ضرورت ایجاد سرمایههای نمادین و اجتماعی در حوزه موشکی
ایران که در سالهای دفاع مقدس به کرات در حملات موشکی عراق موسوم به جنگ شهری از دشمن آسیبهای فراوان دیده بود، دریافت که با سرمایهگذاری در این حوزه راهبردی میتواند به بازدارندگی در محیط متشنج پیرامونی دست یابد. در آن مقطع با عنایت به عدم فروش تسلیحات نظامی بهخصوص موشک و تجهیزات آن به کشور و ازآنجاکه جنگ باعث افزایش تقاضای موشک، خطرپذیری بالای ایران در این حوزه و کاهش فاصله بین محققان جهاد خودکفایی آن دوره با رزمندگان جبههها شده بود در مدت زمان کوتاهی پیشرفتهای چشمگیری در دستیابی و بومیسازی موشکها رخ داد؛ تاجاییکه سالهای بعد از جنگ، ایران بهسرعت جزء محدود کشورهای دارای تکنولوژی ساخت انواع تجهیزات موشکی و لانچرها قرار گرفت تا کشوری که قبل از انقلاب در حد یک مونتاژکننده تجهیزات نظامی سبک غرب بود اینک با خودباوری به یکی از پیچیدهترین فناوریهای عرصه نظامی نائل شود.
ازآنجاکه تهدیدات امنیتی در محیط پیرامونی ایران بعد از فروپاشی نظام دوقطبی و جنگ خلیج فارس افزایش یافته بود، راهبرد نوسازی صنایع نظامی ایران با تأکید بیشتر در بومیسازی علم تولید موشک در دستور کار قرار گرفت. شکلگیری صنایع هوا و فضا بهعنوان مهمترین سازمان مسئول تحقیق و توسعه و تولید موشک در سال 1377 را باید نقطه عطفی دانست؛ بهطوریکه بعد از این، پیشرفتهای ایران با شتابی چندبرابر دنبال میشد.
در این مجموعه که راهبرد خطی چندمرحلهای برای ساخت انواع موشکهای بالستیک، کروز و قارهپیما اتخاذ شده بود در ابتدا تنها دستیابی صرف به این موشکها اهمیت داشت و بهدلیل محدودیتهای فنی مسائلی مانند دقت و رادارگریزی کمتر مورد توجه قرار میگرفت؛ برای مثال، موشک شهاب 3 که نماد بازدارندگی ایران بود بهدلیل خطای بالا تنها میتوانست برای اهداف بزرگ مقیاس مانند مراکز بزرگ نظامی کاربرد یابد.
مشخصاً با توجه به تکنولوژی سامانههای ضدموشکی این نقطه ضعفی بزرگ محسوب میشد و نمیتوانست درمقابل رژیم صهیونیستی و متحدان منطقهای و فرامنطقهای آن سطح بازدارندگی معقول را برای ایران ایجاد کند. بنابراین محققان ایرانی که هماکنون در مسیر خودباوری قرار گرفته بودند و در دوره بعد از جنگ نیز همانند آن دوران حمایت میشدند تلاش کردند با افزایش دقت و رادارگریزی این پروسه را تکمیل کنند. ماحصل این تلاشها تولید موشکهای قدر، قیام، فاتح، و خلیج فارس بود که از دقت مطلوبی بهره میبرد.
اما ایران بهرغم این پیشرفتها هنوز در دریا آسیبپذیر بود و بهدلیل ناوگان هوایی فرسوده و تحریمها برتری چندانی نسبت به رقبا در آسمان نداشت. بنابراین این بار تمرکز بر ساخت موشکهای کلاس کروز که دقت بالا، هزینه ساخت کم و بهدلیل ارتفاع پروازی کم رادارگریز بود در دستور کار قرار گرفت تا ظفر، نصر، قادر، غدیر از این کلاس تولید شوند.
اکنون ایران به مدد تلاش دانشمندان خود به سطح مطلوبی از بازدارندگی رسیده بود؛ اما شاید دشوارتر از آن مدیریت اتمسفر بازدارندگی در سطح منطقهای و بینالمللی بود که درعین اقتدار موشکی کشور آماج تبلیغات سوءرقبای خود نشود.
دراینراستا، گام اول برای کشور انطباق و بهروزرسانی راهبرد دفاعی ایران با جنگافزارهای موشکی تولیدشده بود؛ لذا بهمنظور بهرهگیری از عامل جغرافیا به پراکنش صنایع نظامی و موشکها دست زده شد تا درصورت اعمال ضربه اول ازسوی دشمن تمام توان دفاعی ایران نابود نشود و در عمل بتواند با استفاده از این عامل کلیدی، شهرهای موشکی زیرزمینی، پرتابگرهای محصور در محیطهای غیرقابل رصد توسط ماهوارههای جاسوسی، کاهش زمان پرتاب موشک ازطریق تغذیه موشک با سوخت جامد بهجای مایع و غیره عملاً توازن وحشت در حمله به ایران نزد دشمن شکل گیرد.
اما به موازات این امور باید گام دوم در تغییر جهت و استفاده مطلوب از انباشت علمی و تکنیکی ایجادشده صورت گیرد تا ثمرات این کامیابیها سطح مطلوبی از پرستیژ را نیز برای کشور ایجاد کند. بنابراین با توجه به نزدیکی تکنولوژیهای موشکی با فناوری ماهواره و ماهوارهبرها (و البته مزایایی مانند هدایت موشک، رصد تحولات پیرامونی، تحرکات دشمن و انجام عملیات پیشدستانه درصورت حمله احتمالی دشمن) باید توان دفاعی کشور موقوف این بخش و بخشهای مرتبط گردد تا هم حلقه مفقوده در هدایت مجموعه ظرفیتهای نظامی ایرانی در یک سازوکار اصولی جهت اعمال ضربه دوم قاطع بسیج شود و هم به دور از تبلیغات دشمن این بار صنایع دفاع گامهای مهمی برای ظرفیتسازی در بخش تجاری و غیرنظامی صورت دهد.
فقدان سرمایهگذاری، نبودِ زیرساختهای صنعتی مطلوب و همسنگ با این پیشرفتها متأسفانه سبب شد کمتر این تحولات به عرصه اقتصادی، تجاری و کارآفرینی که نیاز روز کشور بود راه یابد. مشخصاً این امر و عدم برونسپاری و ایجاد سرمایهگذاری در صنایع غیرنظامی سبب شکلگیری ناقص رژیم اجتماعی و اقتصادی که ارتباطدهنده این صنایع با جامعه است، شد و لذا بهجز عرصه امنیت که البته بسیار مهم و راهبردی نیز میباشد ورود سیستمی این دستاوردها به سایر بخشها صورت نگرفت.
البته نباید از جاده انصاف خارج شد. این پیشرفتها توانست به موفقیتهای چشمگیری مثل پرتاب ماهوارههای ارتباطی و سنجش از راه دور دست یابد؛ اما هزینههای بسیار بالا در این حوزه و البته برجسته شدن پرونده هستهای در کنار مسائلی مانند کاهش قیمت نفت، ایران را در تنگنا قرار داد و رقبا تا حدی توانستند روند رشد صعودی ایران را در این بخش کُند کنند به این امید که این بار با دستاویزی جدید برجام موشکی را رقم زنند.
در خلأ نمادها و نهادهای اجتماعی حمایتی، تلاش دشمنان برای ایجاد شکاف میان سرمایههای تکنیکی و نمادین با طرح ادعاهایی مانند صرف هزینههای رفاهی جامعه توسط نظام در تولید موشک برای بلندپروازیهای منطقهای معنا مییابد.
باید توجه داشت هجمه علیه نظام و دستاوردهای کشور همیشه سبب ورود مردم به صحنه و ایجاد شور انقلابی شده است. در این بخش نیز شاهد بودیم با تحریمهای اخیر آمریکا علیه برنامه موشکی ایران، پویشهایی مانند «من سپاهیام» در فضای مجازی رکورد زد. این شرایط ایجاب میکند تصمیمسازان توجه داشته باشند زمان حاضر در کنار تهدیدات بسیار میتواند فرصتسازی مغتنم و مطلوب حمایت اجتماعی را که مغفول مانده احیا کند. مشخصاً در کنار سرمایههای تکنیکی نیاز هست چارهاندیشی برای سرمایههای اجتماعی و نمادین برای عبور از چنین بزنگاههایی نیز صورت گیرد.
دراینراستا، افزایش سرمایههای اجتماعی و نمادین در این حوزه مطلوبیتی است که تبعات تهدیدات دشمن را به حداقل میرساند. تلاش دشمن برای مشروعیتزایی از اقدام نظام در سرمایهگذاری در این بخش که میتواند یک دوره انقباضی و عدم قطعیت را برای پیشرفتهای کشور در این حوزه درپی داشته باشد با پشتوانه حمایتهای مردمی همچنین میتواند خنثی و حداقل کماثر شود.
نظر شما