روابط بریتانیا با جمهوری اسلامی ایران


 

چشم‌انداز بحث
جمهوری اسلامی ایران و انگلیس، هیچگاه روابط عادی و به‌دور از هیاهو نداشته‌اند. پیشینه مناسبات سیاسی دو کشور در ذهن مردم ایران، مثبت و خالی از تنش نبوده است. در حال حاضر این ذهنیت همچنان در فضای سیاسی روابط دو کشور وجود دارد. شک و تردید و بی‌اعتمادی به میزان زیادی در روابط دو کشور نهادینه شده و تاریخ نشان داده است که همواره مسائل جانبی و وقایع داخلی دو کشور توان زیادی برای متأثر کردن این مناسبات داشته‌اند.
به قدرت رسیدن دکتر روحانی بعد از انتخابات ریاست‌جمهوری 24 خرداد 1392، شرایط جدیدی را ایجاد کرده است. کشورهای اروپایی ازجمله انگلیس، از همان روز اول و به صور مختلف، جهت ازسرگیری و بهبود رابطه با جمهوری اسلامی ایران اعلام آمادگی کردند. انگلیس همواره نقش تأثیرگذار خود را چه مثبت و عمدتاً منفی، در روند روابط ج.ا.ایران با غرب داشته است. حتی اگر بنا به دلایل تاریخی، برخی مخالف عادی‌سازی روابط با انگلیس هستند، قطعاً کسی مخالف خنثی‌سازی نقش منفی و سلبی این کشور در تنظیم روابط ایران با کشورهای غربی و اروپایی نیست. بنابراین، باید با دیپلماسی و هنر مذاکراتی، ظرفیت سلبی انگلیس را در روابط غرب با ایران که قطعاً بر مناسبات دیگر قطب‌ها و کشورهای جهان بر رابطه با ایران تأثیرگذار است را گرفت و در نهایت، به‌سمت عادی‌سازی مناسبات دو کشور رفت. انگلیس را نمی‌توان با فرانسه، آلمان و ایتالیا مقایسه کرد. موضع انگلیس حد واسط بین موضع اتحادیه اروپا و آمریکا در برابر ایران است و در بسیاری مواقع نقش متوازن‌کننده در روابط دو سوی آتلانتیک را ایفا می‌کند.

علاقه‌مندی انگلیس به برقراری رابطه با ایران
انگلیس مایل نیست در شرایط کنونی پای خود را پس بکشد و در برابر چشم‌انداز توافقی احتمالی بین ایران و گروه 1‌+5 عقب بماند؛ بنابراین، لندن مایل نیست همه پل‌های پشت سر خود را خراب کند. انگلیس به‌طور سنتی دارای یک سیاست خارجی و دیپلماسی خاورمیانه‌ای و به‌خصوص در ارتباط با کشورهای حساس و کلیدی منطقه ازجمله در رابطه با ایران است؛ بنابراین، منطقی است که انگلیس به بهبود روابط با ایران علاقه‌مند باشد تا در چشم‌انداز تغییر و تحول در رابطه ایران با غرب بتواند موقعیت خود را حفظ کند و توان تأثیرگذاری خود را داشته باشد. مقامات انگلیس طی چند ماه اخیر، به‌دفعات خواست خود برای عادی‌سازی روابط با ایران را اعلام کرده‌اند.
به‌نظر می‌رسد انگلیس به‌همراه سایر شرکای اروپایی‌اش، خود را برای شرایط جدید همکاری با ایران آماده می‌کنند و مایلند دوره سرد کنونی را پشت سر بگذارند. در حال حاضر روابط ایران با اتحادیه اروپا در پایین‌ترین سطح خود طی سال‌های اخیر قرار دارد و این وضعیت فریزشده در تمامی سطوح سیاسی، اقتصادی ـ تجاری و غیره دیده می‌شود. انگلیس در سردی و رکود این روابط نقش زیادی داشته است. در حال حاضر، شرایط تغییر کرده است. انگلیس مایل نیست در فضای سیاسی جدید که در ایران و منطقه رخ داده غایب عرصه دیپلماسی و رفت‌وآمدهای دیپلماتیک باشد. به‌نظر می‌رسد روابط ایران و انگلیس طی ماه‌های آینده، از وضعیت فریز و رکود کنونی خارج می‌شود. انگلیس بعد از قطع روابط سیاسی و دیپلماتیک با ایران و بستن سفارتخانه‌ها در 10 آذر 1390 به‌دنبال بازسازی مناسبات خود با ج.ا.ایران است. لندن به‌دنبال سیاست ایجابی در روابط با ایران است و این امر می‌تواند دارای جنبه‌های مثبتی در مناسبات این کشور و همچنین اتحادیه اروپا با ایران باشد. آینده مناسبات ایران و انگلیس، احتمالاً همراه با تحولات جدید و مثبتی خواهد بود. تحولات آینده، چشم‌انداز جدیدی را پیش ما می‌گشاید.
پس از تحولات عراق و پیشرفت نیروهای داعش، نخست‌وزیر بریتانیا خواستار رایزنی با ایران به‌عنوان یکی از کشورهای قدرتمند منطقه‎ای شد که این درخواست از جانب سایر کشورهای اروپایی مانند فرانسه نیز مورد تأکید قرار گرفت. همچنین پیشتر این درخواست همکاری، از طرف وزرای خارجه اتحادیه اروپا نیز مطرح شده بود. از سوی دیگر، بریتانیا چه در سال‌های گذشته و در چهارچوب تروئیکای اروپایی و چه در حال حاضر در چهارچوب گروه 1‌+5، در مذکرات هسته‎ای حضور دارد و از نقش مهمی برخوردار است. جدا از این، با توجه به نزدیکی روابط بریتانیا و آمریکا و تعاملات گسترده فراآتلانتیک بین لندن و واشینگتن، این کشور می‎تواند نقش مهمی در این چهارچوب داشته باشد؛ یعنی می‎تواند زمینه‌ساز بهبود روابط ایران و آمریکا شود. باید مدنظر داشت که بریتانیا در پرونده هسته‎ای ایران جایگاه مهمی دارد؛ حتی پیشتر که ایران با سه کشور اروپایی مذاکره می‌کرد، لندن نقش واسطه را بین اروپا و آمریکا داشت. در واقع، بعد از جنگ جهانی دوم، همواره روابط ویژه و استراتژیک بین لندن و واشینگتن وجود داشته است که امروز نیز به اشکال مختلف دیده می‎شود.
دیدار دکتر روحانی، رئیس‌جمهور، و دیوید کامرون، نخست‌وزیر انگلیس، در اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل متحد با حاشیه‌های زیادی همراه شد. در این دیدار، طرفین درخصوص موضوع هسته‌ای ایران، خطر تروریسم در سوریه و عراق و مناسبات دوجانبه، به بحث و تبادل نظر پرداختند؛ اما سخنان ایشان بعد از این دیدار، برخلاف روند رو به رشد روابط دو کشور طی یک سال اخیر بود. اظهارات دیوید کامرون، نخست‌وزیر محافظه‌کار انگلیس، در نطق ارائه‌شده در مجمع عمومی سازمان ملل درخصوص مسائل جمهوری اسلامی ایران، شگفتی همگان را برانگیخت، به‌خصوص که این اظهارات ساعتی بعد از دیدار ایشان با دکتر روحانی صورت گرفت؛ دیداری که برای اولین بار بعد از 35 سالی که از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران می‌گذرد، بین رؤسای دو دولت صورت گرفت.
شاید برخی ملاحظات داخلی انگلیس و نشان دادن ژستی محکم و انتقادی در برابر رئیس‌جمهور ایران مورد نظر طرف انگلیسی بوده و از این منظر ایشان می‌خواسته موقعیت داخلی خود را تقویت کند که البته تحلیل درستی نبوده و ایشان باید فرصت تعامل و رایزنی با منتخب جمهوری اسلامی ایران را بیشتر از اینها مغتنم می‌شمرد. از طرفی، طبیعی است که بسیاری از کشورها و جناح‌های مختلف قدرت در غرب و در منطقه، ازجمله برخی کشورهای عربی و یا رژیم صهیونیستی و یا نئوکان‌ها در آمریکا، از این اظهارات نخست‌وزیر انگلیس بسیار خوشحال شده‌اند؛ زیرا این کشورها به‌هیچ‌وجه به بهبود روابط غرب و کشورهای اروپایی با ایران علاقه‌مند نیستند. این در حالی است که دیپلماسی و تنظیم روابط خارجی با کشورهای مهم و تأثیرگذار دنیا، ازجمله با جمهوری اسلامی ایران، بستری مناسب برای خوشامدگویی و خوشایند دیگر کشورها نیست. در دیپلماسی همیشه فرصت‌های خوب پیش نمی‌آید و مهم‌تر اینکه نباید فرصت‌های اندک پیش‌آمده را از دست داد. نخست‌وزیر انگلیس فرصت تعامل سازنده با جمهوری اسلامی ایران در این مقطع زمانی را از دست داد. البته باید منتظر تحولات آینده در روابط بود.