سوریه؛ شکست دیپلماسی در برابر جنگ
سوریه؛ شکست دیپلماسی در برابر جنگ
دوشنبه 3 آبان 1395
میگویند دیپلماسی بهترین راه غلبه بر تنشها و جلوگیری از جنگ است، اما همیشه آنچه مطلوب است رخ نمیدهد. اگر اینگونه بود دهها جنگ خونین و خانمانسوز در دوره معاصر رخ نمیداد. امروز سوریه نیز با چنین وضعیتی روبهروست. همه شواهد دال بر این است که دستکم در آینده نزدیک نمیتوان به دیپلماسی و فرایند سیاسی برای پایان دادن به این بحران پنجساله امید بست و از این پس، زورآزمایی میدانی است که تکلیف را روشن خواهد کرد. این سخن نه از باب توصیه و تجویز بلکه مبتنیبر واقعیتهای این کشور است.
یکی از این واقعیتها، موقعیت و نگاه دولت سوریه و همپیمانان منطقهای و فرامنطقهای آن به وضعیت این کشور و فرایند مذاکره سیاسی است. بهطور کلی، موقعیت دولت سوریه از حدود یک سال پیش و با ورود جدی ارتش روسیه به جنگ علیه مخالفان و گروههای تروریستی، دگرگون شد و از آن زمان تاکنون نوار پیروزیهایش ادامه داشته است. ازنظر دولت سوریه، ثمره نهایی پیروزیهای اخیر، بازپسگیری شهر حلب است و این رخداد بهطور کامل ورق را در سوریه برمیگرداند. بدیهی است در چنین شرایطی که ارتش سوریه خود را در یک قدمی پیروزی بزرگ میبیند ورود به پروسه سیاسی را نوعی وقتکشی و تلاش برای متوقف ساختن خود در برابر مخالفان و تروریستها میپندارد و برای آن انگیزهای ندارد.
روسیه و دیگر کشورهای همپیمان سوریه نیز که دغدغههایی از جنس حفظ تفوق سیاسی و نظامی در برابر رقبای منطقهای و فرامنطقهای خود دارند تحلیلی مشابه دولت سوریه دارند و همین وضعیت آنها را بهصورت منسجم در کنار هم قرار داده است.
واقعیت دیگری که در سوریه باعث تقویت منطق جنگ در برابر منطق گفتگو شده به وضعیت مخالفان برمیگردد. مخالفان دولت سوریه هیچگاه وضعیت منسجمی نداشتهاند و این خود یکی از عوامل مهم اکراه دولت سوریه برای توافق با آنها بوده است.
در همین آتشبس اخیری که چند هفته پیش به مدت یک هفته برقرار ولی بعد لغو شد، یکی از مواردی که روسیه و آمریکا بهعنوان معماران آتشبس بر آن توافق کردند این بود که این آتشبس شامل گروههای تروریستی داعش و جبهه فتحالشام (النصره سابق) نشود و هر گروهی هم که با این دو گروه تعامل داشته باشد از توافقنامه کنار گذاشته شود. مشکل دقیقاًَ همینجاست. گروههای بهاصطلاح میانهرو همکاری نزدیکی دستکم با گروه فتحالشام دارند و عملاً مرزبندی دقیقی درباره مکان استقرار آنها وجود ندارد. همین مسئله به ادامه حملات دولت سوریه و روسیه مشروعیت میدهد. پرواضح است که دولت سوریه نمیتواند بپذیرد که پای میز مذاکرهای بنشیند که هم مخالفانش او را از اساس قبول ندارند و هم با تروریستها در ارتباط هستند.
در شرایطی که عملاً بهدلیل نبود موازنه بین دولت و مخالفان و نیز نبود یکپارچگی در جبهه مخالفان عملاً پروسه سیاسی به کناری رفته است، این نبرد میدانی است که میتواند فضا را روشنتر کند. بینتیجه بودن نشست اخیری هم که در لوزان سوئیس با هدف توقف درگیریها و آغاز پروسه سیاسی در سوریه برگزار شد، بهدلیل فاصله زیاد نگاه طرفهای درگیر در این بحران بود و نشان از روزهای سخت پیشِ رو دارد.
کشورهای مخالف دولت سوریه ازجمله آمریکا یا باید به شرایط کنونی و تفوق ارتش سوریه و روسها تن دهند یا باید درصدد تغییر موازنه برآیند. تغییر موازنه نیز از دو راه بیشتر ممکن نیست: یکی ارسال کمک به مخالفان برای تقویت موقعیت آنها در برابر حملات دولت و روسیه است، اما موفقیت این راه نیز با یک مشکل اساسی روبهروست و آن برتری جبهه موافقان دولت سوریه در نبردهای هوایی است که عملاً برگ برنده را دراختیار آنها میدهد.
راه دوم که هدف از آن ضربه زدن به همین برتری هوایی است، برقراری منطقه پرواز ممنوع بر فراز مناطقی ازجمله در شهر حلب است. این راه نیز با دو چالش روبهروست؛ نخست اینکه برقراری منطقه پرواز ممنوع منوط به تصویب شورای امنیت سازمان ملل متحد است و عملاً با حضور روسیه در این شورا، تصویب آن دور از تصور است. چالش دوم این است که اعلام منطقه پرواز ممنوع بیش از هر چیز نوعی اعلان جنگ به روسیه است؛ زیرا بسیاری از پروازها بر فراز سوریه ازسوی جنگندههای روسی صورت میگیرد.
راهحل سوم اقداماتی ازجمله هدف قرار دادن پایگاهها و نیروهای دولت سوریه ازسوی جنگندههای آمریکایی با هدف تغییر موازنه است. مشابه این کار چند هفته پیش نیز یکبار انجام شد. البته تداوم این روش نیز دشواریهای زیادی دارد؛ ازجمله اینکه این مسئله میتواند انگیزه دولت سوریه و نیز روسیه را برای ضربه زدن به مواضع مخالفان افزایش دهد و حتی میتواند روسیه و آمریکا را آشکارتر از قبل رو در روی هم قرار دهد. البته این راهحل نیز بعید است در روزهای پایانی دولت اوباما در آمریکا اجرایی شود.
اغراق نیست اگر بگوییم مخالفان دولت سوریه و حامیان جهانی و منطقهای آنها قافیه را در سوریه باختهاند و در فضای کنونی تنها یک معجزه یا یک اتفاق نادر و شگفتانگیز میتواند موقعیت آنها را تغییر دهد. اما آنچه فعلاً روشن است این است که جنگ، ترجیعبند تحولات سوریه در آینده قابل پیشبینی است. هرچند باید قید «شوربختانه» را برای این پیشبینی برگزید؛ زیرا قربانیان اصلی این جنگ نه صاحبان قدرت که شهروندان عادی و بیدفاع خواهند بود.
نظر شما