نامزدی خیرت الشاطر و تشدید تنش‌های سیاسی در مصر


نامزدی خیرت الشاطر و تشدید تنش‌های سیاسی در مصر
 
 
 
شنبه 19 فروردین 1391
 

سرانجام اخوان‌المسلمین مصر، برغم برخی توافقات پنهانی با شورای نظامی حاکم بر مصر «خیرت الشاطر» معاون «محمد بدیع» رهبر اخوان را به عنوان نامزد مستقل خود برای مشارکت در نخستین انتخابات ریاست جمهوری پس از سرنگونی رژیم مبارک اعلام کرد. نکته مهم این است که اخوان‌المسلمین به عنوان منسجم‌ترین و فعال‌ترین نیروی اجتماعی مصر و نیز خاورمیانه توانسته بود در قالب حزب آزادی – عدالت اکثریت کرسی‌های دو مجلس شورا و ملت را نیز در اختیار گیرد. در واقع در انتخابات پیچیده پارلمانی مصر جریانات لیبرال و چپ برغم تلاش‌های رسانه‌ای و برخی پشتیبانی‌های خارجی بازنده تمام عیار در مقابل جنبش اخوان‌المسلمین بودند. رهبران اخوان‌المسلمین در این مسیر برای کاستن از تنش‌های سیاسی و نیز کم کردن هزینه‌های برخورد با شورای نظامی حاکم در مصر، قبلاً اعلام می‌کردند که قصد معرفی نامزد مستقل برای پست ریاست جمهوری را ندارند و در این زمینه به توافقاتی هم با نظامیان رسیدند. اکنون اقدام اخوانی‌ها در داخل و خارج از کشور مصر با واکنش‌های جدی روبرو شده و صحنه سیاسی سرزمین فراعنه را نیز با تغییرات طوفانی روبرو ساخته است. در بازتاب این خبر مهم ، برخی از رهبران قبلی اخوان این اقدام را شبیه به یک توطئه و آن را نوعی خودکشی سیاسی عنوان می‌کنند؛ چرا که از دید آنها در صورت شکست نامزد اخوان در انتخابات پیشرو این جنبش با یک نوع انفعال سیاسی در فعالیت‌ها روبرو خواهد شد. این در حالی است که محمد بدیع از رهبران این جنبش دلیل تغییر عقیده در خصوص انتخابات ریاست جمهوری نگرانی درباره نامزد شدن افراد وابسته به رژیم مبارک دانسته است. در این راستا عمر سلیمان رییس سرویس‌های اطلاعاتی و امنیتی رژیم مبارک قبلاً نیز قصد خویش را برای ورود به عرصه انتخابات ریاست جمهوری آشکار ساخته بود.


در مورد دلایل و پیامدهای اقدام اخیر اخوانی‌ها مطالب ذیل قابل تامل است :


1- آنچه مشخص شده است، اخوان‌المسلمین در دوره پر تلاطم انقلاب ژانویه 2011 برای رسیدن به قدرت سیاسی اقدامات مختلفی را انجام داد بطوریکه این جنبش در التهابات میدان التحریر و خشونت‌های گسترده ابتداً به دادن بیانیه‌های سیاسی و مخالفت‌های رسانه‌ای بسنده کرد و در واقع موتور محرکه انقلاب در دست جوانان التحریر بود، ولی با گسترش آشوب‌های خیابانی و تزلزل در ارکان قدرت سیاسی رژیم مبارک اخوانی‌ها توانستند رهبری اعتراضات را بر عهده گیرند و پس از زوال قدرت فرعون مصر، جنبش اخوان‌المسلمین با تجربه اندوزی از گذشته این بار با ورود به عرصه سیاسی و تشکیل حزب آزادی – عدالت تمایل خویش را برای نقش‌آفرینی بیشتر در این عرصه نشان دادند و در دوران حاکمیت شورای نظامی مصر تاکنون نیز اخوانی مواضع متناقضی را اتخاذ نمودند. دراین مسیر اخوانی‌ها برای نفوذ در ارتش به عنوان عنصر اثرگذار در معادلات سیاسی مصر توانسته‌اند بر خلاف دوره‌های قبلی با اعزام نیروهای جوان خود و کادرسازی سیاسی در ارتش از تندروی‌های آن در برخورد با جریانات سیاسی اسلام‌گرا در آینده بکاهند؛ بطوریکه غیر از برخی از مهره‌های کلیدی شورای نظامی حاکم بر مصر نظیر طنطاوی و وابستگان مبارک، رده‌های میانه‌ ارتش حساسیتی به قدرت‌یابی اخوانی‌ها احساس نمی‌کنند. از سوی دیگر عدم تمایل شورای نظامی مبنی بر انتقال قدرت در موعد مقرر و بی‌رغبتی به انحلال دولت کمال الجنزوی به تیرگی روابط طرفین انجامیده است. اخوانی‌ها احساس می‌کنند که در شرایط موجود، در عرصه سیاسی در مقایسه با سایر احزاب و نیز شورای نظامی دست بالا را دارند و می‌توانند با تصمیم‌گیری سیاسی مستقلاً به آرزوی دیرینه خویش برسند.


2- پس از این اقدام جنبش اخوان‌المسلمین، اتحادیه جریان‌های اسلام‌گرای مصر که متشکل از 11 حزب و گروه سیاسی اسلامی هستند رهبران اخوان‌المسلمین را به تشتت در آرا متهم ساختند و تعیین خیرت الشاطر را نتیجه نوعی معامله سیاسی این جنبش با شورای نظامی حاکم بر مصر برای تداوم قدرت آن اعلام کردند. همچنین محمد حبیب، معاون سابق رهبر اخوان، تصمیم اخیر را اشتباه استراتژیکی نامیده و خیرت الشاطر را فاقد دیدگاه راهبردی نسبت به مسایل داخلی – خارجی اعلام می‌کند. این در حالی است که محمد بدیع رهبر اخوان‌المسلمین با رد این مخالفت این تصمیم حیاتی را و تحت لوای تامین منافع ملی و تشکیل کشوری قدرتمند اعلام می‌کند. بی شک اقدام اخیر اخوانی با واکنش‌های متفاوتی در درون جنبش روبرو است، ولی آنچه مسلم است این‌‌که در صورت پذیرش اکثریت اخوان‌المسلمین در معرفی خیرت الشاطر وی می‌تواند مهره کارآمدی برای تصاحب قدرت سیاسی در این کشور قلمداد گردد.
 

3- علاوه بر برخی از مخالفت‌های درونی با اقدام رهبران اخوان‌المسلمین در معرفی خیرت الشاطر، جریانات لیبرال و اقلیت قبطی مسیحی مصر نیز نسبت به رویکرد اخیر واکنش منفی نشان دادند. جریانات لیبرال و ملی‌گرا گرچه از جایگاه سیاسی مستحکمی برخوردار نیستند با این وجود اقبال غرب نسبت به این گروه بیشتر است.

4- بی‌تردید برغم اصل اساسی اخوانی‌ها در میانه‌روی و اعتدال در سیاست و تمرکز رهبران آن بر مصلحت‌گرایی، یکپارچه شدن قدرت در مصر نمی‌تواند برای اسراییل و حامیان غربی آن نکته مثبتی قلمداد گردد. گرچه اخوانی‌ها از تعهد این گروه سیاسی به حفظ قرارداد کمپ دیوید و نیز احترام به قوانین بین‌المللی حرف می‌زنند، با این وجود نگرانی‌های تل آویو از قدرت یابی اخوان‌المسلمین در صورت احراز پست ریاست‌جمهوری از سوی این گروه دوچندان خواهد شد و این رژیم در تنگنای سیاسی بیشتری در منطقه قرار خواهد گرفت. بنابراین در ماه‌های آینده شاهد تحرکات بیشتر غرب و اسراییل برای اثرگذاری در عرصه سیاسی مصر خواهیم بود.


5- نکته پایانی اینکه اگر ورود خیرت الشاطر به بازی قدرت را نتیجه معامله سیاسی میان اخوان و شورای نظامی و یا بالعکس، نتیجه بر هم خوردن روابط نه‌چندان مستحکم بدانیم در هر دو صورت باید گفت آینده سیاسی مصر را نمی‌توان بدون دو عنصر اثرگذار یعنی ارتش و نیز اخوان‌المسلمین متصور بود. بنابراین تحولات مصر نتیجه القای این دو عنصر است. از این منظر می‌توان گفت در شرایط موجود این دو نیرو به یک ثبات و توازن قدرت رسیده‌اند.