کتاب آسیا (۸) (ویژه روابط ایران و هند)
چاپ نخست: فروردین ماه ۱۳۹۲ |
شابک:۰ ـ ۱۹۶ ـ ۵۲۶ ـ ۹۶۴ ـ ۹۷۸ |
قیمت: ۱۰۰۰۰ تومان
|
انتشارات موسسه ابرار معاصر تهران، کتاب منطقهای
کد بازیابی در کتابخانه دیجیتالی دید: 619D2F14
شرایط امروز نظام بینالملل بهگونهای است که توسعه و بقای کشورهای واقع در هر منطقه، به میزان همکاری، مشارکت و همگرایی آنها بستگی دارد. از سوی دیگر، سطح و کیفیت همکاریها نیز با ویژگیهای جغرافیایی، ژئوپلیتیک و ظرفیتهای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی کشورهای واقع در هر بلوک ارتباط مستقیم دارد.
در این میان ایران و هند بهعنوان دو کشور تأثیرگذار و قدرتمند آسیایی، دارای اشتراکات و روابط تاریخی و فرهنگی بسیاری میباشند که دو کشور را همواره به گسترش ارتباطات تشویق نموده است. جواهرلعل نهرو، نخستوزیر هند میگوید: درطول سالیان متمادی هیچ کشوری همچون ایران بر فرهنگ و مردم هند تأثیر نگذاشته است. زبان فارسی بیش از هفت قرن زبان رسمی مردم هند و دربار آن بوده است و تنیدگی فرهنگی ایران و هند قابل قیاس با دیگر کشورها نیست. در این میان، بررسی روابط ایران و هند بهعنوان دو کشور آسیایی و تاریخی نیازمند شناخت اهداف، منافع و رویکردهای سیاسی، اقتصادی، و فرهنگی آنهاست. این دو کشور از گذشتههای بسیار دور تا به امروز فرازونشیبهای زیادی را در روابط بین خود پشتسر گذاشتهاند. آنها از نظر سیاسی، اجتماعی و فرهنگی و نیز در بسیاری از مسائل بینالمللی و منطقهای دارای دیدگاههای مشترک و بسیار نزدیکی هستند. هند، که نیاز روزافزونش به انرژی بر کسی پوشیده نیست، برای تأمین بلندمدت انرژی خود به ایران در نقش بهترین و مهمترین تأمینکنندة انرژی مینگرد. ایران نیز قدرتمند شدن هند را در راستای سیاست دنیای چندقطبی و مخالفت با یکجانبهگرایی آمریکا میداند و آن را در چهارچوب منافع ملی خود ارزیابی میکند. هند با جمعیتی بیش از یک میلیارد و دویست میلیون نفر و وسعت سرزمینی به اندازه بیش از دو برابر ایران با یک دهه رشد اقتصادی 8 درصدی و عضویت در باشگاه هستهای دارای توانایی بالایی در تأثیرگذاری منطقهای و حتی جهانی است. این کشور دارای مؤلفههای اصلی قدرت یعنی وسعت، جمعیت و قدرت نظامی است و رشد سریع اقتصادی آن، هند را به یکی از قطبهای اقتصادی جهان در آینده نزدیک تبدیل خواهد کرد. از این لحاظ تقویت روابط اقتصادی ایران و هند به نفع منافع دو کشور است و میتواند نقش مهمی در ثبات و امنیت منطقه داشته باشد. اما در این میان، موضوعات چالشبرانگیزی نیز در روابط ایران و هند وجود دارد؛ موقعیت خاص ایران در صحنه بینالمللی و رقابت استراتژیک ایران و آمریکا باعث حساسیت قدرتهای غربی و بهویژه آمریکا به نزدیکی روابط ایران و هند شده است. بهطوریکه ایالات متحده آمریکا بارها از هند خواسته است تا مناسبات خود را با ایران در حوزههای استراتژیک مثل انرژی و تسلیحات محدود کند. به عبارتی روابط ایران و هند در حال حاضر بهشدت تحت تأثیر دو محیط قرار دارد: یکی محیط داخلی ایران و هند است که در متن این محیط دو کشور تمایل به توسعه و گسترش مناسبات دارند؛ اما محیط بیرونی هم وجود دارد بهویژه از ناحیه ایالات متحده آمریکا که درصدد است این روابط در حد محدود باقی بماند.
به هر حال، در کتاب حاضر با توجه به اهمیت روابط دو کشور سعی شده است مهمترین مسائل سیاسی، اقتصادی و فرهنگی در روابط دوجانبه بررسی شوند.
آقای دکتر رضا خلیلی در اولین مقاله کتاب حاضر تحت عنوان «ایران و هند؛ چهارچوبی برای درک روابط درحال توسعه» با بررسی عوامل مختلف مؤثر بر تعیین سطح روابط سیاسی دو کشور در متن بررسی تاریخ روابط آنها، به تبیین چهارچوبی نظری برای روابط سیاسی درحال توسعه ایران و هند پرداخته است. در این راستا نویسنده ابتدا با کندوکاو در نگرشهای غالب موجود میکوشد به فهمی کلی از نوع نگاه کشورها به محیط بیرونی و عوامل و دلایل برقراری، حفظ و توسعه روابط سیاسی آنها با یکدیگر براساس منطق روابط خارجی بپردازد. بهنظر نویسنده در نگاهی کلی به نگرشهای غالب موجود در زمینه روابط ایران و هند، توسعه روابط این دو کشور از یک سو حاصل همسویی نگرشهای سیاسی حاکم در سطح ملی برمبنای ریشههای فرهنگی و هویتی مشترک، از سوی دیگر مبتنیبر همکاری در سطح منطقهای برمبنای ملاحظات امنیتی و همچنین حاصل دستیابی به افقی مشترک در نوع نگاه به ساختار نظام بینالملل برمبنای انگیزههای منفعتی است. در این میان نویسنده بر این مدعاست که با نگاهی اجمالی به پیشینه روابط دو کشور، به وضوح میتوان دریافت که فرهنگ و هویت نقشی برجسته در روابط دو کشور تا پیش از جنگ جهانی دوم داشته است، اما از آن زمان به بعد دو عامل دیگر نیز در این زمینه نقش ایفا کردهاند که این دو عامل یکی ملاحظات امنیتی منطقهای و دیگری ساختار نظام بینالملل است. در این میان ملاحظات امنیتی منطقهای نقشی خنثی ایفا میکند اما ساختار نظام بینالملل، بهویژه در شرایط فعلی نقشی سلبی در روابط دو کشور دارد. به باور نویسنده روابط ایران و هند حتی اگر مبتنیبر وجوه مشترک فرهنگی و تمدنی و همکاریهای منطقهای هم باشد، تا مادامی که به افقی مشترک درمورد ساختار قدرت در نظام بینالملل نینجامد، نمیتواند نویدبخش آیندهای مطمئن برای روابط دو کشور باشد.
«روابط ایران و هند: واکاوی نگاه هندی» عنوان مقالهای به قلم آقای دکتر محسن شریعتینیا میباشد که با استناد به آثاری که در مؤسسات تحقیقاتی معتبر هند درمورد روابط با ایران و جایگاه ایران در سیاست خارجی این کشور منتشر شده است، به بررسی طیف دیدگاههایی که در کشور هند درمورد مدیریت روابط با ایران وجود دارد، پرداخته است. بهنظر نویسنده با دقت در مکتوباتی که محققان هندی درمورد روابط این کشور با ایران در سالهای اخیر به رشته تحریر درآوردهاند، میتوان دو دسته از متغیرها را در شکلدهی به روابط هند و ایران از منظر این پژوهشگران واجد اهمیت دانست: دسته اول متغیرها، متغیرهای توسعهبخش و ظرفیتساز در روابط دو کشور محسوب میشوند و دسته دوم متغیرها را میتوان متغیرهای محدودکننده روابط دو کشور دانست. بهنظر نویسنده جایگاه ایران در سیاست خارجی هند بیش از همه براساس نقش این کشور در تأمین امنیت انرژی، اقتصاد درحال رشد هند و در مراتب بعد گشودن راهی برای دسترسی این کشور به بازارهای آسیای مرکزی و روسیه تعریف شده است. افزون بر این نقش ایران در موازنه قدرت مطلوب هند در منطقه بهویژه در افغانستان نیز بااهمیت دیده شده است، اما در مقابل روابط هند و آمریکا و بهتبع آن بحران هستهای ایران، نقش بازیگران ثالث مثل اعضای شورای همکاری خلیج فارس و برخی تعارضات و رویکردهای متفاوت دو کشور مثل سیاستها درقبال رژیم اسرائیل ازجمله عوامل محدودساز روابط دو کشور محسوب میگردد. در این بین تسلط عملگرایی در سیاست خارجی هند و نیز مکتوبات پژوهشگران هندی از دیگر سو باعث شده تا جملگی گسترش روزافزون روابط این کشور با آمریکا را رویکردی مناسب و در راستای توسعه این کشور تلقی کرده و کاهش روابط با ایران را مابهازایی معقول در این روند تلقی کنند. در این میان بهنظر نویسنده وضعیت مطلوب در سیاست خارجی هند توسعه روابط با هر دو کشور ایران و آمریکاست، اما از آنجا که پیگیری چنین هدفی تعارضآمیز است، کاهش سطح روابط با ایران در حد امکان، برمبنای معادله هزینه ـ فایده در راستای مصلحت استراتژیک هند قرار دارد. البته این بدانمعنا نیست که محققین هندی از ترجیح کامل روابط با آمریکا بر روابط با ایران جانبداری میکنند، بلکه تأکید دارند که گسترش حداکثری روابط با آمریکا و حفظ حداقلی از روابط با ایران در شرایط کنونی گزینه ممکن سیاست خارجی هند است.
اما در مقاله سوم کتاب تحت عنوان «هند و پرونده هستهای ایران» آقای حسین عسگریان ضمن مروری اجمالی بر فرایند برنامه هستهای ایران به بررسی واکنش هند درقبال برنامه هستهای ایران و عوامل تأثیرگذار بر این واکنش، تأثیر تحریمها بر آینده سیاست هند درقبال ایران و راه پیشِ روی این کشور در مواجهه با برنامه هستهای ایران پرداخته است. بهنظر نویسنده یکی از مسائل مهم پیشِ روی سیاست خارجی هند پیرامون منع اشاعه هستهای، نحوه برخورد این کشور با مسئله هستهای ایران بوده است. از منظر نویسنده سیاست دولت هند درقبال مسئله هستهای ایران بر دو اصل مشخص استوار است. اصل اول؛ تأکید بر حق قانونی ایران در استفاده صلحآمیز از انرژی هستهای مطابق با تعهدات و قوانین بینالمللی و لزوم تلاشهای گسترده دیپلماتیک جهت ایجاد اجماع بینالمللی پیرامون این مسئله، و اصل دوم جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هستهای، اما در این بین عواملی بر واکنش هند نسبت به برنامه هستهای ایران تأثیرگذار بوده است ازجمله تعهدات به رژیم عدم اشاعه هستهای؛ روابط هند با آمریکا؛ امنیت انرژی؛ تلاش در راستای توازن استراتژیک و روابط هند با اسرائیل. در این میان شاید مهمترین دغدغه هند ایجاد توازن در روابط با ایران از یک طرف و ایالات متحده از طرف دیگر باشد. به اعتقاد نویسنده در راستای ایجاد این توازن هند میتواند توجهی نیز به ایجاد یک نقش میانجیگرایانه میان ایران و آمریکا داشته باشد.
سرکار خانم دکتر ماندانا تیشهیار در مقاله بعدی کتاب حاضر تحت عنوان «بررسی دیپلماسی امنیت انرژی هندوستان و ژاپن در برابر ایران» با درنظر گرفتن سیاستهای امنیت انرژی در دستگاه دیپلماسی دو کشور قدرتمند آسیایی، هندوستان و ژاپن، به بررسی این سیاستها دربرابر ایران بهعنوان یکی از بزرگترین تولیدکنندگان نفت خام در جهان و نیز دارنده یکی از بزرگترین ذخایر گاز طبیعی جهان، پرداخته و تلاش نموده است تا روشن نماید این دو کشور آسیایی، که از مهمترین مشتریان نفت و گاز ایران بهشمار میآیند، چه رهیافتی را در برپاداری امنیت انرژی موردنیاز خود دربرابر ایران در دهههای گذشته در پیش گرفتهاند و این امر چه تأثیری بر روابط اقتصادی و سیاسی این کشورها با ایران برجای گذاشته است. در این راستا، نویسنده نقش ساختار نظام بینالملل در شکلدهی به سیاستها و استراتژیهای امنیت انرژی این دو کشور را نیز مورد توجه قرار داده است. بهنظر نویسنده با بررسی سیاست انرژی ژاپن و هند دربرابر ایران، بهخوبی میتوان دریافت که این دو کشور در تعریف روابط انرژی خود با ایران، بسیار تحت تأثیر ساختار حاکم بر نظام بینالملل و روندهای جهانی تأمین امنیت انرژی هستند و کمتر بهگونهای مستقل وارد همکاری با ایران میشوند. درواقع متغیر همکاری انرژی با ایران برای هر دو کشور ژاپن و هند، متغیری وابسته به رویکرد کلان امنیتی این دو کشور در چهارچوب ساختار نوین امنیت دستهجمعی در سطح نظام بینالمللی است. این بدانمعناست که آنها برای تأمین امنیت ملی خود در حوزههای گوناگون، ازجمله انرژی، بیش از آنکه بخواهند بر پایه اصول بازار آزاد و بهگونهای رقابتی وارد عمل شوند و گوی سبقت را در این عرصه از دیگر رقبا بربایند، ترجیح میدهند خویشتنداری کنند و قواعد بازی در یک نظام بینالمللی جهانیشده را رعایت نمایند. از این رو، تحریم نفتی ایران از سوی سازمانهای بینالمللی یا قدرتهای بزرگی همچون کشورهای اروپایی و ایالات متحده آمریکا، نهتنها بهمنزله فرصتی برای پیشدستی هند و ژاپن بهشمار نمیآید، بلکه آنان نیز با پذیرش قواعد این بازی جدید، سیاست صبر و انتظار پیشه میکنند و منتظر فرصت مینشینند. درنتیجه به باور نویسنده درصورتیکه ایران خواهان تداوم بخشیدن به سیاست «نگاه به شرق» در دستگاه سیاستگذاری خارجی خود در عرصههای سیاسی و اقتصادی باشد و جایگزینی قدرتهای آسیایی بهجای قدرتهای غربی و گسترش روابط با این کشورها را همچنان درنظر داشته باشد، باید به این نکته توجه نماید که ادامه همکاری با کشورهای آسیایی، جز در چهارچوب نظم حاکم بر ساختار روابط بینالملل، ممکن نیست.
«مناسبات هند و رژیم اسرائیل و تأثیر آن بر سیاست هند درقبال ایران» عنوان مقاله پنجم کتاب حاضر به قلم آقای پیرمحمد ملازهی میباشد. در این مقاله نویسنده برای فهم بهتر مناسبات هند و رژیم اسرائیل و مهمتر از آن تأثیرگذاری سطح مناسبات دو کشور بر جهتگیریهای هندوستان درقبال ایران سابقه مناسبات دو کشور هند و رژیم اسرائیل را از زمان شکلگیری این رژیم درطی جنگ سرد، و در دوران پس از جنگ سرد مورد توجه قرار داده و در ادامه تأثیر توسعه مناسبات هندوستان و اسرائیل بر جهتگیریهای هند درقبال ایران را تشریح نموده است. بهنظر نویسنده توسعه مناسبات سیاسی ـ نظامی و امنیتی هند و اسرائیل الزاماً بدینمعنا نیست که مناسبات هند و جمهوری اسلامی ایران را تحت تأثیرات منفی قرار دهد. هندوستان از این ظرفیت ملی برخوردار است که مناسبات متوازی بین کشورهای متخاصم ایجاد نماید و تحت تأثیر و نفوذ سایر کشورها قرار نگیرد. سیاست خارجی هند را منافع ملیاش تعیین میکند و منافع ملی هند ایجاب میکند که در محیط داخلی با ایران مناسبات سیاسی ـ اقتصادی، تجاری و امنیتی برقرار کند و در محیط بینالمللی با ایران مناسبات دوستانه داشته باشد. بهنظر نویسنده هندوستان از سیاست ایدئولوژیکمحور دوران جنگ سرد عبور کرده و منافعمحور و امنیتمحور شده است و این درحالی است که ایران ایدئولوژیکمحور است و همین امر گاه درک سیاستهای هند را دشوار و خلاف انتظار میسازد و به این ذهنیت در ایران دامن میزند که هند در سیاست خارجی تسلیم فشارهای آمریکا و رژیم صهیونیستی قرار میگیرد. رأی علیه ایران در ارتباط با مسئله هستهای و یا بحث خط لوله صلح ازجمله این موارد است. نویسنده معتقد است نگاه هند به اینگونه موضوعات نیز تحت تأثیر منافع ملی است و نه تسلیم در مقابل فشارهای خارجی. بنابراین علیالقاعده میباید مناسبات با هند جدا از مناسباتش با سایر کشورهای دوست یا دشمن مورد توجه قرار گیرد.
«نقش اسلام در سیاست خارجی ایران در روابط با هند» عنوان مقاله بعدی کتاب حاضر به قلم سرکار خانم دکتر مهناز ظهیرینژاد میباشد. نویسنده در این مقاله با نگاهی تاریخی و تحلیلی، به بررسی تأثیر اسلام بهعنوان ایدئولوژی انقلاب اسلامی بر سیاست خارجی ایران و بهتبع آن نقش این عامل در روابط ایران با هند پرداخته است. بهنظر نویسنده دولت ایران در دهه نخست انقلاب اسلامی براساس سیاست حمایت از مسلمانان جهان و ایجاد ارتباط با گروههای اسلامی توانست در میان مسلمانان هند به جایگاه مؤثری دست پیدا کند و از قدرت مسلمانان بهعنوان اهرمی قابل اطمینان برای گسترش افکار و عقاید انقلابی خویش در محدود کردن دولت هند در گسترش روابط با رژیم اسرائیل و غرب، استفاده کند. این نفوذ اما در دهه دوم انقلاب با گسترش روابط ایران و دولت هند، کاهش پیدا کرد؛ چراکه ایران بهجهت حفظ رابطه با دولت هند سیاست حمایتی از مسلمانان را کاهش داد و درخصوص اختلافات مسلمانان با گروههای تندرو هندو اعلام بیطرفی نمود و درخصوص سیاستهای تبعیضانه هند نیز به سیاست عدم مداخله روی آورد. ایران هماکنون با گذشت سه دهه از انقلاب که همراه با افول در روابط دو کشور ایران و هند بهدلیل اعمال نفوذ ایالات متحده بر دهلینو و افزایش وابستگی هند به غرب است، سعی دارد بار دیگر با احیای موقعیت خویش در میان مسلمانان هند به گسترش نفوذ خویش دست زند، اما به باور نویسنده بهنظر میرسد که موفقیت اجرای سیاست بازگشت به مسلمانان هند ازسوی ایران با توجه به وابستگیهای جدید مسلمانان هند به دیگر مراکز قدرت اعم از داخلی و خارجی، چندان ممکن نباشد. به اعتقاد نویسنده رهبران روحانی مسلمانان هند به میزان قابل تأملی در تعامل و وابستگی به احزاب و مراکز قدرت داخلی، و در سیاست خارجی نیز درخصوص مسائلی همانند کشمیر تحت نفوذ پاکستان میباشند. در همین حال عربستان سعودی نیز توانسته است با حمایت مالی اعتماد بخشی از مسلمانان این کشور را که در موقعیت اقتصادی سختی قرار دارند، بهدست آورد؛ لذا در این شرایط سیاست احیای موقعیت گذشته و نفوذ در میان مسلمانان که از سوی ایران دنبال میشود با محدودیتهای بسیاری مواجه خواهد شد. به همین دلیل نویسنده به این جمعبندی میرسد که اجرای سیاستی که بر اساس آن ایران بتواند بار دیگر موقعیت خویش را در میان مسلمانان هند بهدست آورد و همانگونه که از انرژی برای جذب هند استفاده میکند از مخالفت مسلمانان برای فشار بر دولت هند بهره گیرد؛ بسیار زمان بر و همراه با هزینههای بسیار خواهد بود.
عنوان مقاله بعدی کتاب حاضر «بررسی عملکرد تجاری ایران با هند» میباشد. در این مقاله آقای ثاقب پس از بررسی وضعیت اقتصادی هند و تحولات اقتصادی دهه اخیر این کشور، به بررسی وضعیت تجارت بین ایران و هند طی دهه اخیر (سالهای 1384ـ1389) و تغییرات جایگاه هند در تجارت ایران طی دوره موردنظر و همچنین شناسایی عمدهترین کالاهای تجاری دو کشور پرداخته است. براساس این گزارش کشور هند با اصلاحات اقتصادی از کشوری مبتنیبر کشاورزی به یکی از اقتصادهای با رشد بالای جهان در بخشهای خدماتی و صنعتی تبدیل شده است. چنین بازار بزرگی میتواند مقصد مناسبی برای صادرات کالاهای ایرانی و همچنین تأمینکننده طیف وسیعی از نیازهای وارداتی ایران باشد. هماکنون کشور هند در بین شرکای تجاری غیرنفتی ایران، ششمین شریک عمده تجاری، چهارمین بازار صادراتی ایران و دهمین کشور تأمینکننده نیازهای وارداتی میباشد. علیرغم اینکه ارزش صادرات ایران به هند بیش از واردات از کشور مذکور است، اما تنوع کالاهای صادراتی ایران بسیار کمتر از تنوع کالاهای وارداتی از هند میباشد، بهطوریکه تنوع کالاهای وارداتی شش برابر کالاهای صادراتی است. بهنظر نویسنده تنوع بیشتر صادرات عامل مهمی برای استمرار صادرات و ماندگاری کالاها در بازار شریک تجاری است. این درحالی است بخش اعظم صادرات ایران به هند (بیش از 82 درصد) مربوط به نفت بوده و بخش اعظم صادرات غیرنفتی نیز متمرکز بر فراوردههای نفت و گاز میباشد؛ لذا ضروری است اقدام لازم جهت ایجاد تنوع در کالاهای صادراتی و استفاده از پتانسیلهای صادراتی به هند صورت پذیرد.
اما آخرین مقاله کتاب حاضر به قلم آقای محمدباقر کریمیان به بررسی روابط فرهنگی ایران و هند پرداخته است. بهنظر نویسنده از آنجا که روابط فرهنگی مردمان از آغاز بر پایه مراودات گوناگون تا پیش از برآمدن حکومتها استوار بوده و فرایندهای بازرگانی و سیاسی به کاهش یا افزایش روابط میانجامیده است، چاره آن است که ارتباطات زمینی، زمانی، زبانی و دینی را مورد توجه قرار داد؛ لذا در این متن فرهنگی نمیتوان مهاجرت دیرینه ایرانیان و هندیان از شمال به جنوب (از سیبری تا آسیای مرکزی)؛ روابط سههزار سال پیش از میلاد، تمدن ایران از سیلک در کاشان، استخر در پارس و شهر سوخته در سیستان با تمدنهای موهنجودارو و هرپا در هند و کشف آثار گوناگون ازجمله سفالهای زردگون جنوب و سرخفام شمال ایران در مناطق گوناگون هند و آسیای مرکزی؛ گذر از راه مشترک جاده ابریشم و بهرهگیری هر دو از جاده بخور؛ همجواری سرزمینی ایران و هند (پیش از تجزیههای اخیر) و حاکمیت آشکار انگلیس در هند و پنهان آن در ایران تا دوره پهلوی را فراموش نمود. به هر حال نویسنده ضمن مروری کلی بر اطلاعاتی پایه درباره هند، گذری کوتاه بر تصویری کلی و فشرده از تاریخ باستان، میانه و هند استعمارشده افکنده و در ادامه نگاهی اجمالی به تعاملات زبانی، ادبی و علمی و نقش فرهیختگان ایرانی و اسلام بر ادبیات هند انداخته و سپس نقش انگلستان در استعمار هند و تأثیر آن بر تخریب چهره فرهنگی ایران را مورد مداقه قرار داده است. در پایان نیز فرهنگ مدرن هندوستان و مبادلات فرهنگی دو کشور ایران و هند با تأکید بر روابط فرهنگی دو کشور پس از پیروزی انقلاب اسلامی مورد توجه قرار گرفته است.
امید است که مجموعه مقالات حاضر بتواند نگرش روشنتر و دقیقتری را درخصوص روابط دو کشور، آسیبپذیریها و حوزههای قابل پیشرفت در اختیار کارشناسان کشور عزیزمان قرار دهد و سیاستمداران و سیاستسازان جمهوری اسلامی را در تصمیمگیریهای مطابق با منافع ملی یاری رساند.
نظر شما