توکیو در مسیر استقلال راهبردی از واشنگتن


در تقسیم‌بندی قدرت ژاپن در زمره قدرت‌های متوسط قرار می‌گیرد. این کشور با تولید ناخالص داخلی بالای 5 تریلیون دلار در رتبه سومین اقتصاد برتر جهان قرار دارد. به دنبال شکست در جنگ جهانی دوم این کشور در حوزه مسائل امنیتی و نظامی به یک بازیگر حاشیه‌ای و منفعل مبدل شد. چتر امنیتی فراهم‌شده توسط آمریکا برای این کشور فرصت مناسبی برای ژاپن فراهم کرد تا بتواند بدون نگرانی از تأمین امنیت تمرکز و سرمایه خود را بر مسائل اقتصادی قرار دهد و یک معجزه اقتصادی را تجربه کند.

راهبرد وابستگی به آمریکا و گرفتن «سواری رایگان» از این کشور به مدت چند دهه توانست پاسخگوی نیازهای این کشور در نظام بین‌الملل باشد. در دوران پس از جنگ سرد و به‌طور خاص در دوره پس از سال 2001 مجموعه‌ای از مؤلفه‌ها سبب شد تا در سطوح داخلی و خارجی ایده کاهش وابستگی به آمریکا در مسائل امنیتی مطرح شود. در سطح داخلی تلاش برای بازیابی غرور ازدست‌رفته؛ روی کار آمدن نسل جدید از رهبران ترقی‌خواه نظیر شینزو آبه؛ تلاش برای ورود به عرصه خرید و فروش تسلیحات و بهره‌گیری از منافع اقتصادی آن؛ در سطح منطقه‌ای و بین المللی تغییر محیط امنیتی ژاپن و ظهور چین و تهدیدات فزاینده کره شمالی، فشار آمریکا بر ژاپن برای قبول مسئولیت بیشتر در مسائل امنیتی، رقابت‌های چین و آمریکا و برهم خوردن موازنه قدرت در منطقه شرق آسیا ازجمله مؤلفه‌های اثرگذار در این فرایند بودند.

درنتیجه مؤلفه‌های ساختاری و داخلی ذکر شده شاهد تلاش رهبران ژاپن برای تغییر در راهبرد دفاعی-امنیتی با هدف تقویت توان دفاعی این کشور و کاهش وابستگی به آمریکا در مسائل سیاسی و نظامی هستیم. سه اقدام تفسیر قانون اساسی و اجازه یافتن ژاپن برای حضور در جنگ‌های فرا سرزمینی؛ از میان برداشتن محدودیت فروش تسلیحات و در نهایت اصلاح توافقنامه دوجانبه امنیتی با آمریکا در سال 2015 با تأکید بر نقش پررنگ ژاپن در مسائل امنیتی ازجمله مهم‌ترین پاسخ‌های رهبران این کشور به فشارهای محیطی و داخلی بود.

اگرچه این اقدامات در طول چند دهه گذشته بی‌سابقه و به‌نوعی انقلابی بودند اما نباید از این نکته مغفول ماند که ژاپن در ابتدای مسیر استقلال از آمریکا و کاهش وابستگی به این کشور قرار دارد. ژاپن اگرچه به دلیل توانمندی‌های بالای اقتصادی توان سرمایه‌گذاری بالا در حوزه امنیتی و نظامی را دارد و به دلیل پیشرفته بودن سطح تکنولوژی می‌تواند به یک بازیگر مهم در عرصه تسلیحات تبدیل شود اما این کشور درصحنه داخلی و خارجی با چالش‌های جدی نظیر مخالفت افکار عمومی با تقویت بعد نظامی، مشکلات جمعیتی و پیری جمعیت، مخالفت‌های شدید منطقه‌ای از جانب کشورهایی نظیر چین، کره جنوبی و کره شمالی و... مواجه است؛ مسائلی که سرعت این کشور به سمت کنشگری مستقلانه را بسیار کند می‌کند.

آنچه مسلم است این است که ژاپن به‌عنوان کشوری با ظرفیت‌های بالای اقتصادی، فناورانه، سیاسی، فرهنگی و ... در این مسیر حرکت خواهد کرد و این حرکت چه به‌اجبار از سوی نیروهای داخلی خارجی و چه به اختیار و باهدف بازیابی نقش پیشین خود به‌عنوان یک کشور مستقل و اثرگذار در روندهای منطقه‌ای و جهانی باشد پیامدهای ماندگاری در سطوح داخلی، منطقه‌ای و بین‌المللی خواهد داشت. وابسته به نوع روابط با ژاپن و نوع تعاملات با این کشور این پیامدها می‌تواند برای سایر بازیگران نظام بین‌الملل مثبت یا منفی باشد.

با در نظر گرفتن پویایی‌های و تحولات جاری در منطقه شرق آسیا و رقابت‌های آمریکا و چین، منطقه شرق آسیا بیشترین تأثیر از تحولات امنیتی ژاپن را خواهد پذیرفت. در پایان نباید از بیان این نکته غافل ماند که پیوندهای اقتصادی و وابستگی زیاد ژاپن به منابع انرژی خاورمیانه، این منطقه را نیز از تحولات ژاپن بی‌تأثیر نخواهد گذاشت. با در نظر داشت این نکته باید یادآور شد که مطالعه و بررسی تحولات امنیتی و نظامی ژاپن و نوع تعاملات این کشور در سطح منطقه‌ای و بین‌المللی باید توسط محققان و پژوهشگران روابط بین‌الملل ایران با دقت دنبال شود.