سیاست خارجی آمریکا در آسیا



چاپ نخست: آذر 1382

شابک:-

قیمت : 3150 تومان

خرید

 
سیاست خارجی آمریکا در آسیا

تألیف: دکتر حسین دهشیار
انتشارات موسسه ابرار معاصر تهران، کتاب تخصصی
 
به‌قدرت رسیدن محافظه کاران جدید در آمریکا به‌دنبال انتخابات سال ۲۰۰۰ بسترساز دگرگونی بنیادینی در چشم‌اندازهای آمریکا و سیاست‌های این کشور در منطقه آسیا و بالاخص در جنوب این قاره گردید. این دگرگونی در ارزیابی‌های استراتژیک به مفهوم تحول در ماهیت سیاست خارجی آمریکا و مفاهیم شکل‌دهنده آن است.
 
تغییر در مفاهیم شکل‌دهنده و چارچوب‌های بنیادی مستلزم به‌کارگیری ابزارها و روش‌های متمایزی است. استقرار نگاه ارزشی متفاوت در کاخ‌سفید و در هم فروریزی ساختارهای حاکم بر صحنه نظام بین‌الملل تواماً ضروری نمود که سرشت اهداف متحول گردد و در همان راستا تاکیدها و استنباطات به‌گونه‌ای جدید قوام یابند. تغییر در آرایش نیروهای نظامی، تکامل در ماهیت حیات سیاسی، درک نوین از پدیده‌های اقتصادی و تلقی‌های متفاوت در فضای فرهنگی هم در عرصه جهانی و هم در آمریکا ضرورتا این را اجتناب‌ناپذیر ساخت که آمریکا تفوق را بر برتری ترجیح دهد. نهادینه شدن تفوق آمریکا در اروپا در حیطه‌های سیاسی، نظامی و اقتصادی به‌دنبال اضمحلال ارزش‌های متعارض با ارزش‌های لیبرالیسم حاکم بر آمریکا به‌طور طبیعی تنها ابرقدرت حاضر و باقیمانده از دوران جنگ سرد را به سوی آسیا سوق داد. با توجه به ویژگی‌های ژئوپولتیک و ارزش‌های ژئواکونومیک و آگاهی به این واقعیت که در بلندمدت چین به‌عنوان یک قدرت تراز اول قد علم خواهد کرد، توجه وسیع‌تر و گسترده‌تری به آسیا را الزام‌آور ساخت. به‌کارگیری مفاهیمی از قبیل «محور شرارت»، «جنگ‌های صلیبی» و «تعارض بین خیر و شر» به‌وسیله دستگاه رهبری آمریکا به نیکی بیانگر این تحول ماهوی در ساختار سیاست خارجی آمریکا و اهداف شکل گرفته در بطن این ساختار هستند، به‌دنبال جابه‌جایی ساختار قدرت سیاسی در افغانستان پرواضح بود که با توجه به شرایط جدید جهانی و انباشت قدرت نظامی و اقتصادی به‌وسیله آمریکا، این کشور توجه خود را معطوف به حوزه‌های جدید نفوذ و حرکت در جهت تحکیم قدرت و نفوذ در حوزه‌های قدیمی کند.
 
در بطن این سیاست است که حرکت به‌سوی سقوط رژیم‌های حاکم بر عراق و کره‌شمالی در دستور کار اولیه و افزایش نفوذ و تحکیم قدرت خود در عربستان و کشورهای حوزه خلیج‌فارس در دستور کار ثانویه آمریکا قرار گرفت. ارزیابی این مسئله که دگرگونی ماهوی و تغییرات در روش‌های پیاده‌سازی سیاست‌های مذکور موفق بوده است یا نه، محققاً نیازمند گذشت زمان است. البته باید در نظر داشت که مدت زمان لازم به جهت نوآوری‌های تکنولوژیک و عدم وجود تضادهای ارزشی کوتاه‌مدت و محققاً سریع خواهد بود.