تجویز سیاستی به‌منظور تصویرسازی در راهبرد فرهنگی ایران


در عرصه نظام بین‌الملل دولت‌ها براساس «تصویر» از یکدیگر، سیاست‌های خود را تنظیم و روابط‌شان را شکل می‌دهند. این تصویر می‌تواند حقیقی و متاثر از واقعیت‌های موجود یا اشتباه و ناشی از سوءتفاهمات باشد. با این حال آنچه مهم است، تصویر شکل‌گرفته نزد سایر دولت‌‌هاست. به همین دلیل گفته می‌شود اینکه یک دولت چه اهدافی دارد مهم نیست، اینکه دیگران چه برداشتی از اهداف آن دولت دارند مهم است. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، دشمنان تلاش کرده‌اند تصویری که از ایران شکل می‌دهند، تصویر کشوری ضدهنجار باشد؛ هنجاری که خود براساس نظم لیبرال‌دموکراسی برساخته و آن را به شکل گمراه‌کننده‌ای مبنا و معیار حقیقت دانسته‌اند.

بر اساس این شکل از تصویرسازی می‌توان گفت تمامی محدودیت‌ها، تهدیدات و خسارات وارده به کشور از جنگ تحمیلی و شکل‌گیری ائتلاف‌های منطقه‌ای و بین‌المللی (همچون شورای همکاری کشورهای خلیج‌فارس) تا پرونده هسته‌ای و اعمال تحریم‌های ظالمانه، همگی ناشی از ارائه تصویری تهدیدآمیز از ایران به جهان بوده است. در عرصه اجتماعی و فرهنگی، ارائه تصویری منفی از ایران با هدف دور کردن ملت‌ها در سراسر جهان با تاکید بر ملت‌های حوزه اسلامی و تمدنی باشد.

در این شرایط که تلاش برای مخدوش‌سازی تصویر و ارائه یک فراروایت برای منزوی ساختن جمهوری اسلامی ایران در دستورکار قرار گرفته است، فرهنگ و امر فرهنگی می‌تواند مبنایی برای روایت‌سازی و تصویرسازی اصیل از واقعیت‌های کشور باشد. امر فرهنگی به تمام مولفه‌های هویت‌ساز و هویت‌بخش از تاریخ تا ادبیات و اسطوره است و می‌تواند مبنای تولید روایت باشد.

کاری که ایران می‌تواند بکند آن است که بر مزیت خود که مزیت فرهنگی و تمدنی (اسلامی و ایرانی) است تکیه کند. تهران باید بر عناصر دارای مزیت نسبی مانند حماسه ایرانی و حماسه اسلامی تکیه کند. مطابق این خطوط، امر ملی و عنصر ملی مزیت بی‌بدیل و شاید بی‌رقیب ایران است که دست بر قضا با تکیه بر ایده ایران فرهنگی می‌تواند کشورهای اسلامی زیادی مانند ترکیه و حتی عربستان و کشورهای چندمذهبی مانند هند را دربرگیرد و در چتر تمدنی خود قرار دهد. به زبان دیگر، در هیچ کشوری در منطقه همچون ایران امر ملی و امر تمدنی (خاص‌بودن و عام‌بودن) چنین تلاقی و سازگاری ندارند.

بر این اساس و به‌منظور هویت‌سازی و عقب نماندن از بازار فرهنگی منطقه، ایران باید به‌منزله یک برنامه مدون و دارای پیوست فرهنگی و عملیاتی و نیز مبانی نظری حاصل از مطالعات و بحث‌های مفصل، بازیابی عناصر ملی و تمدنی را در دستورکار قرار دهد. التفات به شکست فرهنگی صنعت تصویری ما دربرابر صنعت تصویر و صنعت فرهنگی ترکیه، آغاز پیروزی است؛ آن‌هم وقتی زرادخانه و تاریخ ایران از هر حیث غنی است و آن‌هم وقتی که ترکیه حتی در سریال پرطرفداری مانند «حریم سلطان» به تاریخ خود وفادار نیست؛ تاریخی که زمان چندانی از شکست آن (سقوط عثمانی) نمی‌گذرد و تاریخی که دیرینگی و پیشینه طولانی ندارد.

بنابراین در شرایطی که ایران نباید از جاذبه اغوا استفاده کند، لازم است از جاذبه حماسه و اسطوره به‌معنای یک تامین‌کننده اصلی روان و ذهن انسان بهره بگیرد. تاریخ ایران و اسلام پر از داستان جذاب، همراه با حکمت و حماسه همچون داستان‌های مثنوی‌معنوی است. ضمن اینکه حکمت ایرانی-اسلامی در تمامیت خود همراه با حماسه، شور، احساس‌برانگیزی، تکان‌دهندگی و جذابیت‌های استثنایی است که باید به زبان امروزی بازتولید شوند و این زبان امروزی چیزی جز سینما نیست.

اما باید در نظر داشت آنچه در این مکتوب درباره سینما گفته شد، از حیث مصداقی کردن ایده «امر ملی» و «امر تمدنی» (اسلامی-انسانی-جهانی) به‌منزله نقطه تکین یا قوی‌ترین نقطه اتکا در راهبرد تصویرسازی فرهنگی ایران است. این نقطه، همزمان نقطه وحدت اقوام و وحدت اقشار فکری، منزلتی در ایران است. بر این اساس، در سایر مدیوم‌ها و انواع رسانه‌ها باید راهبرد مذکور در دستورکار قرار گیرد. این راهبرد -مبتنی بر آن نقطه- همچنین متضمن جهانی‌بودن انقلاب اسلامی و جهانی‌شدن آن است. به بیان دیگر، تلاقی امر خاص و امر عام است؛ امر عامی که ضمن دربرگیری تمدن اسلامی از آن فرا می‌رود.