شکاف در شورای همکاری خلیج فارس
شکاف در شورای همکاری خلیج فارس
نیا
نیا
یکشنبه 21 خرداد 1396

پیدایی و بروز ناگهانی بحران در غرب آسیا به امری عادی تبدیل شده است. همه کشورها در غرب آسیا سر جنگ و درگیری با یکدیگر دارند. تفاوتهای فرهنگی و سیاسی هر یک از کشورها و سیطره قدرتهای فرامنطقهای بر محیط امنیتی غرب آسیا، زمینه مناسبی را برای درگیری و تنش میان قدرتهای منطقهای فراهم ساخته است. ازاینرو اگر قدرتهای اروپایی با تجربه از دوران گذشته تلخ تاریخیشان (جنگهای اول و دوم) و با اساس قراردادن فرهنگ مشترک مسیحی، برتریجوییهای هویتی را به رقابتهای سالم اقتصادی و تجاری اولویت بخشیدهاند؛ در غرب آسیا کماکان شاهد جنگهای هویتی و فکری میان رهبران منطقه هستیم. هرکدام از رهبران منطقه با درک مطلق محور از مفهوم قدرت و امنیت، درپی تضعیف موقعیت رقبا و ارتقای جایگاه خود هستند. این امر یک وضعیت دور باطل را در منطقه رقم زده است. تلاش و سیاستگذاری هرکدام از بازیگران ازسوی رقیب خنثی میشود که به سهم خود باعث هدر رفتن پتانسیلهای منطقهای برای ایجاد نظم امنیتی مطلوب میشود. ازاینرو ریشه دشمنیها در منطقه در نوع نگاه و برداشت اشتباه رهبران منطقه از مفهوم سهگانه قدرت، امنیت و منافع قرار دارد. این درحالی است که مفاهیم سه گانه مذکور در دنیای جدید جهانی شده معنا و مفهومی متفاوتی یافته است.
امنیت در دنیای وابستگی متقابل نه در خرید افزارهای جنگی بلکه در شبکهای شدن اقتصاد و تجارت منطقهای قرار دارد. تجارب توسعه در دنیای غرب گویای این امر است که بهترین وسیله برای تأمین امنیت پایدار در قفل شدن اقتصادی قدرتها به یکدیگر است. امروز با اطمینان میتوان گفت که در حوزههای اقتصادی همچون نفتا، بازار اروپا، آسهآن، کمترین نگرانی در رابطه با وقوع جنگ وجود دارد. تمام هموغم رهبران کشورهای این منطقه صرف یافتن راههای وابستگی و تعامل فزاینده اقتصادی تجاری بیشتر است؛ درست عکس تحولات جهانی، غرب آسیا با یک وضعیت عقبگرد روبهروست. کشورهای بزرگ منطقه بهجای تلاش برای یافتن همکاریهای متقابل اقتصادی و امنیتی، درپی ائتلاف و صفبندیهای نظامی هستند. شوربختانه درآمدهای بادآورده نفتی و عدم نیاز مفرط اقتصادی این کشورها به همدیگر، در پیدایی این وضعیت سهیم بوده است، امروز عربستان سعودی لیدر این جریان است. حاکمان جدید سعودی با انواع ترفندهای اقتصادی و سیاسی بهدنبال ایجاد اجماع منطقهای و در مرحله بعد جهانی علیه ایران هستند. بیشک هرگونه مقاومت و ناهمخوانی با رویکردهای تنشزای عربستان قابلپذیرش نیست و باید از سر راه برداشته شود. بهعبارتی، حاکمان سعودی قائل به این ایده هستند که هر کس با ما نیست علیه ماست. قطر منطبق با این رویکرد در ردیف دشمن عربستان قرار می گیرد. سیاستهای مستقل این کشور در بحرانهای غرب آسیا همچون حمایت از اخوانالمسلیمن، حماس و داشتن روابط گرم و حسنه با جمهوری اسلامی ایران، آستانه تحمل سعودیها را به سر رسانده و امروز ریاض به همراه حامیان منطقهایاش، قطر را مشمول شدیدترین تحریم اقتصادی و سیاسی قرار دادهاند. هماکنون شش کشور عربستان، امارات متحده عربی، مصر، بحرین، لیبی و دولت مستعفی یمن، کلیه روابط سیاسی و دیپلماتیک خود را با قطر به حالت تعلیق در آوردند. این کشورها ضمن به تعلیق در آوردن کلیه تعاملات هوایی و زمینی با قطر، دادوستد اقتصادیشان را نیز قطع کردند؛ دراینبین، امارات و عربستان با توقف فروش شکر و قند به دوحه درحال اضافه کردن لیست دیگر اقلام اقتصادی به این کشور هستند. از دید این کشورها، قطر با عدول از منشور شورای همکاری خلیج فارس و حمایت از گروههای ستیزهجوی تروریستی در منطقه، در جهت ناامن کردن منطقه حرکت میکند.
بیگمان واکنش تند عربستان در برابر قطر حکایت از واقعه و اتفاقات دیگری در منطقه میدهد. معمولاً در عالم سیاست هر کنشی، عکسالعمل و رفتار متناسب با سطح و اندازه خودش را دارد؛ ازهمینرو، صرف اعلام حمایت از گروههای تندرو به قطر و متقابلاً رفتار دستهجمعی شش کشور عربی علیه این کشور، همخوانی منطقی با یکدیگر ندارد. هرکدام از کشورهای عربی منطقه منطبق با ایدئولوژی خود از گروههای افراط جوی خاصی در منطقه حمایت میکنند. این رفتار صادق بر تمام کشورهای عربی است و قطر نیز همچون سایر کشورها حامی طیف جریان اخوانی در منطقه غرب آسیاست. سعودیها گروه اخوانالمسلمین را منافی با ارزشها و آرمانهای فکری و سیاسی خود میدانند. اخوانیها بهشدت منتقد سیستم وراثتی پادشاهی در عربستان هستند. سیاست حمایتی قطریها از این گروه از همان ابتدای شروع تحولات عربی به مذاق سعودیها خوش نیامد، بهطوری که در مارس 2014 سه کشور عربستان، امارات و بحرین در واکنش به حضور تعدادی از رهبران اخوانالمسلمین سفرای خود را از دوحه فراخواندند. این بحران تا زمان خارج شدن عناصر اخوانالمسمین از قطر تداوم یافت، بهطوری که بعد از هشت ماه روابط به سطح عادی خود برگشت.(1) ازاینرو، چالش حمایت قطر از جریانهای مخالف عربستان مسبوق بهسابقه است. آنچه که امروز جالب توجه میکند اینکه در جریان اخیر نه خبری از ورود جریانهای مخالف عربستان به قطر مطرح بوده و نه اقدام ایذایی آزاردهنده قابل لمس ازسوی قطر علیه عربستان. با عطف به این امر باید ریشههای تنش را در جای دیگری دنبال کرد. تنشها از روزی آغاز شد که تمیم بن حمد آل ثانی، امیر قطر، در اظهاراتی ایران را بهعنوان یکی از وزنههای مهم قدرت در غرب آسیا قلمداد کرد که امکان نادیدهگرفتناش در محیط امنیتی غرب آسیا ممکن نیست. با قرار گرفتن این مطلب بر روی خروجیهای رسانههای قطری، عربستان و امارات در اقدامی فوری سایت خبری شبکه الجزیره را هک کردند. ازسویدیگر گفتوگوی تلفنی تمیم بن احمد آل ثانی، با حسن روحانی و اعلام تبریک به پیروزی دوباره وی، حاکمان سعودی را بسیار عصبانی کرده بود. این درحالی است که هیئت حاکمه جدید عربستان با پشتگرمی آمریکا و با بستن قرارداد سیصدمیلیارد دلاری درپی ایجاد یک ائتلاف گسترده عربی علیه جمهوری اسلامی ایران در منطقه است. دراینبین، با توجه به ناهمخوانی رویکردهای منطقهای دوحه با اهداف ریاض، نخبگان سعودی به نوعی با تنبیه سیاسی و محاصره اقتصادی قطر در تلاش برای از رده خارج کردن این کشور از معادله منطقه هستند.(2)
منابع
1. http://www.telegraph.co.uk/news/2017/06/05/four-countries-cut-diplomatic-ties-qatar-gulf-rift-deepens/
2. http://www.reuters.com/article/us-gulf-qatar-idUSKBN18W0DQ-2
2. http://www.reuters.com/article/us-gulf-qatar-idUSKBN18W0DQ-2
نظر شما