خط لوله تاپی و ضرورت تجدیدنظر در دیپلماسی انرژی ایران
متن حاضر مصاحبه ایران ریوو با دکتر علیاصغر زرگر، کارشناس ارشد انرژی به بهانه ازسرگیری ساخت خط لوله تاپی است.
ایران ریویو: با آغاز ساخت خط لوله تاپی (خط لوله انتقال گاز ترکمنستان به شبهقاره با عبور از افغانستان و پاکستان) چه محرکها و پیشرانهایی را میتوان در تسریع این خط لوله مؤثر دانست؟
زرگر: اولین موضوع در رابطه با ایجاد این خط لوله و انتقال گاز این است که کشوری مانند ترکمنستان دارای منابع گازی بزرگ و سطح تولیدی است که میتواند آن را بهعنوان یک فروشنده مطمئن گاز در جهان مطرح کند. ترکمنستان برای انتقال گاز خود ابتدا قصد داشت ازطریق ایران اقدام کند که در چهارچوب این طرح مقداری گاز هم به ایران فروخت؛ اما در این روند مشکلاتی بروز کرد. همچنین ترکمنستان میتوانست گاز خود را ازطریق خط لولههای ایران به ترکیه و سپس اروپا صادر کند. درهمینحال، ترکمنستان میتوانست گاز خود را ازطریق ماوراء خزر و روسیه صادر کند. البته راه دیگر صدور گاز ترکمنستان، ایجاد خط لوله جدیدی ازطریق افغانستان و پاکستان به شبهقاره هند است؛ اما اینکه چرا این خط لوله گاز بهسوی افغانستان، کشوری کاملاً ناامن و دارای پستی و بلندیهای فراوان در شمال و در نواحی هممرز با پاکستان که قرار است خط لوله مذکور به سوی هند تغییر جهت دهد، ساخته میشود، محل پرسش است. درواقع پرسش اینجاست که چرا خط لوله ایران که مدتها پیش طراحی شده و پیرامون آن با هند و پاکستان مذاکره انجام گرفته بود، و ایران کارهای ساخت آن را تا مرز پاکستان انجام داده بود (علیرغم کمکاری پاکستان در انجام سهم خود)، برای این کار انتخاب نشد؟ این درحالی است که حتی خود هند در انجام پروژههایی در جنوب شرقی ایران و در مناطق بلوچستان و چابهار شرکت دارد. به عقیده من، عدم انتخاب خط لوله ایران و برگزیدن مسیر افغانستان برای انجام این پروژه به این عوامل بستگی دارد: یکی از این عوامل، میتواند کمکاری دیپلماتیک ازسوی ما (ایران) بوده باشد؛ به این معنی که ایران این طرح را بهطور جدی دنبال نکرد و درنتیجه دیپلماسیهای برون مرزی ازسوی آمریکاییها و مذاکره آنها با هندیها و پاکستانیها توانستهاند لابی بکنند و ساخت خط لوله ایران را به تعویق اندازند. با به تعویق افتادن ساخت این خط لوله، کشورهای نیازمند به انرژی مانند هند که سالیانه 15 تا 20 درصد بر نیازش به انرژی افزوده میشود، خواه ناخواه بهدنبال منابعی بودند که بتوانند ازطریق آنها انرژی موردنیاز خود را تأمین کنند، آنها برای این کار ترکمنستان را مورد توجه قرار دادند.
اما درمورد اینکه وقتی این خط لوله (تاپی) به مرحله بهرهبرداری برسد چه تأثیری بر صادرات گاز ایران خواهد داشت، باید بگویم به عقیده من، تاپی به چند دلیل نمیتواند تأثیر چندانی بر صادرات گاز ما بگذارد. این دلایل عبارتند از: 1. ایران یک کشور هشتاد میلیونی است و این جمعیت همچنان درحال افزایش است و درنتیجه شبکههای مویرگی گازرسانی هم درحال گسترش است. بهعبارتدیگر، ما یکی از بزرگترین مصرفکنندگان گاز محسوب میشویم، و این اواخر مصرف سرانه گاز ما از بسیاری از کشورها نیز افزونتر شده است. این افزایش مصرف سرانه موجب میشود که ایران هرچقدر گاز که شاید طی یک دهه آینده تولید میکند (در پارس جنوبی یا در بخشهای شمالی، و یا گازهای بهدست آمده از چاههای نفت) به مصرف داخلی خواهد رسید. ایران درحالحاضر دارای صنایع پتروشیمی است که بیش از پنجاه شرکت تخصصی در آن سرگرم فعالیت هستند و به گاز مایع نیاز مبرم دارند. بهدلیل کمبود گاز، برخی از این شرکتها به حال نیمه تعطیل درآمده بودند و با ظرفیت کامل خود کار نمیکردند. بنابراین، ایران در کوتاهمدت، خود به یکی از بزرگترین مصرفکنندگان گاز تبدیل خواهد شد، و لذا گاز مازادی که بتوانیم آن را بهطور مطمئن به فروش برسانیم، دراختیار نخواهیم داشت. درنتیجه ما نمیتوانیم اطمینان داشته باشیم که قادر هستیم مازاد گاز خود را بهشکلی ثابت و مستمر ازطریق خط لولههای ترکیه یا روسیه و یا به هند و پاکستان صادر کنیم. 2. امروزه فناوریهای خاصی وجود دارند مانند «حمل گاز LNG» که با دراختیار داشتن کشتیهای ویژه حمل آن میتوانیم گاز را ازطریق دریا به هر نقطهای در دنیا برسانیم. پس بعید است که خط لوله تاپی بتواند طی یک دهه آینده در وضعیت صدور گاز ایران تأثیری بگذارد؛ اما درعینحال، افقها و جهتگیری در تهیه گاز در کشورهای واردکننده مهم است؛ بهاینمعنی که چنانچه بخش عمدهای از گاز شبهقاره هند توسط ایران تأمین شود، این مسئله به کشورمان یک اهرم سیاسی و موقعیت برتری برای مبادلات تجاری و اقتصادی و غیره میدهد. همچنین این موقعیت به ایران امتیاز بهرهبرداری از وابستگیها و همگراییهای منطقهای را میدهد؛ اما اکنون شاهد هستیم که ترکمنستان دراینزمینه پیشدستی کرده و دارد این کار را انجام میدهد. 3. سومین دلیل عدم تأثیرگذاری تاپی در کوتاهمدت، عدم وجود اطمینان و اعتماد به امنیت در افغانستان است. هرچند اطلاعاتی بهصورت پراکنده منتشر شده که گروههای مسلحی در افغانستان مانند طالبان اعلام کردهاند که در برابر دریافت پول ازطرف سازندگان خط لوله حاضر به تأمین امنیت آن هستند، اما افغانستان کشوری غیرقابل پیشبینی و ناامن است و نمیتوان از آینده چنین پروژههایی در آن اطمینان داشت. درهمینحال، به نظر من، ازآنجاییکه نیازهای هند و پاکستان با خط لوله تاپی رفع نمیشود، ایران باید در زمینه دیپلماسی تلاش بیشتری بکند تا بخش مهمتری از گاز خود را در شرق کشور به هند و پاکستان صادر کند؛ زیرا این مسئله برای ما صرفه اقتصادی نیز دارد.
ایران ریویو: آیا ساخت خط لوله تاپی میتواند بر موقعیت روسیه بهعنوان یک صادرکننده عمده گاز تأثیر داشته باشد؟
زرگر: جهتگیری صدور گاز روسیه بیشتر بهسوی اروپاست؛ اگرچه طرح خط لوله تاپی شامل گسترش آن تا دریای ژاپن نیز میشود و مناطق شرقی روسیه و ماوراء خزر هم دارای منابع گازی هستند، اما باید طول این خط لوله در حدود چهل هزار کیلومتر برسد تا بتواند به چین گاز صادر کند و ازاینطریق صادرات گاز روسیه را تحت تأثیر قرار دهد؛ لذا نگاه روسیه برای صدور گاز به اروپا دوخته شده و از این رهگذر یک اهرم قدرتمند برای وارد آوردن گاه و بیگاه فشار بر اوکراین و اروپا را نیز کسب کرده است. بنابراین، این شرایط موجب شده بود که روسیه، ایران را برای صدور گاز به سمت شرق هدایت کند. روسها بهصورت غیرمستقیم و ضمنی مشتریان شرقی مانند هند، پاکستان و چین را به ایران اختصاص داده و در برابر، صدور گاز به غرب را از آن خود کرده است. البته در دورهای ایران با سوئیسیها سپس با عراقیها و سوریها برای احداث یک خط لوله به ساحل مدیترانه و اروپا مذاکره کرده بود. هرچند هنوز این تفکر تاحدی وجود دارد، اما روسها بهطور عمده توانستند نظر ایران برای صدور گاز را بهسوی شرق منعطف کنند. اکنون در شرق نیز ترکمنستان قصد دارد تا بهجای ایران از افغانستان ناهموار و غیرایمن با وجود ریسکهای موجود برای صدور گاز استفاده کند. این احتمال وجود دارد که ترکمنستان تحت تأثیر دیپلماسی ماوراء بحار و ازجمله تمایل احتمالی آمریکاییها برای دور زدن ایران و اجازه ندادن به کشورمان برای ایفای نقش درجه یک در منطقه برای دراختیار گرفتن اهرم صادرات گاز به شرق، چنین تصمیمی گرفته باشند. از دلایل دیگر دراینمیان، سیاستهای متغیر پاکستان و نیز روابط بد این کشور با هند است. این مسائل موجب شدند که ایران نتواند سریعتر از دیگران خط لوله خود را تکمیل کرده و برتری دراینزمینه را بهدست آورد.
ایران ریویو: این احتمال وجود دارد که شرایط امنیتی در داخل افغانستان بتواند بهدلیل اجرای پروژه ساخت خط لوله تاپی تا حدی دستخوش تغییر شود، بهاینصورت که موافقت برخی از گروههای مسلح برای حفاظت از این خط لوله کسب شود. تصور میکنید اگر این روند آغاز شود، عبور خط لوله تاپی از افغانستان میتواند به بهبود شرایط امنیتی این کشور کمک کند و به طرفهای درگیر انگیزهای برای کنار گذاشتن سلاح بدهد؟
زرگر: باید به این نکته توجه کرد که درگیری گروهها در افغانستان با یکدیگر برای کسب قدرت است و نه برای کسب منافع اقتصادی. این گروهها بهدنبال کسب مرکز قدرت در کابل هستند؛ لذا تصور نمیکنم که انتفاع از این خط لوله بتواند بهصورت چشمگیری بر کاهش درگیریها تأثیرگذار باشد. البته این میتواند بستگی به کمکهایی داشته باشد که مجریان این پروژه بتوانند دراختیار گروههای درگیر در مناقشه قرار دهند. برای این موضوع میتوان مثالهای تاریخی نیز ذکر کرد؛ هنگامیکه انگلیسیها در ایران دست به ساخت خط لوله نفت در مسجد سلیمان و گچساران بهسوی آبادان زدند، این عملیات در مناطقی صورت گرفت که ایلات بختیاری در آن زندگی میکردند و به هنگام قشلاق و ییلاق از مجاورت این خطوط لوله عبور میکردند و امکان آسیب رسیدن به این لولهها وجود داشت. انگلیسی نیز دست به تأسیس «شرکت نفت بختیاری» زدند و سه درصد از سهام این شرکت را دراختیار سران ایل بختیاری گذاشتند. بهطبع، این انگیزهای شد برای آنکه انگلیسیها سران ایل بختیاری را مسلح کردند تا از خط لوله حفاظت کنند. این امکان وجود دارد که مشابه این مثال در تقریباً یکصد سال پیش در افغانستان امروزی هم رخ دهد، در این چهارچوب که با اعطای سهام یا درصدی از بودجه به این گروهها در مناطق اغلب شمالی افغانستان، حفاظت از خط لوله تاپی را به آنها محول کنند؛ اما موضوع همگرایی این گروهها در مسیر ایجاد ثبات در افغانستان موضوع دیگری است؛ زیرا درگیری میان گروهها در این کشور برای کسب قدرت سیاسی در مرکز است. لذا شاهد هستیم که این گروهها از انجام هیچ اقدامی ابایی ندارند و درگیری در مناطق تحت کنترل آنها بهشدت ادامه دارد. آنها حتی قصد دارند که جنگ را به کابل بکشند. دراینمیان، تنها میتوان امید داشت که در نواحی مسیر خط لوله و برپایه اینکه چه گروهی کنترل این نواحی را دراختیار داشته باشد، بتوان با عرضه یک سود و نفع اقتصادی به آنها، امنیت را در این بخشها حفظ کنند. باوجوداین، من عقیده دارم که این کار پرریسکی است؛ زیرا این احتمال وجود دارد که همین گروههای رقیب درواقع مانع از ایجاد امنیت در مسیر خط لوله شوند. درگیری آنها بر سر رقابت برای کسب درآمد بیشتر و جنگ با دولت کابل میتواند مانع از پیشرفت کار خط لوله شود و ما هر روز شاهد انجام عملیاتی برضد کار ساخت این خط لوله باشیم.
نظر شما