آسیای مرکزی؛ وزنه تعادل سیاست خارجی ایران
سفر جواد ظریف-وزیر امور خارجه ایران- به منطقه آسیای مرکزی ظرف روزهای آتی با توجه به التهاب سیاست خارجی کشور در ظرف احیای برجام و تعاملات با بازیگران غربی میتواند با تأمل بیشتری ارزیابی شود. سفر مذکور را میتوان در چارچوب وزنه تعادل و توازنبخش دستگاه دیپلماسی در قبال تعاملات غرب مورد بررسی قرار داد؛ چراکه احیای برجام و رفع احتمالی تحریمهای ایالات متحده در اولویت قرار گرفته و نگاه به شرق (با تاکید بر کشورهای آسیای مرکزی) با وجود اشتراکات فرهنگی و تاریخی مهجور مانده است و اکنون در ایستگاههای پایانی دولت، شاهد چرخش مجدد با هدف توازنبخشی به سیاست خارجی هستیم. لازم به گفتن است که دیدارهای منطقهای ایران با حضور وزیر خارجه در نشست "قلب آسیا" در تاجیکستان آغاز شد که علاوه بر دیدار با همتای تاجیک و افغان، در حاشیه نشست به دیدارهای دوجانبه با سران سایر کشورهای شرقی از جمله آذربایجان، هند، پاکستان و ترکیه نیز پرداخت. بنابراین سفر به آسیای مرکزی میتواند دیدارهای شرقی سپهر سیاست خارجی ایران را به نوعی تکمیل نماید.
کشورهای آسیای مرکزی علیرغم اشتراکات فرهنگی-تاریخی با ایران، در دایره اولی سیاست خارجی کشور قرار ندارند که البته در مسیر آسیبشناسی این موضوع لازم است نقاط ضعف طرفین را بهصورت همزمان مورد بررسی قرار دهیم:
- نخست آنکه منطقه آسیای مرکزی محیط بازیگری روسیه محسوب میشود و این کشور بهطور کلی تمایل چندانی جهت ایفای نقش سایر بازیگران در آن ندارد. {البته این تعبیر در خصوص چین تا حدودی متفاوت است، زیرا بازیگری سیاسی منطقه توسط روسیه و بازیگری اقتصادی از سوی چین ایفا میشود و مسکو چنین تقسیم وظیفهای را برای خود بدون چالش ارزیابی کرده است.}
- ثانیاً کشورهای آسیای مرکزی از منظر اقتصادی چندان توانمند نیستند و لذا نیازمند کشورهایی با امکانات اقتصادی و سرمایهگذاری بالا هستندکه ایران با توجه به اقتصاد نفتی و موضوع تحریم خصوصاً در سالهای اخیر در چنین دستهبندی قرار ندارد.
- اولویت ایران بر همکاری با کشورهای قدرتمند {چون روسیه، چین، اروپا} سبب شده است تا سیاست نگاه به منطقه آسیای مرکزی چندان حائز اهمیت نباشد.
هرچند میتوان دلایل بسیاری را از منظر اقتصادی، سیاسی و فرهنگی ذکر کرد اما نگارنده به ذکر دلایل فوق تنها با هدف تبیین بهتر از موانع، بسنده میکند و در این راستا باید گفت که موانع موجود در مسیر همکاری سبب شده است تا سطح همکاریها از تعاملات دوجانبه فراتر نرود و با فراز و نشیب فراوانی هم همراه باشد. در خصوص تجارت با ازبکستان بنابر آمارها در شش ماهه اول سال 2020، ایران تنها حدود 61/0% از تجارت خارجی ازبکستان را با میزان 97 میلیون دلار مبادله تشکیل داده است. تجارت با قزاقستان با اندکی رشد در سال 2019 به 5/380 میلیون دلار معادل 0/4% از حجم تجارت خارجی این کشور دارای رشد بوده است. تجارت خارجی با ترکمنستان در سالهای اخیر به کمتر از 400 میلیون دلار رسیده است که در مقایسه با سالهای قبل، روندکاهشی داشته است. بنابرگزارش رسانهای[1]میزان تعاملات تجاری ایران با اوراسیا در قالب اتحادیه اقتصادی اوراسیا نیز در هشت ماهه نخست 99 به نسبت مدت مشابه در سال گذشته، 11% کاهش داشته است. نکته قابل توجه در این خصوص اشاره به سطح همکاریهای طرفین و جایگاه نهچندان مطلوب آنها در مبادلات تجاری است که این امر لزوم برطرف ساختن موانع میان کشورها را لازم و ضروری میسازد.
به گفته سخنگوی وزارت امور خارجه تمرکز بر موضوعات منطقهای و دوجانبه، محور بحثهای طرفین خواهد بود، لذا در سفر پیشرو که به نظر میرسد آخرین دور از سفرهای منطقهای وزیر خارجه دولت روحانی نیز خواهد بود ضمن بررسی دستاوردهای طرفین ظرف هشت سال گذشته ، بررسی موانع همکاری از منظر سیاسی-اقتصادی {با توجه به ظرفیت منابع برق و گاز کشورهای آسیای مرکزی و همکاری آنها با ایران}، تاکید بر گسترش روابط فرهنگی با توجه به اشتراکات تمدنی، تاریخی و فرهنگی هر یک از کشورها با ایران، گسترش همکاری کشورها در قالب اتحادیه اقتصادی اوراسیا با توجه به بحران کرونا و لزوم اجرایی ساختن پروژههای حملونقل و ارتقاء همکاریهای زیرساخت در این راستا با هدف ارائه راهکار برای دولت آتی، ضروری و قابل بحث باشد.
نظر شما