ایده جفرسونی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران  


انقلاب اسلامی 1979 ایران در آغاز، تلاشی برای آزادی و دموکراسی یا به تعبیر امام خمینی (ره) «دموکراسی اسلامی»(1) بود. این انقلاب، میراث‌دار بیش از یک سده تلاش برای آزادی، مردم‌سالاری، و حکومت قانون در ایران بوده است. همچون انقلاب‌های کبیر فرانسه و روسیه، انقلاب ایران همواره در پی صدور نتایج و ارزش‌های آن به منطقه بوده است. به دو دلیل مهم، در دهه نخست، صدور انقلاب ایران نتوانست نتایج فوری و مطلوب داشته باشد: نخست آنکه، ایالات متحده با همدستی رژیم‌های غیردموکراتیک هم‌پیمانش در منطقه، آن را برای منافع و موقعیت خود خطرناک حس کردند و به مقابله با آن پرداختند. جنگ ایران و عراق و بسیاری از فشارهای منطقه‌ای در آن زمان، دقیقاً تلاش‌های حساب‌شده‌ای برای مقابله با نتایج انقلاب ایران بود. دوم آنکه، دولتمردان کم‌تجربه جمهوری اسلامی ایران نتوانستند آن را به بهترین وجهی ارائه دهند و تلاش‌های نامناسب در این راه، جذابیت و اهمیت انگاره‌های آن را خدشه‌دار نمود.

در آن زمان، دولتمردان جمهوری اسلامی در نبود پیش‌زمینه‌های اقتصادی و اجتماعی خیزش برای تحولات سیاسی، امیدوار بودند که مردم منطقه به شکلی خودجوش در جهت حرکت آنها به پا خیزند و نظام‌های دموکراتیکی بر پا دارند. همانطور که گفته می‌شود دموکراسی‌ها با هم نمی‌جنگند. ایده عالی در صدور انقلاب ایران آن بود که «دموکراسی‌ها به گسترش همدیگر کمک می‌کنند». با وجود این انگاره زیبا در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، این تلاش‌ها بی‌نتیجه ماند و با سرکوب هرگونه حرکت الهام‌گرفته از انقلاب ایران از سوی رژیم‌های اقتدارگرای منطقه، شکست خورد. این انگاره در اصل 154 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران آمده و می‌گوید: «جمهوری اسلامی ایران سعادت انسان را در کل جامعه بشری آرمان خود می‌داند و استقلال و آزادی و حکومت حق و عدل را حق همه مردم جهان می‌شناسد. بنابراین، در عین خودداری کامل از هرگونه دخالت در امور داخلی ملت‌های دیگر، از مبارزه حق‌طلبانه مستضعفان در برابر مستکبران در هر نقطه از جهان حمایت می‌کند».(2)

امام خمینی (ره)، بنیان‌گذار جمهوری اسلامی ایران، بر آن بود که صدور انقلاب به‌زور نیست و راه صدور انقلاب، ایجاد سرمشقی از رفتار اخلاقی اسلامی است.(3) در دو دهه بعدی، این ایده که همان ایده جفرسونی کمک به گسترش دموکراسی است، در حال تحقق است. جفرسون بر آن بود که دموکراسی را به‌زور نمی‌توان صادر کرد و مردمان مخاطب دموکراسی باید آمادگی پذیرش آن را داشته باشند. روح‌الله رمضانی در این مورد، بر گسترش آموزش‌های علمی و شرایط اقتصادی و اجتماعی و نیز دیپلماسی تأکید کرده است.(4)

اکنون سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران با سنجیدگی و دوراندیشی مناسب، بدون آنکه مداخله‌ای برای گسترش دموکراسی صورت دهد، با در پیش گرفتن دیپلماسی «الهام‌بخش» در قالب بسیج همکاری‌های منطقه‌ای برای تحقق خواست و اراده مردم منطقه، شبکه‌ای از کشورها و گروه‌های اسلامی منطقه فراهم آورده که به پیشرفت روندهای دموکراتیک منطقه کمک می‌کند. این دیپلماسی از یک سو از خواست مردم منطقه در قالب فعالیت‌های تبلیغی و رسانه‌ای حمایت معنوی می‌کند و از سوی دیگر، تضعیف منطقه‌ای و جهانی رهبران رژیم‌های اقتدارگرای منطقه را هدف قرار داده است.

در کنار این سنجیدگی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، مانع مهم اولی که در ترویج صدور انقلاب ایران در دهه نخست وجود داشت کنار رفته و آمریکا در حالی که بیش از پیش ضعیف شده و توان اداره امور منطقه را به نفع هم‌پیمانانش ندارد، ناگزیر آنان را رها کرده و دیگر مانعی بر سر راه گسترش دموکراسی در منطقه نیست. این مسئله مهم در کنار گسترش فناوری اطلاعات و ارتباطات که به قول برژینسکی نوعی بیداری سیاسی جهانی را رقم زده،(5) شرایط ایده‌آلی برای گسترش دموکراسی و در اصل، ارائه پیام انقلاب ایران به منطقه فراهم آورده است.

نیاز است تأکید شود که پیام انقلاب ایران از آغاز برای غرب این بود که انقلاب اسلامی ایران الهام‌بخش آزادی، استقلال، و دموکراسی در جهان اسلام است. این انقلاب جز با نظام‌های «ستمگر» و «سلطه‌گر» سر ستیز نخواهد داشت و در نظام بین‌المللی از منافع و روابط عادلانه حمایت خواهد کرد. یک دهه مبارزه بی‌امان غرب و هم‌پیمانانش با جمهوری اسلامی ایران نه‌تنها آن را از بین نبرد، بلکه آنها باید امروز شاهد باشند که انقلاب اسلامی ایران در منطقه به‌راحتی در حال گسترش و تقویت است. غرب اگر واقعاً در پی آزادی و دموکراسی است، باید از گذشته خود درس بگیرد و حتی کمک کند الگوی «مردم‌سالاری دینی» انقلاب ایران که منطبق با خواست و اراده مردم مسلمان منطقه است تحقق یابد؛ چراکه در جهان اسلام، تا کنون همه تلاش‌ها برای گسترش ناسیونالیسم، سوسیالیسم، و لیبرالیسم بی‌نتیجه مانده است.

پی‌نوشت‌ها

1. به نقل از: روزنامه اطلاعات (19 دی 1358).

2. قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، اصل 154.

3. امام خمینی (ره)، صحیفه نور، ج. 13، صص. 4 ـ 260.

4. R. K. Ramazani, “Jefferson's Dialogue with the Contemporary World: Education and Diplomacy”, Middle East Policy, Vol. XVIII, No. 3 (Fall 2011).

5. Zbigniew Brzezinski, “Major Foreign Policy Challenges for the Next US President”, International Affairs, Vol. 85, No. 1 (January 2009), 53-60.