تجاوز به نوارغزه: تشدید تقابل بین تل‌آویو  و قاهره


تجاوز به نوارغزه: تشدید تقابل بین تل‌آویو  و قاهره

 
چهارشنبه 1 آذر 1391
 
 

کشته شدن فرمانده شاخه نظامی حماس (الجعبری) و ادامه موشک‌باران طرفین منازعه امکان گسترش این درگیرها را زیادتر ساخته است. با این حال کشورهای عربی به‌ویژه عربستان واکنش جدی در قبال این تجاوز از خود نشان نداده و تلاش‌های منطقه‌ای ریاض ـ دوحه همچنان پس از نشست اخیر معارضین در قطر بر مشروعیت بخشیدن به ساختار جدید تحت عنوان ائتلاف جدید مخالفان سوریه متمرکز شده است. در این میان؛ مصر بعنوان کشور محوری در تحولات جهان عرب و نیز مساله فلسطین نمی‌تواند نسبت به تجاوز همه‌جانبه اسراییل به نوار غزه بی‌تفاوت باشد. جنبش اخوان‌المسلمین بعنوان جنبش فراگیر با صبغه‌ای دینی تاریخ طولانی در مبارزه علیه اشغالگری رژیم صهیونیستی در منطقه دارد. اسلاف محمد مرسی از ناصر و سادات و نیز مبارک همواره درگیر بحران فلسطین و ارتباط با اسراییل بودند. از این‌رو مساله فلسطین همواره از اولویت‌های اساسی سیاست خارجی مصر می‌باشد.
 بعد از فروپاشی رژیم مبارک، اسلام‌گرایان اخوانی خواهان اتخاذ مواضع تند علیه اسراییل و تغییر اساسی در مناسبات خود با این رژیم شدند. حمله به سفارت این رژیم در قاهره و قطع گاز صادراتی به مناطق اشغالی نشان داد که مصر دیگر ذخیره استراتژیک اسراییل در منطقه نیست. از دیگر سو؛ تشدید درگیرهای در شبه‌جزیره سینا با کشته شدن چندین سرباز مصری می‌رفت که روابط متزلزل قاهره ـ تل‌آویو را با بحران جدی‌تری مواجه سازد. با این وجود؛ مرسی بعد از تثبیت پایه قدرت خویش در داخل و برکناری برخی از مهرهای کلیدی دوره مبارک تلاش کرد که در عرصه سیاست خارجی توازن معناداری را در ارتباط با چگونگی تنظیم روابط با قدرت منطقه‌ای برقرار سازد. از این‌رو با فعال نمودن دیپلماسی منطقه‌ای خود در بحث آشتی میان گروههای فلسطینی تلاش نمود در قامت متحد نزدیک آنها از طریق نفوذ منطقه‌ای و نیز سازمان ملل متحد نقش مهمی را در شناسایی کشور فلسطین ایفاگر باشد. و همچنین در این عرصه قاهره کوشیده است که از طریق اتحادیه عرب و سازمان کنفرانس اسلامی شرایط را برای تحقق مطالبات مردم فلسطین مهیا سازد.
 از سوی دیگر؛ وقوع تحولات در منطقه موسوم به بهار عربی و نیز تداوم بحران در سوریه موجب شده که برخی از گروههای فلسطینی به‌ویژه حماس با تغییر اولویت‌های سیاسی و قطع ارتباط دیرینه با سوریه نزدیکی هرچه بیشتر به مصر و قطر را در پیش گیرند. این رویکرد حماس در روگردانی از متحدان قبلی (ایران ـ سوریه) و نیز استقرار دفاتر سیاسی خود در مصر و تونس از دید برخی از کارشناسان نشانگر کج‌فهمی رهبران حماس در اتخاذ مواضع اصولی در قبال رژیم صهیونیستی محسوب می‌گردد. در واقع علاوه‌بر بحث انتخابات اسراییل که یکی از مولفه‌های اثرگذار در آغاز حمله به نوار غزه به شمار می‌رود، از نگاه رهبران رژیم صهیونیستی، گسست موجود در حلقه جبهه مقاومت و بی‌تفاوتی اعراب نسبت به این حمله گسترده، از دیگر دلایل جرات یافتن رژیم صهیونیستی به‌شمار می‌رود.
در هر صورت به‌نظر می‌رسد که مصر در قبال تجاوز گسترده تل‌آویو به نوار غزه گزینه‌های زیادی را پیش روی خود نمی‌بیند. لذا اقدام سمبلیک نخست‌وزیر مصر (هشام قندیل) درسفر به نوار غزه و بیعت مجدد با رهبران حماس و جنایت جنگی خواندن تجاوز اسراییل درعمل مانع حملات هوایی نگردیده است. در واقع مرسی در اتخاذ مواضع قاطع برای بازداشتن اسراییل از تجاوز هدفمند با مشکلات بی‌شماری در داخل روبرواست. چرا که ارتش مصر هنوز آمادگی لازم را برای ورود به جنگ در صورت دخالت در بحران غزه را ندارد، ساز و برگ نظامی قوای مصری نیز بدلیل مشکلات اقتصادی توان بازسازی پیدا نکرده و حضور افراد وابسته به رژیم گذشته در ساختار فرماندهی و تصمیم‌گیری سیاسی نیز مشهود است. لذا همراه با گروههای لیبرال و سکولارها ارتش نیز تمایلی برای رویارویی با اسراییل ندارد. لذا مرسی مجبور است که به ابزار دیپلماسی برای حل بحران و کاهش تنش‌های موجود فزاینده توسل جوید. البته در داخل مصر گروههای اسلام‌گرا به‌ویژه سلفی‌ها خواهان اتخاذ مواضع سخت و اقدام عملی درحمایت از براداران اخوانی خود در غزه  هستند.
 به نظر می‌رسد که محمد مرسی برای فایق آمدن بر مشکلات داخلی از یک‌سو و نیز به ثمررساندن تلاش‌های خویش برای جلوگیری از گسترش تجاوز ارتش اسراییل در آزمون سخت‌تری قرار گرفته است.
تجاوز زمینی ارتش اسراییل به نوار غزه به رادیکالیزه شدن اوضاع داخلی  مصر خواهد انجامید. گام اول مرسی در چنین شرایطی بازنگه‌داشتن گذرگاه رفح بعنوان نقطه حیاتی برای ادامه مقاومت مردم نوار غزه و نیز تلاش‌های همزمان برای پایان بخشیدن به حصر چندین ساله آن متمرکز خواهد شد. از سوی دیگر اصرار سران اسراییل برای خاتمه بحران از طریق نظامی موجب می‌شود که مصر با اذعان به توانمندی ایران و جبهه مقاومت برای مقابله با توسعه‌طلبی این رژیم مسیر نزدیکی با ایران را در پیش گیرد. در وضعیت فعلی قاهره تلاش دارد با هشدارهای دیپلماتیک و با فراخوانی سفیر خود از تل‌آویو و نیز فشار به حامیان بین‌المللی اسراییل (آمریکا و برخی از کشورهای اروپایی) دولت راست‌گرای صهیونیستی را وادار به پذیرش آتش‌بس نماید، ولی مصر بی‌تردید نمی‌تواند نظاره‌گر وضعیت فاجعه‌بار نوار غزه در منطقه باشد.
فرود موشک‌های فجر 5 در تل‌آویو و شکسته شدن هیمنه رژیم صهیونیستی در منطقه نشان می‌دهد که عمق استراتژیک این رژیم برخلاف تبلیغات رسانه‌ای و وجود گنبد آهنین شکننده است. از این‌رو ادامه مقاومت حماس و دیگر گروههای فلسطینی برگی تعیین‌کننده برای ایجاد آتش‌بس و برقراری آرامش مجدد خواهد بود و رهبران مصر هم در کنار دیپلماسی منطقه‌ای از این عنصر می‌تواند برای تحقق خواست‌ها و تحمیل اراده به حریف استفاده کنند. در این میان علاوه بر مصر کشورهای انقلابی نظیر تونس و حتی لیبی نیز واکنش جدی به تجاوز اسراییل به نوار غزه داشتند. لذا مصر در صورت ورود به فاز رویارویی با اسراییل علاوه بر جبهه مقاومت برخی از کشورهای متحول شده عربی را همگام و همراه خود می‌بینند. بطوریکه سید حسن نصرالله ضمن ستایش مقاومت مردم نوار غزه نسبت به هرگونه ماجراجویی نظامی ارتش اسراییل در ورود به نوار غزه هشدار داده است. نکته پایانی این است که از نگاه رژیم صهیونیستی تنش در روابط قاهره و تل‌آویو  بدلیل بحران نوار غزه در صورت ادامه روند موجود می‌تواند سرآغازی بر فروپاشی قراردادهای گذشته (کمپ دیوید) و به خطر افتادن امنیت منطقه قلمداد گردد. لذا برای ایشان اولویت همچنان دیپلماسی و پذیرش آتش‌بس موقت است. با توجه به پیروزی اوباما بر رقیب جمهوری‌خواه خود در انتخابات اخیر ریاست‌جمهوری آمریکا ظاهرا مقامات رژیم اسراییل  نگران عدم اهتمام جدی واشنگتن در حمایت همه‌جانبه از سیاست‌های تجاوزکارانه خویش در چهار سال آینده نیز هستند، لذا با تجاوز به نوار غزه و بی‌ثبات‌سازی منطقه می‌خواهند نارضایتی خود را از سیاست‌های آمریکا نشان دهند. باید دید اوباما و تیم امنیتی وی در کاخ‌سفید در قبال بازی جدید نتانیاهو چه رویکردی را اتخاذ خواهد کرد و آیا ارتباطات دیپلماتیک مرسی با اوباما و رایزنی‌های منطقه‌ای او با سران ترکیه منجر به قطع تجاوز خواهد شد یا نه؟ ولی شکی نیست که منطقه بدون احقاق حقوق واقعی مردم فلسطین و تاسیس دولت قانونی به پایتختی قدس روی آرامش به خود نخواهد دید. مصر نیز تا تحقق این هدف بزرگ درگیر بحران کشمکش اجنتاب‌ناپذیر با اسراییل خواهد بود.