لزوم ایجاد «حشدالبناء» در عراق


برداشت و سوءبرداشت یک ملت یا بخشی از آن از واقعیت و سیاست‌های اعمال‌شده، به همان اندازۀ برداشت و سوءبرداشت تصمیم‌گیران و سیاست‌گذاران از واقعیت، مهم و اساسی خواهد بود. بخشی از جامعه معترض عراق، با سوءبرداشت از سیاست‌های ایران در کشور خود، خواهان پایان دادن به حضور و نفوذ ایران در عرصه داخلی عراق هستند. این سوءبرداشت زمانی حائز اهمیت می‌گردد که درنظر گرفته شود ایران خط‌مشی خاصی (رهبری جهان شیعه، ام القرای جهان اسلام، یا رهبری محور مقاومت) را در سیاست خارجی خود دنبال می‌کند. اهمیت این عامل زمانی بیشتر می‌شود که درنظر گرفته شود ایران و عراق وابستگی متقابل یا ارتباط تنگاتنگی باهم دارند. یکی از موضوعات مهم که می توان آن را در مبحث برداشت یا سوءبرداشت مورد بررسی و تحلیل قرار داد، موضوع «حشدالشعبی» و یا «بسیج مردمی» در عراق است. این مهم به ویژه در آستانه انتخابات پارلمانی عراق و نزدیکی فکری و ائتلافی برخی از افراد و جریانات عراق به حشدالشعبی، اهمیت مضاعف می‌یابد. در این خصوص حداقل دو برداشت ذیل از حشدالشعبی، نزد جامعه معترض عراق، قابل تبیین است؛

  1. برداشت و سوءبرداشت از نیروهای حشد الشعبی به‌مثابه عامل وابسته به ایران: در کنار برداشت جامعه عراق از نفوذ ایران در کشورشان از طریق گروه‌هایی مانند: حشد الشعبی، رقبا و مخالفان جمهوری اسلامی ایران نیز با دامن زدن به برداشت یادشده، این‌گونه تبلیغ می‌کنند که حشد الشعبی صرفاً مأمور پیگیری منافع ایران در عراق است. چنین برداشتی سبب شده است جامعه معترض عراق به این باور برسد که حضور نیروهای شبه‌نظامی شیعی نزدیک به ایران و دخالتشان در سیاست، ایجاد دموکراسی در عراق را با چالش و مانع روبه‌رو می‌کند. برای عراقی‌هایی که رؤیای تشکیل عراقی دموکراتیک را در سر دارند، حضور نیروهای شبه‌نظامی شیعی نزدیک به ایران و دخالتشان در سیاست، کابوسی است که به تحقق پیوسته است؛ برای مثال، هرگاه در جریان اعتراضات عراق، یکی از معترضان کشته شده، آن‌ها بلافاصله نیروهای حشد الشعبی وابسته به ایران را مسئول کشتار معترضان اعلام کرده و حتی به برخی از دفاتر این گروه در شهرهای مختلف عراق حمله برده‌اند.
  2. برداشت و سوءبرداشت از حشد الشعبی به‌مثابه تضعیف دولت مرکزی: در سطح نخبگان و تاحدودی در جامعه عراق این برداشت وجود دارد که وجود جریان‌هایی مانند: حشد الشعبی دولت مرکزی را ضعیف می‌گرداند و منجربه این می‌شود که دولت الزاماً تنها نهاد برخوردار از حق انحصاری کاربرد خشونت نباشد؛ به‌همین‌سبب، تحت تأثیر چنین نگاهی در دوران نخست‌وزیری عادل عبدالمهدی، بیانیه‌ای درجهت ادغام حشد الشعبی در ارتش عراق منتشر شد که درنهایت این ادغام تاکنون محقق نشده است؛ لذا جریان‌های سیاسی مخالف سیاست‌های جمهوری اسلامی ایران در عراق این‌گونه تبلیغ می‌کنند که جمهوری اسلامی ایران مخالف اصلی ادغام حشد الشعبی در عراق و از این طریق، درصدد ضعیف کردن دولت مرکزی و ارتش عراق است.

در واقع، گروه های وابسته به حشدالشعبی بعد از سال 2014، و در اثر مبارزات علیه داعش، محبوب جامعه عراق شدند. اما امروزه از طرف بخش هایی از جامعه عراق متهم به سرکوب اعتراضات در این کشور هستند. جریان های وابسته به ایران، مانند حشدالشعبی می بایست رویکرد جدید خود را نه بر پایه گذشته و مبارزه با داعش، بلکه بر مبنای نیاز فعلی عراق یعنی بازسازی و کارآمدی بنا نهند. روشن است که ریشه اصلی اعتراضات مردم عراق مشکلات اقتصادی و ناکارآمدی است. از این رو جریان های سیاسی طرفدار ایران باید از هم اکنون به دنبال برنامه های اقتصاد محور و مشکل گشا برای جامعه عراق باشند و به این نکته آگاه باشند که رویکردهای امنیتی و اشاره به افتخارات مبارزه با داعش برای پیروزی و موفقیت کافی نیست. با توجه به ذهنیت منفی بخش معترض عراق نسبت به حشدالشعبی به عنوان ابزاری برای نفوذ و مداخله ایران در عراق، بهتر است که این نهاد، بخشی دیگر با عنوان «حشد سازندگی» یا «حشدالبناء» در عراق تأسیس کنند و از این پس تصمیمات و اقدامات خود را بیشتر بر مبنای رسیدگی به این ضرورت تنظیم نماید. واقعیت این است که نیاز اصلی امروز مردم عراق بازسازی این کشور است و هر فرد و یا نهادی که در این بازسازی نقش داشته باشد، می تواند نزد مردم عراق محبوب شود. نهاد یاد شده باید فعالیت های مورد نیاز برای بازسازی عراق را به صورت چند وجهی و در چند حوزه اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی انجام دهد. ایران نیز همچنان به همکاری ها و کمک های خود به حشد سازندگی در سایر حوزه های اقتصادی و فرهنگی ادامه دهد. در این صورت نه تنها رضایت نسبی مردم عراق به خاطر بهبود اوضاع تأمین می شود، بلکه برای جمهوری اسلامی ایران نیز آورده اقتصادی در پی خواهد داشت.