افول اتحادیه عرب
افول اتحادیه عرب
دوشنبه 15 شهریور 1395
بیستوهفتمین نشست سران اتحادیه عرب آیینه تمامنمای وضعیت نابسامان و بحرانزده جهان عرب بود.
حاشیههای بهوجودآمده بر سر مکان برگزاری این نشست، خود بهتنهایی نمودِ وضعیت غیرعادی در این اتحادیه بود. این نشست درحالی 4 مرداد در نواکشوت، پایتخت موریتانی برگزار شد که قرار بود حدود سه ماه و نیم پیش از این تاریخ، مراکش میزبان آن باشد، اما این کشور با تکیه بر اینکه «فضای مناسب برای تصمیمگیری براساس منافع ملتهای عرب فراهم نیست» از میزبانی این نشست کنارهگیری کرد.
غیبت شمار زیادی از سران کشورهای عرب ـ همچون مصر، عربستان سعودی، عراق، اردن، بحرین، عمان، و تشکیلات خودگردان فلسطین ـ در نشست نواکشوت نیز تصویر دیگری از وجود اختلاف و نبودِ انسجام در اتحادیه عرب بود.
شکاف، اختلاف و رقابت همواره بین کشورهای عرب وجود داشته است، اما تحولات چند سال اخیر بهدنبال انقلابهای عربی و بحرانی شدن شرایط امنیتی و سیاسی در این کشورها، باعث شدت گرفتن واگراییها و اختلافها در بین کشورهای عضو اتحادیه عرب شده است.
نشست بیستوهفتم سران عرب در فضایی برگزار شد که کشورهای عربی در ادامه بحران دامنهدار سیاسی و امنیتی که از حدود پنج سال پیش دامن این کشورها را گرفت، شرایط ویژه و وخیم دارند و با مشکلات عدیدهای دست به گریبانند.
سوریه که عضویتش در اتحادیه به حالت تعلیق درآمده است، یکی از کشورهای عربی است که از قضا کانون بحران در منطقه شده است؛ کشوری که اسیر جنگی فرسایشی بین دولت و مخالفان است و رهاورد اصلی آن کشته شدن حدود سیصدهزار نفر و آواره شدن میلیونها نفر دیگر بوده است. عراق، درگیرودار جنگ با تروریستهای داعش است و همزمان با دشواریهای اقتصادی و سیاسی بزرگی نیز دستوپنجه نرم میکند. لیبی کشور دیگر عربی است که عملاَ پس از سقوط معمر قذافی چندپاره شد و هر گوشه از آن دراختیار یک گروه است و یک دوجین گروه افراطی هم در آن جولان میدهند. یمن عملاَ در وضعیت بیدولتی قرار دارد و حملات عربستان سعودی به این کشور نیز بیشتر از اینکه کمکی به حل مسئله کرده باشد، وضعیت را بحرانیتر کرده است. سومالی نیز کشوری است که سالهاست بدون دولت است و عملاَ جولانگاه گروههای تروریستی است. اینها کشورهایی هستند که در میان کشورهای عربی وضعیت قرمز امنیتی دارند و جزو بحرانیترین کشورهای جهان هستند.
برخی دیگر از کشورهای عربی نیز اگر نه به این شدت اما بهشکل قابل توجهی اسیر مشکلات پیچیده هستند. بحرین، کشوری عربی است که حاکمان آنها با سرعت بیسابقهای به سمت بستن فضای سیاسی و سرکوب مخالفان پیش میروند. انحلال احزاب مخالف، سلب تابعیت از مخالفان و صدور احکام زندان برای بسیاری از فعالان سیاسی شاهدی بر این مدعاست. مصر پس از یک دوره کوتاه فضای باز پس از سقوط حسنی مبارک، دوره جدیدی از دیکتاتوری را تجربه میکند که حاضر است برای جبران مشکلات داخلی و غلبه بر بحران اقتصادی حتی خاک کشور را هم بفروشد! لبنان، درحال دستوپنجه نرم کردن با بحران سرریزشده از همسایهاش ـ سوریه ـ است که فارغ از بمبگذاریها و مسائل امنیتی، بنبست در انتخاب رئیسجمهوری جدید یکی از نمودهای این شرایط بحرانزده است. دراینمیان فلسطین که روزی اصلیترین مسئله جهان عرب بود اینک گویی به مسئله فرعی و غیرمهم تبدیل شده است، اما زخم آن همچنان بر پیکر جهان عرب تازه است.
در سایه این بحران دامنهدار سیاسی و امنیتی، شکافها و جنگهای مذهبی و قومی در کشورهای عربی نیز روزبهروز درحال گسترش است. هزاران نفر از مردم عرب در جستجوی زندگی بهتر و بهدور از جنگ راهی کشورهای دیگر میشوند یا مجبور به اقامت در پناهگاههایی هستند که حتی از ابتداییترین شرایط زندگی برخوردار نیستند. فساد اقتصادی و ناکارآمدی اداری نیز در بسیاری از این کشورها روزبهروز درحال گسترش است.
در چنین فضای بحرانزدهای، آیا اتحادیه عرب بهعنوان اصلیترین سازمانی که کشورهای عرب را گردهم آورده، توانسته گامی در مسیر حل این وضعیت بردارد؟ پاسخ روشن است: خیر.
با افول قدرت سیاسی و اقتصادی مصر و سوریه، نقش و تأثیرگذاری عربستان سعودی در اتحادیه عرب افزایش پیدا کرده است و این کشور تلاش میکند تا از ظرفیتهای این سازمان و سازمانهای دیگری همچون شورای همکاری خلیج فارس و همکاری اسلامی برای پیشبرد سیاستهای خود در منطقه بهرهبرداری کند.
ازآنجاییکه، مسئله تقابل با ایران و تلاش برای تضعیف موقعیت این کشور در فضای منطقهای، اولویت نخست عربستان سعودی است، حاکمان این کشور در تلاشند تا این مسئله را به موضوع اصلی اتحادیه عرب و سازمانهای منطقهای دیگر قرار دهند. در اجلاس بیستوسوم نیز انتقاد از سیاستهای منطقهای ایران، پررنگتر از نشستهای قبل مطرح شد.
با وجود انبوهی از مشکلاتی که سراسر جهان عرب را فراگرفته، این اتحادیه و گردانندگان آن بهجای تمرکز بر حل آنها، دچار سندرم دیگرستیزی شدهاند و کشورهای دیگر را متهم به بحرانافکنی در جهان عرب میکنند.
اما بهنظر میرسد موفقیت عربستان سعودی در پررنگ کردن رویکردهای ضدایرانی در جهان عرب بیشتر در قالبهای شکلی و رسمی و فرمالیته بوده است. بهعبارتدیگر، سعودیها نتوانستهاند به آن میزان که انتظار داشتهاند کشورهای عربی را به سمت تقابل با تهران بکشند. در اوج کشمکش ایران و عربستان بهدنبال اعدام شیخ نمر، روحانی ناراضی سعودی و حمله به سفارت عربستان در تهران، جز چند کشور کوچک و غیرمهم بیشتر کشورهای عربی حاضر به اجرای خواست عربستان در قطع روابط دیپلماتیک با ایران نشدند.
اما مسئله اینجاست که پررنگ کردن رویکردهای ضدایرانی در اتحادیه عرب مشکل اصلی این کشورها را حل نمیکند و بیشتر نوعی فرافکنی است. درواقع خروجی نشستهای اتحادیه عرب بهویژه در سالهای اخیر چیزی جز قطعنامهها و بیانیههای آن که بیشتر مشتی واژههای کلی و مبهم و بدون ضمانت اجراست، نبوده است. با افزایش شکافها بین کشورهای عضو ازیکسو و تلاش عربستان برای بهرهبرداریهای سیاسی، اتحادیه عرب روزبهروز شاهد افول و تضعیف است.
نظر شما