای اینکه کنترل شبه‌جزیره کره به دست قدرت سومی نیفتد، نیروهای نظامی خود را به آنجا روانه و از 1910 تا اوت 1945 حکومت استعماری در این منطقه حاکم کردند. در این مدت مشکلات و مصائب گسترده‌ای در قالب مدرنیزاسیوان برای مردم شبه‌جزیره به‌وجود آوردند. آنها جنبش استقلالی مردم کره را در مارس 1919 به‌طرز وحشتناکی سرکوب و کنترل شدیدی از این تاریخ بر آنجا اعمال کردند؛ به‌نحوی‌که آرزوی استقلال، بدون کمک خارجی‌ها در این منطقه امکان تحقق نداشت.
ژاپنی‌ها از سال 1905 (بعد از شکست دادن روسیه) با حمله نظامی به کره و از سال 1910 با برقراری حکومت دست‌نشانده استعماری برنامه توسعه امپریالیستی چهار دهه‌ای خود را در این کشور حکمفرما کردند. در دهه 1920 ملت کره تلاش و جانفشانی‌های فراوانی برای استقلال انجام دادند. ملت کره در مارس 1919، یک ماه پس از درگذشت امپراتور گوجونک که در سال 1910 برکنار شده بود، اعتراضات گسترده و وسیعی به راه انداختند که اکنون به‌عنوان «جنبش اول مارس» شناخته می‌شود؛ هرچند این جنبش با سرکوب شدید ژاپنی‌ها و دادن کشته‌های بسیار در رسیدن به اهداف خود ناکام ماند، اما شعله‌های آن تا استقلال کره در سال 1945 روشن ماند. 
 
بازخوانی استعمار ژاپنی‌ها و وحدت دو کره
تاریخ کره و خاطره جمعی مشترک آنها حکایت از یک دولت متحد و مستقل برای بیش از هزار سال است. این تاریخ و خاطره جمعی مشترک به آنها یک دولت متحد قدرتمند با هویت، فرهنگ و زبان مشترک را یادآوری می‌کند. یکی از مهم‌ترین خاطرات جمعی که امروز برای به‌خاطر آوردن یکی بودن این ملت از آن بهره برده می‌شود، تاریخ تلخ استعمار ژاپنی‌ها و تلاش و جانفشانی‌های کره‌ای‌ها برای استقلال است.
مقاومت ملت کره در برابر استعمار ژاپنی منبع الهام ملی‌گرایی و هویت مشترک آنها است. در عصر حاضر، دانش‌آموزان کره در شمال و جنوب هر دو از جنبش مقاومت مارس 1919 می‌آموزند. امروزه دوره حکمرانی ژاپنی‌ها از1910 تا 1945 بر شبه‌جزیره کره به‌عنوان عصر اشغال غیرقانونی و تحمیلی ژاپنی‌ها مورد نکوهش و سرزنش قرار می‌گیرد.
امروزه ملت کره در شمال و جنوب، روز اول مارس را به‌عنوان یک روز ملی در پیونگ‌یانگ و سئول جشن می‌گیرند و جنبش اول مارس به‌عنوان نماد مقاومت و پایداری ملت کره در برابر استعمار ژاپن و سایر قدرت‌های خارجی به‌شمار می‌آید. همچنین در این ارتباط می‌توان گفت که این جنبش به‌عنوان کاتالیزوری در روند وحدت دو کره عمل می‌کند.
هرچند جنبش استقلال‌خواهی اول مارس آرزوی نیمه نخست قرن بیستم ملت کره را بازتاب می‌دهد؛ اما امروزه این جنبش به‌عنوان یک نماد، هویت ملی مشترک کل شبه‌جزیره را بازتولید می‌کند. هدف دیروز ملت کره استقلال از دولت خارجی بود، اما بازخوانی آن، هدف امروز یعنی «وحدت» ملت کره را شکل می‌دهد.