بازنگری در تحریمهای ایرانی، بازی برد ـ برد در عصر جهانی شدن

تلاش برای جایگزینی ابزار دیپلماسی بهجای ابزار تنبیه در لحن نامة 131 تن از اعضای کنگره تلقیای است که در محافل تأثیرگذار زمزمههای آن شنیده میشود. به زعم امضاءکنندگان این نامه تحریم به خودی خود یک راهکار دیپلماتیک محسوب نمیشود، بلکه ابزاری است که با توجه به واکنش ایران از آن استفاده میشود. یک دهه تجربه در زمین بازی ایران و غرب بهنظر میرسد برد حداقلی برای طرفین مقدمة برد حداکثری باشد.
تحریمهای ایران واکنشی بود به برنامة هستهای ایران که با مفهوم «بحران هستهای» موجی سنگین علیه جمهوری اسلامی ایجاد کرد. هرچند در مقاطعی از زمان برخی دشمنان ایران همچون اسرائیل سعی در نشان دادن این برنامه بهصورت مکعب بحران و دارای سه ضلع همزمانِ تهدید شدید، زمان تصمیمگیری اندک و عنصر غافلگیری بودهاند، اما واقعیت تاریخی در یک دهة اخیر وضعیت این پرونده را به مرور به سمت مسئلهای کشاند که در دفعات مذاکرات پیدرپی طرفین بهدنبال کسب منافع بیشتر بودند.
کارایی تحریمها از دو بُعد اقتصادی و سیاسی در معادلة ایران و غرب حائز اهمیت است. گیلپین تحریم را دستکاری روابط اقتصادی بهمنظور دستیابی به اهداف سیاسی توصیف میکند که بهمنظور ناگزیر کردن جامعه به تغییر سیاسی یا حکومت خود، آن را تهدید به تنبیه اقتصادی میکند. از این منظر در عصر جهانی شدن باید میان کارایی اقتصادی تحریم به معنای توفیق آن از دید اقتصادی و کارایی سیاسی تحریم به معنای موفقیت آن در ایجاد واکنش سیاسی مطلوب تفاوت قائل شد. کارایی سیاسی مستلزم آن است که تحریم کارایی اقتصادی داشته باشد، اما این اثر لزوماً به معنای تضمین موفقیت سیاسی این ابزار نیست. بهاینترتیب باید تحریمکننده، تحریمشونده را وادار به تغییر رفتار نماید؛ اما مناسبات نظام بینالملل از پیچیدگیهایی برخوردار است که تحریمشونده میتواند با توجه به امکانات مختلف در دنیای وابستگی متقابل، از تحریم رهایی یافته و یا حداقل از نتیجة مطلوب تحریمکننده دور شود.
با مروری بر تحریمهای یکجانبة ایران در چند دهة اخیر میتوان طیف موافقان سرسخت تحریم همچون رابرت اینهورن، استوارت لوی و پانیت تالوار به طیف مخالفان متوسطی همچون دیوید پرایس رسید که از امضاءکنندگان نامة اخیر کنگره به اوباما بودند. تحولات داخلی ایران و تغییر در سطح تصمیمگیران اجرایی و فرصت ناشی از آن در پروندة هستهای نزد برخی کارگزاران سیاست در ایالات متحده نشان از فضای واقعگرایانهای است که این بار به دور از تقلیلگرایی برای برد یکی و نه باخت دیگری، به برد طرف مقابل در میدان دیپلماسی نیز میاندیشد.
آیا تحریمها واقعاً برای تأمین اهداف سیاست خارجی شیوة درخوری بهشمار میآیند؟ تحقیقات علمی گستردهای درخصوص ضعفهای ابزار تحریم ازسوی تحریمکنندگان صورت گرفته است. پی کوئین ابزار تحریم را ازجمله راهبردهایی میداند که باید با احتیاط بهکار گرفته شود تا مبادا شرکتهای خودی و کارگران، تأمینکنندگان و سهامداران آنها هدف آتش خودی قرار گیرند.
بانکهای ایرانی در شبکة تحریمها یکی از اهداف کلیدی بهشمار میآمدند. در ماههای اخیر پیگیری حقوقی این بانکها برای طرح دعوا علیه بانیان تحریمها در دادگاههای اروپایی و نتایج و نشانههای مثبت از این روند، در کارایی تحریمها در سطح حقوقی نیز تردید بهوجود میآورد. مخالفت برخی از اعضای مرکزی اتحادیه اروپا در وضع موانع تجاری در قالب تحریمهای اقتصادی علیه ایران گویای پیوستگی بازیگران نظام بینالملل در عرصة اقتصادی است.
طرح «تحریم صادرات ایرانS1001» آمریکا که چند ماه پیش منتشر شد، خرید و انتقال کالا و خدمات از هر شخص حقیقی یا حقوقی تحت مالکیت یا کنترل دولت ایران را منع کرده و هرگونه مبادلة مالی ازطرف این اشخاص یا شرکتها در ارتباط با صادرات از ایران را ممنوع میکند. این طرح ازجمله برنامههایی است که علیرغم ایجاد محدودیت برای طرفهای ایرانی، اشخاص حقیقی و حقوقی در آمریکا را در سطح مناسبات حقوقی، تجاری و حتی بشردوستانه با مانع جدی روبهرو خواهد کرد.
درهرحال واحدهای تصمیمگیری تنها تا زمانی به ارزیابی متوالی بدیلهای مختلف ادامه میدهند که به بدیلی که از حداقل میزان قابل قبول بودن برخوردار باشد دست یابند. شاید بهرهمندی از یکی از رهیافتهای تصمیمگیری در روابط بینالملل گویای فضای موجود میان طرفین باشد؛ رویکردی که با «بسندهگرایی» اعلام میدارد افراد تا زمان یافتن راهحلی که بتوانند آن را بهعنوان راهحلی به حد کافی رضایتبخش عملی سازند، به رد کردن راهحلهای غیررضایتبخش ادامه میدهند. تشویق اوباما به تعامل با ایران ازیکطرف و تأخیر در اجرایی شدن دور جدید تحریمهای دولت آمریکا نمایی از تغییر در سطح اعلامی مناسبات میان ایران و آمریکاست.
پیروزی سیاست تحریم همواره به معادلة هزینه فایده بستگی داشته است. نظام وابستگی متقابل در شبکة تجارت جهانی سبب توسل بازیگران اصلی به راهحلهای میانی و برد ـ برد میشود. بهنظر میرسد بازنگری در تحریمها علیه ایران بهویژه تحریم در عرصة خدمات مالی و بانکی، صنعت کشتیرانی و صنایع و خدماتی که حیات اجتماعی طبقات گوناگون جامعة ایرانی در سطح آموزشی، بهداشتی، علمی و صنعتی وابستگی تام بدان دارد، چنان در تاریخ روند توسعه ایران ثبت میگردد که ظهور فضاهای مثبت گفتگو را تبدیل به فرصتهای بیبدیلی میسازد.
نظر شما