نقش سفیران فرهنگی افغانستان (دانشجویان) در بهبود نگرش مردم ایران نسبت به مهاجرین افغانستانی


 بر اساس مفروض‌های مسلّم دانشمندان علوم اجتماعی، مهاجرت انسان‌ها از یک سرزمین به سرزمین‌های دیگر به درازای تاریخ بشر قدمت دارد. این پدیده‌ای تاریخی وجهان شمول دارای ابعاد و تأثیرات مختلف اجتماعی، اقتصادی، زیست‌محیطی، فرهنگی، جمعیتی و... هم بر جامعه مبدأ وهم بر جامعه مقصد است. در چند دهه اخیر دگرگونی‌های اجتماعی، اقتصادی و سیاسی در جوامع مختلف و به ‌خصوص دافعه‌های کشورهای مبدأ و جاذبه‌های کشورهای مقصد، گستره‌ای این پدیده‌ای جهانی را وسعت بخشیده و روز به روزشمار مهاجرین و پناهندگان حالت افزایشی داشته است به‌طوری‌که این پدیده‌ی جهانی، فراگیر، سیال و چندبعدی، یکی از مهم‌ترین معضلات جهانی شمرده می‌شود. چنانکه پدیده‌ی مهاجرت و مسائل مهاجرین در کانون توجه دولت‌ها، سازمان‌های ملی ‌و بین‌المللی و محور پژوهش‌های ‌دانشمندان بوده است. امروزه‌ کمتر کشورها بر اساس شاخص مهاجرت، معمولاً به دودسته‌ای مهاجرپذیر و مهاجر فرست تقسیم می‌شوند. به نظر می‌رسد دو کشور همسایه و میراث تمدن‌های کهن و بزرگ در جمع‌ بزرگ‌ترین‌ کشورهای ‌مهاجرپذیر‌ و مهاجر فرست دنیا ‌قرار می‌گیرند. بر اساس آمار آژانس بین‌المللی پناهندگان سازمان ملل در سال 2019 افغانستان سومین‌ کشور در جمع پنج کشوری است‌ که 68 درصد کل پناهندگان جهان را تشکیل می‌دهد. کشور ایران‌ نیز با پذیرایی در حدود سه میلیون مهاجر افغانستانی در طی بیش از چهار دهه، بر اساس آمارهای آژانس بین‌المللی مهاجرت سازمان ملل، رتبه‌ای هشتم را به لحاظ مهاجرپذیری در دنیا دارد مهاجرت افغانستانی‌ها به کشور ایران سابقه طولانی داشته ‌و افغانستانی‌های شیعه‌مذهب طی قرون متمادی برای زیارت به ایران می‌آمدند. برخی‌ها مهاجرت افغانستانی‌ها به ایران را در چهار موج بزرگ تقسیم کرده‌اند.

موج اول؛ اولین جابه‌جایی افغانستانی‌ها به ایران به دهه1850 میلادی و در طی سرکوب و قتل‌عام دولت وقت افغانستان بازمی‌گردد که طی آن 500 خانوار هزاره به ایران مهاجرت کردند و در جم و بخراز ساکن شدند. همچنین در حدود 15 هزار خانوار افغانستانی (تقریباً 168 هزار نفر) طی سال‌های 1880 تا 1903 در تربت‌جام استان خراسان مستقر شدند. این تعداد حدود 90 درصد جمعیت محلی را در برمی‌گرفت.

موج دوم؛ مهاجرت افغانستانی‌ها به ایران که بزرگ‌ترین آن نیز است در دهه 1970-1980 میلادی اتفاق افتاد با کودتای خشونت‌بار احزاب ‌کمونیستی و تحت حمایت مستقیم شوروی درهفتم اردیبهشت سال 1357 خورشیدی در افغانستان و به دنبال آن تجاوز شوروی به این کشور، بزرگ‌ترین موج از پناهندگی پس از جنگ دوم جهانی رقم خورد. برخی‌ها تعدادی مهاجرین افغانستانی را در این موج که وارد ایران شده‌اند، حدود 2 میلیون تخمین می‌زنند. هرچند با پیروزی جهاد مردم افغانستان بر ضد تجاوز ارتش سرخ و خروج آن نیرو‌ها از افغانستان و سقوط حکومت چپی تحت حمایت شوروی و نیز ایجاد تغییر فاحش در سیاست‌های مهاجرتی دولت جمهوری اسلامی‌ ایران، حدود یک‌میلیون مهاجر افغانستانی به‌صورت اختیاری یا جبری بازگشت داده شدند بعضی منابع بازگشت کنند‌گان را یک و نیم میلیون گفته‌اند.

موج سوم مهاجرت افغانستانی‌ها به ایران با شروع جنگ‌های داخلی بین گروه‌های نظامی مجاهدین آغاز شد و در موج چهارم با روی‌کارآمدن امارت اسلامی طالبان و با موجی جدیدی از خشونت‌ها و قوم کشی، پناهندگان سابق به همراه کثیری از پناهندگان جدید به‌صورت غیرقانونی وارد ایران شدند. قابل‌یادآوری است از سال 1357 خورشیدی تاحال روند رفت‌وآمد مهاجرین به ایران چه به‌صورت دائمی یا موقت و قانونی یا غیرقانونی همواره ادامه داشته و حتی در سخت‌ترین شرایط وضع‌شده از سوی جمهوری اسلامی ایران (زمان درهای بسته- بین سال‌های 1371-1386) بازهم مهاجرت‌ها به‌صورت کل قطع نشده و تعدادی زیادی به‌صورت قاچاق و غیرقانونی وارد ایران شده‌اند.

به لحاظ اشتغال تعداد زیادی از افغانستانی‌های مقیم ایران به دلایل عدیده ازجمله کمبود سرمایه انسانی، اقتصادی و فرهنگی عمدتاً جذب کارهای ساختمانی، نگهبانی، خرده‌فروشی، کوره‌پزی، چاه‌کنی، کارهای کشاورزی، کارگری ساده، دست‌فروشی، دامداری، چوپانی، راه‌سازی، جوشکاری، تعمیرکاری اتومبیل و امثال این شغل‌ها شده‌اند؛ اما به‌صورت کل این آمارها به دلیل موجودیت تعدادی زیادی از این مهاجرین به‌صورت غیرقانونی، رفت‌وبرگشت‌های مداوم و نیز استفاده کردن از خاک ایران همچون دهلیز مهاجرتی به کشورهای عربی و کشورهای غربی، به‌صورت جامع و قاطع دقیق و درست نیست. بنابراین تعداد مهاجرین افغانستانی‌ در ایران متغیر بوده و نیز تمام آمارها تخمینی است.

مردم و دولت ایران در آغاز مهاجرت گروهی مردم افغانستان به ایران یک نگاهی کوتاه‌مدت و ایدئولوژیک داشتند و باورها براین بود که با بهترشدن اوضاع سیاسی و امنیتی، مهاجرین به‌ کشورشان بازگشت خواهند کرد اما باگذشت زمان و ادامه یافتن ناامنی‌ها و جنگ‌های داخلی از یک‌سو و خشکسالی‌های پیاپی و گسترش فقر و بیکاری ناشی از جنگ‌های ویرانگر از سوی دیگر روزبه‌روز به تعداد مهاجرین افزوده شد به‌طوری‌که در سال 1370 تعداد مهاجرین افغانستانی در ایران به  3 میلیون نفر رسید. طولانی شدن حضور مهاجرین و تغییردرسیاست‌های مهاجرتی جمهوری اسلامی ایران و نیز فشار اقتصادی ناشی از جنگ هشت‌ساله ایران و عراق و احتمالاً عوامل مختلف دیگر ازجمله بزهکاری‌ها و انحرافات اجتماعی برخی از مهاجرین و بزرگنمایی آن به‌وسیله برخی از رسانه‌های همگانی و تعمیم یافتن آن بر کل جامعه مهاجر، نگاه و نگرش مردم ایران نسبت به مهاجرین افغانستانی به سمت منفی عوض‌شده و بسیاری‌ها وجود و حضور مهاجرین افغانستانی را علل بسیاری از کاستی‌ها و ناهنجاری‌های جامعه قلمداد کرده‌اند.

هرچند نگرش منفی بومیان نسبت به مهاجرین یک امر معمول و نسبتاً جهان‌شمول است. پژوهش‌های بیتا لاساک و جوستینا فرلاک (2018)، سعید بیگوندو جعفر رجبلو (1393)، الداد داویدوف وموشه سمیونوف (2017)، الیزابت فاسیل (2014)، کلودیا سنیک وهمکاران (2008)، الکسیس‌گریگوریف وهمکاران (2016) که در جوامع مختلف انجام‌شده نشان می‌دهد که نگرش مردم بومی نسبت به مهاجرین نظر به شرایط و شناخت فرهنگی متغیر بوده ولی به‌صورت کلی نگرش‌ها به سمت منفی گرایش دارد. در ایران نیز پژوهش‌های رشید احمدرش و معصومه عیدی (1396)، محسن شاطریان وهم کاران (1394)، فاطمه وثوقی و محمدرضا محسنی (1395)، سهیلا صادقی فسائی و حامد نظری (1395)، محسن شاطریان وهمکاران (1395- میدان پژوهش کاشان)، علی روحانی و مسعودان بارلو (1395)، بیژن خواجه پور خویی (1374)، هما هودفر (1386)، تکتم فرمانفرمایی‌و پریساجعفرزاد (1397)، حسین کشاورز قاسمی و بابک نادر پور (1397) و چندین پژوهش دیگر نشان می‌دهد که نگرش مردم ایران نسبت به مهاجرین خارجی و مخصوصاً مهاجرین افغانستانی مثبت نیست. از دید دانشمندان علوم اجتماعی نگرش سه بُعد دارد. بعد شناختی، بعُد عاطفی و بعُد رفتاری. به نظر می‌رسد جامعه میزبان و مهاجرین افغانستانی مقیم ایران در بعُد اول که دو بخش دیگر نگرش را تعیین می‌کند باهم مشکل‌دارند؛ یعنی جامعه میزبان هنوز شناخت و برداشت دقیق از فرهنگ و جامعه‌پذیری و شرایط زندگی مهاجرین نداشته‌اند.

 پاسخگویانِ اکثر پژوهش‌ها در حالی نظر مثبت به مهاجرین ندارند که خودشان اذعان به بی‌اطلاعی از اصرار حضور آن‌ها و یا مشکلات خاصی ناشی از موجودیت مهاجرین افغانستانی داشته‌اند ونیز اکثر از پاسخگویان به بی‌اطلاعی از فرهنگ و شرایط جامعه‌پذیری مهاجرین افغانستانی ونیز از محدودیت‌ها و حتی از نگرش منفی جامعه میزبان نسبت به مهاجرین اظهارنظر کرده‌اند. این نشان می‌دهد که دولت افغانستان و دولت ایران در زمینه معرفی جامعه و فرهنگ افغانستان به مردم ایران و شرایط دشوار مهاجرت و نیز آسیب‌های هویتی و جامعه‌پذیری مهاجرت به مردم ایران آگاهی دهی نداشته است. هرچند در طول چهار دهه مهاجرت افغانستانی‌ها به ایران سیاست دولت جمهوری اسلامی ایران نسبت به این مهاجرین با فرازوفرود همراه بوده است اما در چند سال اخیر از بهبود سیاست‌های مهاجرتی نسبت به مهاجرین افغانستانی شواهد و قرائنی دیده می‌شود.

آموزش ‌همگانی و رایگان تمام دانش‌آموزان مهاجر افغانستانی در مدارس ایران و نیز باز شدن درهای دانشگاه‌های ایران به روی دانشجویان افغانستانی و بورسیه‌ شدن هزاران دانشجو از افغانستان به ایران و همچنین علاقه‌مندی شدید بسیاری از دانشجویان افغانستانی برای تحصیل در ایران که عمدتاً با پرداخت شهریه در دانشگاه‌های ایران تحصیل می‌کنند فرصتی خوبی را مساعد ساخته است تا این سفیران فرهنگی در معرفی فرهنگ و داشته‌های فرهنگی و تمدنی افغانستان به نسل‌های دوم و سوم مهاجرین و به‌خصوص به جامعه میزبان آگاهی دهی نمایند. البته شخصیت، اهلیت، لیاقت و زحمت‌کشی هریک از دانشجویان در دانشگاه‌ها و محیط اجتماعی‌شان، روی نگرش اطرافیان نسبت به مهاجرین تأثیری چشم‌گیری خواهد داشت.

تجربه‌‌ زیسته نویسنده این جستار نشان می‌دهد که مردم ایران، افغانستانی‌ها را مساوی با همان ‌کارگران یدی و بی‌سواد می‌شناسند و نیز تبلیغات منفی برخی از رسانه‌ها و شبکه‌های مخالف حضور مهاجرین،‌ آن‌ها را منحرف و حتی خطرناک معرفی کرده‌اند. دانشجویان افغانستانی که تعدادشان به حدود چهل هزار نفر می‌رسند می‌توانند با گفتگو و تشریح شرایط دشوار افغانستان و نیز تأثیر جامعه‌پذیری متفاوت بر رفتار افراد و آسیب‌های روانی ناشی از کندگی از ریشه‌های هویتی و شناختی افراد ونیز تأثیر برچسب‌های منحرفانه بر رفتار افراد، بر نگرش جامعه میزبان تأثیر مثبت گذاشته و بالطبع به بهبود روابط و مناسبات فرهنگی و اجتماعی مهاجرین و جامعه میزبان کمک خواهد کرد. از سوی دیگر درخشش دانشجویان افغانستانی در دانشگاه‌های ایران باعث شکل‌گیری یک رقابت مثبت و یحتمیل بر سیاست‌های کلی دولت در زمینه برداشتن محدودیت‌های کاری مهاجرین افغانستانی خواهد انجامید.

شواهد نشان می‌دهد که کشورهای توسعه‌یافته بر بازو و نیروی فکری مهاجرین ساخته‌شده است چنانچه ویل دورانت معتقد بود که مهاجرین تمدن سازند. دانشجویان که به‌عنوان سفیران فرهنگی نیز شناخته می‌شوند و امکان تأثیر گذاشتن روی بسترهای فرهنگ‌ساز جامعه (دانشگاه‌ها) رادارند و نیز امکان تعامل و فرصت گفتگو با اقشار بالادست و فرهنگ‌ساز جامعه را پیداکرده‌اند می‌بایست از این فرصت طلایی برای رفع و کاهش شکاف نگرشی میان دو ملت و معرفی شرایط و محدودیت‌های مهاجرین به‌منظور بهبود تعاملات اجتماعی و فرهنگی جامعه میزبان و مهمان استفاده کنند. تجارب نشان داده است که همکلاسی‌ها و حتی استادان دانشجویان افغانستانی بعد از مدت‌زمانی نگرش‌شان نسبت به جامعه افغانستان  و مهاجرین تغییر کرده و بارها دیده و شنیده‌شده که برخی استادان لیاقت، سخت‌کوشی و نظم دانشجویان افغانستانی را به دیگران، مثال و الگو داده است. حتی سخت‌کوشی و شایستگی درسی دانشجویان موجی تازه‌ای از خوش‌بینی را نسبت به افغانستانی‌ها ایجاد می‌کند و امید است که دانشجویان موقعیت خودشان و مهاجرین را درک کرده و تصویری مثبت که آیینه‌ای از سخت‌کوشی، شایستگی، نظم و برخورداری از اوصاف پسندیده انسانی باشد از خودشان به نمایش بگذارند و به‌یقین انعکاس آن به تمام اقشار جامعه خواهد رسید.

 

منابع :

  • احمد، رشید، عیدی، معصومه (1396)، در وضعیت پاندولی؛ مطالعه جامعه‌شناختی تجارب زیسته مهاجران افغان در ایران (مطالعه موردی: تجارب زیسته مهاجران افغان ساکن در محله کشتارگاه یزد)، بررسی مسائل اجتماعی ایران، دوره نهم، شماره اول، صص 51-68.
  • بیگوند، سعید، رجبلو، جعفر (1393)، تحلیل جامعه‌شناختی نگرش مردم نسبت به مهاجران خارجی، فصلنامه مطالعات جامعه‌شناختی ایران، سال چهارم، شماره چهاردهم، پاییز 1393، صص 45 تا 58.
  • حسینی، حاتم، (1392)، جمعیت‌شناسی، اجتماعی، اقتصادی و تنظیم خانواده، بوعلی سینا، تهران، چاپ پنجم.
  • خواجه پور خویی، بیژن (1374)، پناهنده‌پذیری شهروندان تهرانی، فصلنامه فرهنگی اجتماعی گفتگو شماره 11، صص 25-31.
  • روحانی، علی، احمدی، حبیب، ایمان، محمدتقی، گلی، علی (1394)، بررسی عواطف اجتماعی منفی ایرانیان نسبت به مهاجرین افغانستانی (موردمطالعه: شهروندان شهر شیراز) فصلنامه توسعه اجتماعی (توسعه انسانی سابق)، دوره 1، شماره 1، پاییز 94، صفحات 96-67.
  • ‌روحانی، علی، انبارلو، مسعود (1395)، برساخت اجتماعی عواطف منفی از جرایم منتسب به افغانستانی‌های مقیم شهر شیراز، به‌سوی یک نظریه زمینه‌ای، مطالعات و تحقیقات اجتماعی ایران، دوره 5 شماره 4، صص 617-640.
  • زنجانی، حبیب‌الله، (1380)، مهاجرت، سمت، تهران.
  • زنجانی، حبیب‌الله (1389)، تحلیل جمعیت‌شناسی، سمت، تهران.
  • شاطریان، محسن، عسکری کویری، اسما، فخری، فاطمه (1394) مطالعه و بررسی نگرش مردم شهر آران وبیدگل نسبت به مهاجرین افغانستانی در بافت‌های فرسوده، در همایش ملی بافت های فرسوده و تاریخی، چالش‌ها و راهکارها، دانشگاه کاشان.
  • شاطریان، محسن، نظری، حامد، حسین، امام علیزاده (1395) بررسی رابطه ارزش‌های فرهنگی و نگرش نسبت به مهاجران افغانستانی درمیات شهروندان هجده سال و بالاتر شهر کاشان، فصلنامه، سال یازدهم، شماره 29، صص 143-165.
  • صادقی، فاطمه (1386)، دولت ایران و مهاجرین افغان: تغییر سیاست و تحول هویت، فصلنامه فرهنگی اجتماعی گفتگو، شماره 50 صص 7- 22.
  • صادقی فسائی، سهیلا، نظری، حامد (1395)، بچه افغانی: شکل‌گیری تصور از خود و دیگری در تجربه زندگی روزمره نوجوانان افغان، مطالعات و تحقیقات جهانی در ایران، شماره 3، صص 437-456.
  • کشاورز قاسمی، بابک نادرپور، حسین (1397)، تبیین پیامدهای مهاجرت اتباع کشور افغانستان بر جامعه ایران (مطالعه موردی شهر قزوین)، فصلنامه علمی پژوهشی جغرافیا (برنامه‌ریزی‌منطقه‌ای) سال هشتم، شماره 3، تابستان 1397 صص 287-299.
  • کریمی موغاری، زهرا (1383)، تأثیر مهاجرین افغانی بر سطح دستمزد و اشتغال در ایران، فصلنامه پژوهش‌های اقتصادی ایران، شماره 18/ بهار 1383، صص 88-57.
  • محمودیان، حسین (1386) مهاجرت افغان‌ها به ایران: تغییر در ویژگی‌های اقتصادی، اجتماعی و جمعیتی و انطباق با جامعه مقصد، نامه انجمن جمعیت‌شناسی ایران، زمستان 1386، دوره 2 شماره 4، ص 42-69.
  • هودفر، هما (1386)، تلاش جوانان پناهنده افغانی در ایران برای امتناع از حاشیه‌ای بودن، فصلنامه فرهنگی اجتماعی گفتگو  شماره 50، صص23-59.
  • وثوقی، فاطمه، محسنی، محمدرضا (1395) بررسی نگرش شهروندان مشهدی نسبت به مهاجرین خارجی مقیم مشهد، فصلنامه تحقیقات جغرافیایی، سال سی ویکم، شماره دوم تابستان 1395، شماره پیایی 121، صص 5-18.
  • Alexis, Grigorieff(2016)Does Information Change Attitudes Towards Immigrants? Representative Evidence from Survey Experiments, IZA – Institute of Labor Economics, Germany.
  • Beata łaciak, justyna segeš frelak(2009),the wages of fear attitudes towards refugees and migrantsin poland
  • Elisabeth T. Pereir and associates,(2019)analysis of socio and economic factors that
  • Shape Attitude towards Immigrants: EU Case, https://doi.org/10.7220/AESR.2335.8742.2019.13.1.4
  • Claudia Senik, Holger Stichnoth, Karine van der Straeten(2011)Immigration and natives’ attitudes towards the welfare state: Evidence from the European Social Survey, HAL Id: halshs-00586256
  •  https://halshs.archives-ouvertes.fr/halshs-00586256.
  • https://www.unhcr.org/globaltrends2019