شبه‌جزیره سینا؛ اولین جبهه اسرائیل با مصر جدید


شبه‌جزیره سینا؛ اولین جبهه اسرائیل با مصر جدید

 
سه‌شنبه 21 شهریور 1391
 
 

در نیمه دوم ماه اوت 2012، نیروهای زرهی مصر با پشتیبانی هوایی و نیروی زمینی قابل توجهی از کانال سوئز به سوی شرق شبه جزیره سینا و مرزهای اسرائیل حرکت کردند. بالا گرفتن توان عملیاتی و نظامی نیروهای سلفی ـ تکفیری، که سابقه فعالیت دیرینی در مصر دارند، و این‌بار از فقدان حاکمیت کامل مصر بر سینا و به‌ویژه خلاء امنیتی ناشی از انقلاب 25 ژانویه استفاده کرده و به بسط قدرت خود پرداختند، دلیل اصلی تحرک نظامی مصر بود. لزوم رویارویی رژیم جدید مصر با گسترش تروریسم القاعده‌ای در سینا بر هیچ طرفی از جمله اسرائیل و آمریکا پوشیده نیست و نیز روشن است که مصر بدون وارد کردن نیروهای جدید و تحرک قاطعانه، توان سرکوب این تهدید امنیتی را نخواهد داشت. با این‌حال اسرائیل، از زبان ایهود باراک، وزیر دفاع، بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر و دیگر مقامات و نیز رسانه‌های متعدد اسرائیلی به‌شدت نسبت به این تحرک مصر اظهار نگرانی کرد. چرا؟ این امر به چند دلیل قابل تبیین است.
نخست آنکه نیروهای مصری از سال 1967 از شبه جزیره سینا خارج شدند و جنگ 1973 تنها به بازگشت تعداد اندکی از نیروهای مصری به سینا انجامید؛ نیروهایی که در محاصره نیروهای اسرائیلی قرار گرفتند. با این‌حال صلح اسرائیل با مصر که در نتیجه توافق‌های کمپ دیوید سرانجام به عقب‌نشینی نیروهای اسرائیلی از سینا در سال 1982 انجامید، تنها به بازگشت تعداد محدودی از نیروهای مصری به سینا منتهی شد. در قالب صلح یادشده، سینا به سه منطقه تقسیم شد و مرزهای بین‌المللی مصر با فلسطین تحت نظارت بین‌المللی قرار گرفت. طبق این تقسیم‌بندی مصر تنها می‌توانست تعدادی نیروی انتظامی برای حفظ امنیت سینا در این منطقه مستقر کند و از وارد کردن نیروهای نظامی به‌ویژه نیروهای زرهی و تسلیحات سنگین به سینا منع شد و صرفاً راهکارهایی برای شرایط استثنایی پیش‌بینی شد که آن هم کاملاً مبهم بوده و مشخص نمی‌کرد مصر در چه شرایطی و با چه پیش‌زمینه‌هایی می‌تواند نیروی نظامی خویش را به سوی منطقه نزدیک به مرزهای اسرائیل گسیل کند. صرفاا بر لزوم هماهنگ‌سازی هرگونه تحرک خارج از توافقات صورت‌گرفته میان اسرائیل و مصر تاکید شده بود. اکنون اسرائیل برای اولین‌بار پس از صلح با مصر، نیروهایی از ارتش مصر را با تانک و نفربرهای زرهی در نزدیکی مرزهای خود می‌بیند. این وضعیت با توجه به تحولات سوریه و نیز نگرانی‌هایی که جبهه شمال اسرائیل (حزب‌الله) در پرتو تحولات سوریه مطرح می‌سازد اسرائیل را بسیار نگران کرده است. به‌علاوه نباید از اعتراضات داخلی اسرائیلی و نیز احتمال وقوع انتفاضه سوم غافل ماند. مجموع این واقعیت‌ها اسرائیل را در آن واحد با چالش‌های امنیتی چندی روبرو کرده است. به همین دلیل تحرک ارتش مصر، اگر در شرایطی متفاوت صورت می‌گرفت چندان نگران‌کننده نمی‌نمود.
نکته دوم که در ارتباط با مسئله پیشین مطرح می‌شود آنکه مصر برای اولین بار از زمان جنگ 1973 نیروهایی به سینا اعزام کرد که طبق قرارداد صلح از آن منع شده بود. نکته آن است که این تحول بدون هماهنگی با اسرائیل صورت گرفت. حال آنکه از دید اسرائیل مصر حداقل باید چنین اقدامی را با اسرائیل هماهنگ می‌کرد. به‌رغم موجه بودن اقدام مصر با توجه به بالا گرفتن قدرت نیروهای گریز از مرکز در سینا، اسرائیل به چنین تحرکی به مثابه کنشی می‌نگرد که می‌تواند به تحرکات گسترده‌تری در آینده به‌ویژه در صورت وقوع تحولاتی از قبیل جنگ 2009-2008 اسرائیل علیه غزه بینجامد. عدم هماهنگی با اسرائیل در ادراکات امنیتی اسرائیل از این منظر بسیار نگران‌کننده است.
نکته سومی که نمی‌توان به سادگی از کنار آن گذشت آن است که به‌رغم اعتراضات رسانه‌ای و رسمی اسرائیل و نیز ابراز نگرانی واشنگتن ـ که به‌رغم حمایت ضمنی ویکتوریا نولاند، سخنگوی کاخ‌سفید، از اقدامات ضدتروریستی مصر در سینا صورت گرفت ـ مصر سه روز پیش از اولین تماس رسمی با اسرائیل قضیه را مسکوت گذاشت و تنها در 24 اوت بود که وزیر دفاع مصر در تماسی تلفنی با ایهود باراک، وزیر دفاع اسرائیل، به وی نسبت به نیات مصر از ارسال نیروهای نظامی به سینا اطمینان داد. این مسئله را باید به این واقعیت مقایسه کرد که در دوره مبارک هرگونه تحرک مصری در سینا ـ که هیچ‌گاه به سطح اعزام نیروی نظامی نرسید ـ با هماهنگی کامل با اسرائیل صورت می‌گرفت و بارها به دلیل مخالفت اسرائیل، قاهره از هرگونه اقدامی در قبال فعالیت‌های تروریستی در سینا اجتناب ورزید.
این تحول نشان می‌دهد که اسرائیل با واقعیت‌های جدیدی در سینا روبروست؛ واقعیت‌هایی که نمی‌تواند همچون گذشته با آنها کنار بیاید. رئیس‌جمهور مصر، که شخصاً دستور اعزام نیرو به سینا را صادر کرده بود، در ابتدا از هرگونه واکنشی در برابر اعتراضات اسرائیلی اجتناب کرد، و در نهایت صرفاً اعلام کرد هدف از اعزام نیرو به سینا مبارزه با تروریسم است. این امر ناگفته روشن بود اما آنچه برای اسرائیلی‌ها و غرب روشن نیست آنکه آیا این اقدام با تحقق هدف اعلامی به پایان خواهد رسید و نیروهای نظامی مصر به غرب کانال سوئز عقب‌نشینی خواهند کرد و آیا در آینده شاهد تحرکات دیگری از این قبیل و یا حتی گسترده‌تر خواهیم بود.
یکی از اعتراضات اصلی نیروهای اسلام گرای مصری به نظام پیشین مصر، شیوه عملکرد آن در قبال اسرائیل و به‌ویژه گذشت آن از حاکمیت کامل مصر بر سینا بود. اکنون اخوان‌المسلمین که پیشگام جریان اسلام‌گرایی مصر است بخش عمده‌ای از قدرت را با ریاست‌جمهوری مرسی در دست دارد و تصمیم‌گیری در مورد چگونگی مدیریت رابطه با اسرائیل ـ به‌رغم اثرپذیری از مولفه‌های متعدد ـ در نهایت در دست اخوان‌المسلمین است. نگرانی عمدۀ اسرائیل، که به گونه‌ای متناقض‌نما منبع نگرانی اخوان‌المسلمین مصر نیز هست، از همین واقعیت ریشه می‌گیرد. اخوان، با چنان سابقه ضداسرائیلی اکنون در مصدر قدرت قرارگرفته و به‌رغم اطمینان‌هایی که تاکنون درباره رعایت توافقات بین‌المللی مصر داده است، دست به چنین اقدام بی‌سابقه‌ای می‌زند. این امر مایه نگرانی اخوان نیز هست زیرا اخوان از یک‌سو با عقبه ضداسرائیلی خویش توانستند اعتبار قابل توجهی در مصر و سایر کشورهای اسلامی کسب کنند و اکنون در چهار کشور اسلامی قدرت را در اختیار گرفته‌اند و از سوی دیگر با انتقال از اپوزیسیون به قدرت، با واقعیت‌های سیاسی و بین‌المللی روبرو می‌شوند که آنها را در برابر وضعیت بغرنج اقتصادی، امنیتی و فرهنگی ـ اجتماعی مصر به جا مانده از مبارک قرار می‌دهد؛ واقعیت‌هایی که به هیچ‌وجه مشوّق عملکرد ضداسرائیلی آنها ـ حداقل در شرایط فعلی ـ نیست، مگر آنکه پوشاندن بحرانی با بحران دیگر به استراتژی نظام نوین مصر تبدیل شده باشد. در این زمینه در مقاله‌ای دیگر سخن خواهیم گفت.