تمدنها و نظم جهانی
قلمفرساییهای نظری و هم مباحث تجربی و حتی هنجاری در ادبیات روابط بینالملل بهعنوان یک رشتة دانشگاهی آشکار میسازند که پژوهندگان روابط بینالملل، عرصة دانشپژوهیِ آن را معمولاً برحسب سه دسته از مفاهیم به بحث میگذارند. نخست، مفاهیمی که ناظر بر کلِ عرصة زندگی انسانی است که در نظریههای مختلف روابط بینالملل با عناوینی ازقبیل نظام بینالمللی، نظام جهانی، نظام جهانگستر(Global System) ، یا اجتماع جهانی (Global Community) از آنها یاد میشود. دوم، مفاهیمی که ناظر بر بخشی از کل عرصة زندگی انسانی است که در مطالعات منطقهای با واژگانی ازقبیل منطقه (Region)، ناحیه (Area)، یا قاره (Continent) مطرح میشوند. و سوم، مفاهیمی که ناظر بر مهمترین سازمان سیاسیِ شکلدهنده به حیات انسانی است که در مطالعات دولت تبلور مییابد. این سه دسته از مفاهیم عمدتاً صبغهای سیاسی و جغرافیایی دارند؛ ولی تحولات شتابنده در تمامی ساحتهای حیات انسانی که بیش از همه ناشی از پایان جنگ سرد، گسترش فناوریهای اطلاعات و ارتباطات و جهانی شدن بوده است، بهویژه در سه دهۀ اخیر برخی از دانشپژوهان را بر آن داشته تا در اندیشهپردازیهای خود، این قبیل مفاهیم را درنوردند؛ بهگونهایکه یا به بازسازیِ آنها روی آورند یا طرح مفاهیم جدیدی را دراندازند.
دراینمیان، یکی از مفاهیمی که بیشازپیش مورد توجه و واکاوی قرار گرفته، «تمدن» است. در همین چهارچوب، این کتاب با درنوردیدن قالبهای رشتۀ روابط بینالملل میکوشد نقش تمدنها در حیات انسانی و سهم آنها در شکلدهی به نظم در سطحی جهانگستر را مورد ارزیابی قرار دهد. نویسندگان این کتاب مباحث خود را حول سه محور مهم سامان دادهاند: نخست، بستر ژئوپلیتیکی تمدنها؛ دوم، نقش مناظرههای تمدنی در ادبیات پسااستعماری؛ و سوم، نقش تفاوتهای ایدئولوژیکی و منطقهای در شکلیابیِ نظمهای جهانی. کتاب، حاصل یک همایش بینالمللی با هدف احیاء جایگاه مطالعات میان فرهنگی و میان رشتهای برای تإمل در باب نقش تمدنها در نظم جهانی موجود بوده است. بهعبارتیدیگر، هدف همایش پیگیری نظری طرح و برنامهای جهت تأمل در باب نظم عادلانه و پایدار جهان بوده است.
نویسندگان مقالات کتاب تمدنها و نظم جهانی تلاش دارند تا محور مغفولمانده در ادبیات تمدنی، یعنی اشتباهات جدی در نادیده گرفتن جایگاه دیگر تمدنها را بهعنوان نقطۀ بحرانی این حوزۀ مطالعاتی نشان دهند؛ اشتباهاتی که از زمان آگاهی نسبت به وجود اولین تمدنهای باستانی با نگاه متصلب و حذفی به دیگر تمدنها تا به امروز تکرار شده است.
کتاب حاضر یک بررسی گسترده دربارۀ منازعۀ مفهومی از برداشتهای مختلف درمورد مفهوم تمدن است. نقد نگاه واحدانگارانه به تمدن و همچنین دعوت به کثرتگرایی درفهم تاریخی ـ تحلیلی از تمدنها در این کتاب، دعوت به بازبینی مفهومی تمدن برای درک بهتر نظم جهانی جدید است. بههمیندلیل است که اتخاذ نگاه چندقطبی به نظم جهان، نقد نگاه حذفی به دیگر تمدنها و فرار از تقلیلگرایی تکعلتی در تحلیل تمدنها، موضوع محوری آن است.
مقالات این کتاب، خوانندگان را به درک جدیدی از نظم جهان براساس یک فهم تمدنی دعوت میکند تا بهواسطۀ آن بتوانند احیاء تمدنها که به نظر ویراستاران کتاب بعضی از آنها به فراموشی سپرده شده بودند، مدنظر قرار دهند. به تعبیر نویسندگان «فقط تمدن چندقطبی میتواند نظم عادلانه و پایدار جهان را به ارمغان آورد». ازاینمنظر، تمدن نباید ابزار اطاعت اجباری اردوگاه قدرت هژمون در جهان بهکار رود. بنابراین کل فرایند مدنظر نویسندگان را میتوان در این جمله خلاصه کرد: «دعوت به بازمفهومبندی معرفتی و ادراکی سازوکارهای تمدنی برای فهم نظم جدید جهانی».
کتاب حاضر نخستین تجربه همکاری مشترک مؤسسه ابرار معاصر تهران و شورای راهبردی روابط خارجی در عرصۀ انتشار کتاب است. دراینمیان، البته بار اصلی بر دوش شورای راهبردی روابط خارجی بوده که با انتخاب کتاب، مترجم و ترجمه اثر کمک بزرگی به آماده شدن کتاب کرده است، که جای تشکر ویژه دارد. امید میرود این کتاب مورد توجه علاقهمندان به درک جدید از نظم جهانی قرار گیرد.
مؤسسه فرهنگی مطالعات و تحقیقات
بینالمللی ابرار معاصر تهران
معاونت پژوهشی
نظر شما