مصر و عربستان چه نگاهی به هم دارند؟
مصر و عربستان چه نگاهی به هم دارند؟
سهشنبه 7 اردیبهشت 1395
سفر خبرساز و پرحاشیه اخیر سلمان بن عبدالعزیز پادشاه عربستان سعودی به مصر و توافقهای انجامشده در آن، بهویژه واگذاری بحثبرانگیز حاکمیت دو جزیره صنافیر و تیران ازسوی مصر به عربستان، پرسشهای بسیاری را درباره جنس و عمق روابط ریاض و قاهره به میان کشید.
در یکسو عربستان قرار دارد؛ کشوری که گرچه از ثبات نسبی در عرصه سیاست داخلی و اقتصادی برخوردار است، اما وضعیت متلاطم و پر چالشی را در محیط خارجی خود تجربه میکند. تلاش برای قرار دادن خود در مرکز ثقل و گرانیگاه قدرت و سیاست در جهان عرب و خاورمیانه، پای این کشور را به سراسر این منطقه کشانده تا مبادا دیگر رقبای منطقهای و در صدر آن ایران، گوی سبقت را از آن کشور بربایند. در شرایطی که منطقه، دوران گذار خود را به سمت شکلگیری نظم منطقهای جدید طی میکند، سعودیها در اندیشه تفوق هرچه بیشتر بر معادلات امنیتی و سیاسی منطقه هستند تا برنده میدان رقابت باشند؛ از یمن تا سوریه و لبنان و عراق و حتی برنامههای هستهای و نظامی ایران، پای عربستان در میان است. بهبیاندیگر اینکه اولویت کنونی عربستان در روابط خارجیاش، مسائل سیاسی و امنیتی کلان در منطقه است.
اما در سوی دیگر مصر قرار دارد؛ کشوری که گرچه میراثدار تمدنی کهن است و روزگاری هم قدرت نخست سیاسی در جهان عرب بود اما وضعیت کنونیاش هیچ نسبتی با گذشتهاش ندارد و نشانی از آن قدرت و نفوذ گذشته در فضای کنونی دیده نمیشود. مثلث تنش سیاسی- داخلی، وضعیت نابسامان اقتصادی و تروریسم، مصر را درگیر مسائل داخلیاش کرده است و در چنین وضعیتی دیگر نه فرصت و نه توانی برای عرضاندام و نقشآفرینی در مسائل منطقهای وجود دارد.
در چنین شرایطی پرواضح است که روابط عربستان و مصر روابط دو کشور دارای قدرت ناهمطراز است و اولویتهایشان نیز باهم تفاوت دارد.
نگاه دولت کنونی مصر به عربستان بیش از هر چیز بهعنوان یک منبع مالی است تا بلکه از طریق جذب آن اندکی وضعیت نابسامان اقتصادیاش بهبود پیدا کند.
تنها برای امسال، دولت مصر برای رهایی از کسری بودجه به حدود 43 میلیارد دلار نیاز دارد. بیکاری 30 درصدی نهتنها مشکلات اقتصادی که مشکلات اجتماعی بسیاری را گریبانگیر مصر کرده است. دولت دهها میلیارد دلار بدهی دارد و درعینحال برای تکان دادن وضعیت اقتصادی چیزی در چنته ندارد.
در چنین وضعیتی دلارهای نفتی عربستان میتواند ناجی عبدالفتاح سیسی رئیسجمهوری مصر باشد تا بلکه تکانی بر وضعیت راکد اقتصاد مصر دهد. عربستان چند سال پیش هم به کمک سیسی آمد؛ زمانی که او در جایگاه فرمانده ارتش علیه دولت قانونی محمد مرسی کودتا کرد.
کمکهای اقتصادی عربستان به مصر بهقدری برای سیسی حیاتی بوده که حتی حاضر شد تا ریسک واگذاری حاکمیت دو جزیره تیران و صنافیر به عربستان را بپذیرد. بسیاری این اقدام را به نشانه تقدیر از کمکهای اقتصادی سعودیها به مصر ارزیابی میکنند. هرچند که این تصمیم موج وسیعی از اعتراض را در مصر در پی داشته است.
حدود 15 قرارداد و یادداشت تفاهم در سفر ملک سلمان به مصر به امضا رسید که بیشتر آنها اقتصادی بود. سرمایهگذاری عربستان در منطقه سینا یکی از طرحهای مهمی است که افزون بر سود اقتصادی آن برای سعودیها، بافت اقتصادی و انسانی آن منطقه را نیز تغییر میدهد. بهویژه آنکه منطقه سینا سالهاست که اسیر بحران تروریسم و فعالیت گروههای تروریستی بوده است.
ایجاد پل ارتباطی میان مصر و عربستان بر فراز دریای سرخ یکی دیگر از توافقهای انجامشده بود؛ پلی که نامش را سیسی پیش از تأسیس اعلام کرد: پل ملک سلمان!
این پل نیز افزون بر اهمیت نمادین، ازنظر مواصلاتی و تجاری بسیار مهم است و مصریها امیدوارند که این پل نیز فرصتی برای سرمایهگذاری بیشتر و رونق اقتصادی در مصر فراهم کند.
دراینمیان، عربستان با نزدیک شدن به مصر تلاش دارد این کشور را بهعنوان یکی از اصلیترین همپیمانانش در منطقه حفظ کند. بهویژه در شرایطی که سعودیها در عرصه رقابتهای منطقهای با ایران تلاش دارند جبهه حامیان خود را قویتر نشان دهند.
البته سیسی گرچه روابط نزدیکی با سعودیها داشته است اما این باعث نشده تا بدون محاسبه وارد بازیهای سعودی در منطقه شود. در یک سال اخیر مصر با عربستان در حمله به یمن همراه نشد و در موضوع سوریه نیز گویی نگاهی متفاوت با ریاض دارد و بهجای تمرکز بر مسئله برکناری بشار اسد بر ضرورت مبارزه با تروریسم تأکید میکند. در روابط با ترکیه نیز سیسی راهی متفاوت ازآنچه سعودیها انتظار دارند طی کرده است. حضور نیافتن او در نشست اخیر سازمان همکاری اسلامی در استانبول علیرغم وساطت سعودی دلیل بر این مدعاست.
بهنظر میرسد سیسی با ذهنیت حسابگرایانه روابط مصر با عربستان را تنظیم میکند. گرچه باهدف جذب دلارهای نفتی سعودیها به آنها نزدیک شده است اما درعینحال نمیخواهد خود را درگیر بازیهای جاهطلبانه عربستان در منطقه نماید؛ اما باوجوداین، مصریها در برهه کنونی که اسیر مشکلات داخلی هستند، چندان قدرت مانور و حرکت کنشی و پیشتازانه در منطقه ندارند و نهایتاً برای گریز از هزینههای آن، ترجیح میدهند خود را وارد تنشهای منطقهای نکنند.
نظر شما