قطع روابط ایران و عربستان؛ مشکل کجاست؟


قطع روابط ایران و عربستان؛ مشکل کجاست؟
 
 
دوشنبه 14 دی 1394
 
 
 
قطع روابط دیپلماتیک عربستان با ایران خبر خوبی برای فرایند حل‌وفصل مسالمت‌آمیز بحران‌های خاورمیانه نیست و پیامی جز تشدید تنش‌ها در آینده نخواهد داشت. گرچه روابط تهران و ریاض در سال‌های اخیر به‌ویژه تحت تأثیر بحران سوریه، تحولات بحرین، جنگ یمن، و برنامه هسته ای ایران همواره بر مدار تنش بوده است، قطع روابط دیپلماتیک دو کشور در برهه کنونی و به‌دنبال اعدام شیخ نمر و حمله به سفارت عربستان سعودی در تهران، روابط دو طرف را وارد مسیر ویژه و جدیدی کرده است.
کشورها می‌توانند باهم رقابت‌ها و حتی تنش‌های گسترده‌ای داشته باشند؛ اما وجود کانال ارتباطی مستقیم باعث می‌شود دست‌کم نوعی مدیریت و کنترل نسبی در روابط آنها حاکم شود؛ ازاین‌رو، باید درباره قطع کامل روابط دیپلماتیک و پیامد آن بر افزایش تنش در منطقه نگران بود. وضعیت جدید تأثیری بی‌واسطه در وضعیت منطقه خواهد داشت که مهم‌ترین مشخصه آن، ادامه و گسترش یافتن بحران در جای جای خاورمیانه خواهد بود.
اما آیا این نزاع برنده‌ای خواهد داشت؟ بدون شک خیر!
ایران و عربستان دو قطب اصلی قدرت در خاورمیانه هستند که بهره‌مندی از موقعیت زئوپلیتیک، حضور در بازار انرژی و از همه مهم‌تر، حوزه‌های نفوذ هویتی و سیاسی، موقعیت ویژه‌ای را به آنها داده است. وجود رقابت و اختلاف بین این دو قدرت امری بدیهی است؛ اما آنچه قابل تأمل است، تبدیل شدن این رقابت و اختلاف به فضای تقابلی و حذفی است.
مشکل اصلی در این زمینه، سیاست «همه یا هیچ» سعودی‌ها در قبال تحولات منطقه است. واقعیت آن است که عربستان سعودی در سال‌های اخیر درپی دوئل با ایران بوده است. نتیجه دوئل هم که روشن است: یا میکشی یا کشته خواهی شد!
اما در عرصه سیاست، پیگیری این سیاست به فاجعه ختم خواهد شد؛ زیرا راه هرگونه تعاملی را می‌بندد و همه قوا به سمت حذف طرف دیگری به‌کار گرفته می‌شوند. این سیاست به‌ویژه پس از مرگ ملک عبدالله و جانشینی ملک سلمان شدت بیشتری گرفت. حاکمان کنونی عربستان با فاصله گرفتن از سنت محافظه‌کاری در روند تصمیمات سیاسی، رویکرد عجولانه، تند و آشتی‌ناپذیری را در‌پیش گرفته‌اند و حاضر به پذیرش واقعیت‌های مخالف نظرشان نیستند؛ واقعیت‌هایی چون: رابطه نزدیک تهران و بغداد، باقی ماندن اسد در قدرت به‌رغم همه فشارها و اقدامات، وجود برخی جنبش‌های اعتراضی در کشورهایی چون: بحرین و یمن و قرابت هویتی آنها با ایران، و توافق هسته‌ای ایران و غرب.
سعودی‌ها راه هرگونه تعامل با ایران را در سال‌های اخیر بستند. روی‌کار آمدن دولت میانه‌رو در ایران که سیاست تعامل سازنده را الگوی راهنمای سیاست خارجی خود قرار داده و درپی آن، ابراز آمادگی برای کاهش تنش با عربستان، همواره با مخالفت سعودی‌ها روبه‌رو شده است. این درحالی است که دست‌کم غرب از این فرصت بهره برده و با گذشت بیش از یک دهه، اختلاف‌های هسته‌ای خود را با تهران حل کرده است.
رفتار توأم با تبختر و غرور سعودی‌ها حتی در موضوعات و رخدادهای غیرسیاسی نیز دیده شده است. نپذیرفتن مسئولیت کشته شدن صدها حاجی در سفر حج امسال و عذرخواهی نکردن این کشور گویای این بود که سعودی‌ها شمشیر را از رو بسته‌اند!
در موضوع اعدام شیخ نمر نیز این یکه‌تازی و تندروی سعودی‌ها عیان شد. اعدام یک روحانی شیعه که همواره بر روش‌های مسالمت‌آمیز برای بیان مخالفت خود تأکید می‌کرد، بر آتش تنش‌ها در منطقه افزود. گرچه حادثه حمله به سفارتخانه و کنسولگری عربستان در تهران اقدامی خلاف قانون بود، گویی سعودی‌ها منتظر چنین رخداد و بهانه‌ای بودند که یکه‌تازی خود را تکمیل کنند، چه اینکه در این موضوع مشخص مقامات مختلف ایرانی مخالفت خود را با حمله به مراکز دیپلماتیک مطرح کردند.
قطع روابط کنونی هرگونه چشم‌انداز صلح را در منطقه تیره‌وتار می‌کند و هر دو کشور را وارد فضایی می‌کند که ره‌آورد آن پرداخت هزینه‌های مختلف اقتصادی، سیاسی و امنیتی است. نبود طرف سوم برای میانجیگری مؤثر بین دو طرف نیز این مسئله را تشدید می‌کند.
این تصور که نهایت این بازی، پیروزی یک طرف و شکست طرف دیگری است، تصوری اشتباه و برخلاف واقعیت‌های منطقه است. ایران و عربستان راهی جز رفتن به سمت میز مذاکره ندارند؛ البته این مستلزم پذیرش موقعیت و قدرت یکدیگر است.