اولویت منافع ملی بر مذاکره به مثابه مذاکره
خبر دیروز شنبه 11 اردیبهشت 1400 درباره بازگشت گروههای مذاکراتی برجام به کشورهای خود برای مشورت نهایی درباره توافقات انجام شده، نشان دهنده روند سریع مذاکرات وین است. تسریع در روند رایزنیها در قالبهای دوجانبه یا چندجانبه برای به حداقل رساندن اختلافات در دستور کار همه طرفهای حاضر در وین قرار گرفته است. در این میان آمریکا به عنوان کشوری که تا چندماه پیش تمایل داشت همه به سیاست فشار حداکثریاش در قبال ایران احترام بگذارند، امروز انتظار همراهی حداکثری و سریع همه طرفها از جمله ایران را دارد تا در حوالی صد و چند روزگی دولت «جو بایدن»، پیروزی دیگری به اسم مهار ایران برای آنها به همراه داشته باشد و عکسهای یادگاری جدیدی به پروژه یکحانبهگرایی خود در عرصه بینالمللی اضافه کنند.
اما بیشتر از آنکه گرفتن عکس یادگاری جدید دیگری از سوی کاخ سفیدنشینان مساله این یادداشت باشد، مساله نگرانی از هدر رفت فرصت دیگری در قالب مذاکرات فرسایشی در وین است. مذاکراتی که شاید با توجه به حساسیت سیاسی ماههای پیش رو برای ایران، افکار عمومی و نخبگان بایستی نسبت به آن دقیق باشند. یا این حال می توان نتیجه آخر را همین اول گرفت: اگر نتیجه این دور مذاکرات که به قول عباس عراقچی وارد مرحله نگارش متن شده است، چیزی جز لغو تحریمها از جمله تحریمهای هستهای، غیرهستهای، حقوق بشری و ... باشد و دستورات اجرایی ۱۲۹۵۹ و ۱۳۵۹۹ و ۱۳۸۷۶ و ۱۳۹۴۹ رئیسجمهور آمریکا و قوانین کاتسا و ... با آن برداشته نشود، صرفا یک بازی سیاسی جناحی داخلی و یک استراتژی موفق بینالمللی از سوی واشینگتن برای افزایش هزینههای ایران بوده است. به عبارتی دیگر اینکه به اسم فشار کنگره و محدودیت اختیارات رئیس جمهور و نارضایتی متحدان و نگرانی جامعه بینالمللی از سیاست منطقهای و برنامه موشکی قرار باشد بخشی از این تحریمها باقی بماند، به هیچ وجه نتیجه مذاکرات برای ایران قابل پذیرش نخواهد بود و بایستی خیلی سریع تیم مذاکره کننده را از وین فراخواند.
یارکشی از متحدان برای پیروزی سریع
نزدیکی به متحدان اروپایی و سفرهای متعدد نمایندگان ویژه دولت بایدن از پیش از تحویل گرفتن دولت تا کنون به اروپا در جهت یک یارکشی از متحدانی بوده که سیاست ترامپ آن را مخدوش کرده بود و توان اجماعسازی علیه ایران را از این کشور گرفته بود. هر چند شرکای اروپایی در زمان انتقاد علیه ترامپ در پس پرده ضمن تائید فشار، اقدامی در جهت انجام تعهدات خود انجام ندادند. با این حال اروپاییها به اسم رمز برجامهای پلاس و دو و سه با خوش خیالی از کسب حداکثر دستاورد از رویه تعاملی دولت فعلی ایران، همراهی خود را به شکل حداکثری با آمریکاییها در وین آغاز کردند. اروپاییها بیشتر از سایر گروههای سیاسی یعنی چین و روسیه به دنبال به پایان بردن دستور کار تعیین شده از سوی کاخ سفید هستند تا شاید به تعبیر جان مرشایمر، این سگ دستآموز در پایان این همراهی، تکه استخوانی از آمریکا دریافت کنند.
اینکه این یارکشی مبتنی بر ژست چندجانبهگرایی امریکا و وعده پرداخت حقالزحمه همراهی با واشنگتن تا چه حد میتواند چشم اروپاییها را نسبت به واقعیت قدرت منطقهای و موضع ایران ببندد و همراهی کورکورانهای را از سوی این طرف در پی داشته باشد، زمان مشخص خواهد کرد. همان گونه که تلاش برای اعتبار نمایی بینالمللی از برجام ،2015 با ناکارآمدی طرف اروپایی صرفا به یک تصویر مخدوش شده برای آنها منجر شد.
دولت بایدن از زمان طرحهای انتخاباتی 2020 اعلام کردهاند که واشنگتن قصد دارد با بازگشت به برجام، شرایطی فراهم کند تا متحدان اروپایی اش بتوانند هم از این توافق بهره بیشتری ببرند و از کنار آن اعتباری بین المللی برای خود دست پا کنند. اعتباری که هیچ گاه با رویه های صرفا اروپایی در عرصه بینالمللی فراهم نخواهد شد زیرا سازوکار اروپایی، ناکارآمدی واضحی در پیشبرد هر گونه دستور کار بینالمللی دارد. در این میان وعده حلوفصل مسائل مربوط به برنامه موشکی و فعالیتهای منطقهای ایران به عنوان تصویر خوش خیالانه برای این همراهی برای متحدان اروپایی ترسیم شده که با توجه به هوشیاری نظام در رهنمون دور جدید مذاکرات در حد همین تصویر و توهم باقی خواهد ماند.
حساسیت نسبت به ابعاد منطقهای مذاکرات
آخرین وضعیت مذاکرات و جمعبندی همه طرفها درباره خوشبینی نسبت به آینده آن تا پایان اردیبهشتماه، نگرانیهایی را نسبت به ابعاد منطقهای این مذاکرات به وجود میآورد. اینکه بنا به تجربه تلخ قبلی در سال 2015، مذاکرات جدید انتظاراتی را در طرفهای غربی ایجاد کند که این توافق زمینه ساز انصراف ایران در پیگیری منافع منطقهای و ادامه حمایتهای تقاضامحور در کشورهای منطقه شود. اگر طرفهای غربی در فرایند مذاکرات با خوشبینی نسبت به تغییر سیاستهای منطقهای ایران بعد از توافق، به دنبال نشانههای تغییر در این سطح از سیاستهای ایران باشند، خیلی زود نتیجه همان میشود که رهبری بارها نسبت به آن به صراحت تذکر دادهاند. مذاکراتی فرسایشی با بن بست آن به دلیل زیاده خواهی طرف غربی که هدف آن تضعیف توانمندی های ایران به شکل موقت و در قالب یک بازی فشار- مذاکره است.
علاوه بر این، اعلام چنین خیال خوش بینانهای در باره پیامدهای منطقه ای مذاکرات از سوی زنجیرههای رسانه ای صهیونیستی، سوء تفاهم ها و دلسردیهایی را در محور مقاومت ایجاد خواهد کرد. این خوش خیالی و تبلیغ آن هر چند با توضیح و اعلام سیاست نظام درباره کذب بودن آن از بین خواهد رفت، اما در کوتاه مدت ذهن رهبران محور مقاومت را به خود مشغول خواهد کرد. مساله ای که باید نسبت به آن اقدام پیش دستانهای را آغاز کرد. دیپلماسی مقاومت باید در یک تعامل نزدیک با محور مقاومت نسبت به نیت واقعی جمهوری اسلامی در ادامه همراهی و حمایت بیش از پیش محور مقاومت، این راهبرد غرب را در نطفه خفه کند. باید علاوه بر اعلام سیاست تغییر ناپذیر کشور در همراهی کامل و تمام قد با محور مقاومت، پیام محکم نظام در ارتباط با نیفتادن در دام پرداخت هزینههای دوگانه سازش - مقاومت برای غرب و هم پیمانان منطقهای اش ارسال شود.
باید برای جبهه مقاومت تشریح شود که پذیرش هر گونه سازوکار سیاسی و رژیم امنیتی که منجر به محدود شدن حمایت ایران از فعالیت آنها در سطح منطقه شود، تنها خیال و توهم غرب است. سازو کارهایی که به خیال خوش خیالان غربی، با رفتن آمریکا از منطقه و پیگیری ماجراجویی در شرق آسیا، قرار است برای رژیم صهیونیستی و متحدانش در منطقه امنیت آفرین باشد.
نتیجه نهایی آنکه، اگر نتیجه مذاکرات وین چیزی جز لغو همه تحریمها اعم از تحریمهای هستهای، غیرهستهای و حقوقبشری باشد، شکست وفرسایشی بودن آن برای بار آخر به همه سیاستمداران و سیاستگذاران ایرانی اثبات خواهد شد. صرف طرح موضوع ضرورت لغو همه تحریمها به عنوان حق ایران از سوی طرفهای برجام، هیچ دستاورد و جنبه مثبتی به لحاظ داخلی و بینالمللی نخواهد داشت و دولت تعاملگرای دوازهم نمیتواند بار دیگر با استناد به محکومیت آمریکا از سوی طرفهای برجام، آن را به عنوان دستاوردی بین المللی، جایگزین وعده چرخ سانریفیوژ و چرخ کارخانهها کند. به عبارتی دیگر، نتیجه مذاکرات جدید وین، به تعبیر مقام معظم رهبری هر چیزی جز «احساس خوشایند و خوشحالی مردم از گشایش اقتصادی» باشد، صرفا یک غرض سیاسی با هزینه منافع ملی بوده است.
نظر شما