دیاسپورای پارسی‌های هند و سیاست‌خارجی ج.ا.ا


مقدمه

همزمان با گسترده شدن دامنۀ ایده‌ها‌یی چون جهانی‌شدن[1]، جهان‌وطن‌گرایی[2] و جهان‌محلی‌شدن[3]، تحولات جدیدی در عرصۀ بین‌الملل درحال رخ دادن است که یکی از این تحولات اساسی ناظر به اهمیت تصاعدی مفهومی به نام «مهاجرت» است. مهاجرت اگرچه موضوع جدیدی برای بشر نیست و از آغاز زندگی جمعی یکی از اعمال طبیعی آدمی حرکت از سرزمین بومی خود به‌سوی سرزمین‌های دیگر به‌طور مقطعی یا دائم و در جست‌وجوی موقعیت بهتری برای زندگی بوده، در دهه‌های اخیر، این مفهوم با ایجاد تصویری جدید و متفاوت با اهداف اصلی گذشته، بار دیگر در علوم اجتماعی و به‌ویژه در حوزۀ روابط بین‌الملل پدیدار شده است.

روند فزایندۀ‌ جابه‌جایی جمعیت به‌ویژه از کشورهای درحال توسعه و کمتر توسعه‌یافته به‌سوی کشورهای توسعه‌یافته که بر اثر عوامل طبیعی و انسانی متفاوتی، از تغییرات آب‌وهوایی، سیل، زلزله، و رانش زمین گرفته تا جنگ داخلی، تروریسم و بنیادگرایی، بی‌خانمانی، کمبود منابع، بی‌توجهی به نخبگان، و درصد بالای بیکاری موجب شده است که نگاه جدیدی ناظر به چگونگیِ تأثیر مهاجرت بر روابط میان دولت‌ها و ملت‌ها با یکدیگر و حتی در گستره نظام جهانی به‌منظور توسعه آن شکل بگیرد. برنامه‌های ویژه سازمان‌های بین‌المللی و در رأس آن‌ها سازمان ملل متحد درخصوص مهاجران، آوارگان، پناهندگان، پناهجویان و بی‌خانمانان که از طریق کارگزاری‌های تخصصی صورت می‌پذیرد، نشان از شناسایی این روند جدید بین‌المللی و حساسیت روی آن دارد.

زمانی که نوبت به اتخاذ یک دید راهبردی برای استفاده کلان، بهینه، حداکثری و دوجانبه از پتانسیل مهاجرانی می‌رسد که علقه‌ها به سرزمین مادری را حفظ کرده‌اند و درعین‌حال، در برابر محل اقامت هم متعهدند بحث «دیاسپورا»[4] یا جوامع دور از وطن مطرح می‌شود. اگرچه ادبیات دیاسپورا همچنان درحال تکمیل است، به‌سرعت درحال گسترش حوزۀ اثرگذاری و به‌کار گرفته شدن در امور اجرایی و عملیاتی در میان کشورهاست.

در چهارچوب دیپلماسی‌ای که به‌عنوان ابزار اجرایی‌کردن مسالمت‌آمیز سیاست خارجی هر کشوری توضیح داده می‌شود، دیاسپورا به‌عنوان یکی از ابزارهای جدی دیپلماسی فرهنگی و دیپلماسی عمومی اهمیت شایان توجهی می‌یابد که متأثر از نقش روزافزون جماعات ساکن در کشور مقصد و کنشگری‌های محتمل این قبیل گروه‌ها در جهت خواست گروه خود، کشور مبدأ یا کشور مقصد تحرّک‌آفرین و جریان‌ساز هستند. دیاسپورا واجد ابعاد سیاسی همچون لابی‌گری و اجماع‌سازی، ابعاد اجتماعی همچون گردشگری و شناسایی ظرفیت‌های ملی به جامعه بین‌الملل، ابعاد فرهنگی همچون شناسایی میراث مشترک تمدنی و اقناع‌سازی در سطح افکار عمومی، ابعاد اقتصادی مانند جذب سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی و ارسال حواله‌های مالی به سرزمین مادری و امنیتی مانند تهیه مایحتاج فوری و ضروری در بزنگاه‌های تاریخی یا نفوذ در ارکان حاکمیتی است.

ایران کشوری با تمدن چندهزارساله، که میراث بزرگ تمدنی ایرانی-اسلامی خویش را در عصر دولت مدرن با خود همراه دارد، طی قرن‌ها و در بستر فرازونشیب‌های تاریخی و اجتماعی پرشمار مهاجرت‌های گسترده‌ای را شاهد بوده است که چه به مقصد این کشور و چه از مبدأ آن صورت پذیرفته است. یکی از مهم‌ترین این مهاجرت‌ها از مبدأ ایران و طی چند مقطع، مهاجرت تاریخی زرتشتیان ایران به کشور هندوستان و سکنا ‌گزیدن این جمعیت دینی در آن کشور است که بعدها به پارسی‌ها شهرت یافتند.

زرتشتی‌گری که دین اکثریت مردم و دین رسمی ایران در دوران پیش از اسلام بود، همزمان با ورود اسلام رو به افول نهاد و عده‌ زیادی از مردم ایران به اسلام گرویدند. این باعث شد که برخی از زرتشتیان که با ورود اسلام دین اجدادی خود را در خطر می‌دیدند و در برخی موارد به‌سبب زرتشتی بودن آزار و اذیت می‌شدند، برای مهاجرت به سرزمین‌های دیگر تلاش کنند. با توجه به گزارش‌های تاریخی، بی‌تردید مهم‌ترین این مقاصد سرزمین هندوستان بود. این مهاجرت سرآغاز حضور قومی ایرانی در سرزمین هند بود که با تکیه بر هویت مشترک خود و حفظ علقه‌های سرزمین مبدأ پس از قرن‌ها همچنان متمایز به‌لحاظ رفتاری و سنتی و درعین‌حال، مؤثر در امور اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، علمی، و ورزشی کشور هند بوده‌ است.

پارسی‌های هند البته نه‌فقط در پایان دوره ساسانیان و سال‌های ابتدایی تصرف ایران به دست اعراب، بلکه در طول سده‌های متمادی نیز به اَشکال انفرادی یا دسته‌جمعی به شبه‌قاره هند مهاجرت کرده‌اند. یک دسته بزرگ این زرتشتیان که پس از حمله مغولان و به‌ویژه در دوران قاجار و شکوفایی اقتصادی همکیشان خود در بمبئی و کراچی به شبه‌قاره هند مهاجرت کردند به‌علت وجود پسوند ایرانی در نام‌هایشان ایرانی‌ها[5] نام گرفتند.[6]

جامعه دینی پارسی‌ها همچون کل جامعه هند اما به‌طور اخص، به شکل ویژه‌ای متأثر از تمدن و فرهنگ ایرانی بوده‌اند، تاجایی‌که می‌توان گفت تأثیر تمدن ایران و زبان فارسی در جهان‌بینی این گروه منحصربه‌فرد است. ویژگی مسالمت‌جویی پارسی‌ها که از ابتدای جایگیری آنان در خاک هند مایۀ‌ اعتماد اکثریت جامعه متکثّر هند بوده است، امتیاز دیگری برای این گروه شناخته می‌شود که فرصت رشدونمو آنان را در عالی‌ترین سطوح داخلی و خارجی کشور هند فراهم آورده است. پارسی‌ها اگرچه اقلیت به‌شمار می‌روند، در تحولات و مناسبات کشور هند نقش‌آفرینی غیرقابل اغماضی داشته‌اند و می‌توانند در تحکیم و تعمیق روابط دو کشور ایران و هند مؤثر واقع شوند.

ایران به‌عنوان کشوری درحال توسعه و به‌دنبال شرکای قابل اعتماد در منطقه خود می‌تواند از ظرفیت‌ موجود در پارسی‌ها به‌عنوان ابزاری روزآمد برای گسترش روابط اقتصادی با هند استفاده کند. پارسی‌ها در بمبئی به‌عنوان قلب تپنده اقتصاد هند حضوری متمرکز، فعال و پویا داشته و دارند و صاحب کارخانجات مهمی در ساختار اقتصادی هند هستند. یکی از این غول‌های اقتصادی گروه هلدینگ «تاتا» است که با دربرگرفتن صنایع مادری چون فولاد و ماشین‌سازی دهه‌هاست که از مهم‌ترین قطب‌های اقتصادی هند به‌شمار می‌رود.

علاوه‌بر گسترش روابط اقتصادی، با توجه به پس‌زمینۀ موجود ارتباطات فرهنگی ـ اجتماعی بسیار حائز اهمیت و دروازه‌ای به‌سوی اعتماد متقابل خواهد بود که می‌تواند حتی در حوزه‌های سیاسی، گردشگری و انتقال علم و تکنولوژی مؤثر واقع شود و به ایران برای فاصله گرفتن از اقتصاد نفتی کمک نماید. درعین‌حال، هم‌کنشی بیشتر دو طرف با بهره‌گرفتن از ظرفیت‌ تاریخی-تمدنی، تکیه بر حق‌جویی و انسان‌دوستی و آرمان‌های مشترک انسانی و ایمانی به تقویت وجهۀ‌ ایران در عرصه بین‌الملل کمک می‌کند.

به‌علاوه، مهاجرت‌های ثانویه پارسی‌ها و حضور آنان در کشورهای توسعه‌یافته، امکان ارتباطات و تعاملات جدید ایران با کشورهای مذکور را در ابعاد سیاسی و اقتصادی بدیعی فراهم می‌آورد. این کارکرد با توجه به روحیۀ لابی‌گری پارسی‌ها و آشنایی آنان با ظرفیت‌های اقتصادی محیط در قامت مشاوران خوش‌فکر سابقه طولانی دارد. به‌نظر می‌رسد با توجه به همین سابقه تاریخی حضور در کشورهای آنگلوساکسون و به‌ویژه بریتانیا تحصیل‌کردگان و نخبگان سیاسی و رسانه‌ای این جامعه قادر باشند در مسیر تسهیل تنش‌زدایی، گفت‌وگو، و تعامل با انگلستان و آمریکا نقش مفیدی داشته باشند که این تحول بزرگی در تعامل ایران با غرب خواهد بود.

از این گذشته، روابط نزدیک دولت با یک اقلیت ریشه‌دار، قدرتمند و دارای وجهه متمایز بین‌المللی غیرسیاسی می‌تواند در شرایط تهدیدآمیز محتمل دنیای کنونی که با منازعات نظامی و جنگ گره خورده است مانعی باشد بر سر پیشامد این حوادث و در تأمین امنیت پایدار جامعه کنونی ایران موفقیت‌آمیز باشد. البته همۀ این موارد به شرط آن می‌تواند کارکرد سازنده داشته باشد که محافظت کافی امنیتی، حفاظتی و اطلاعاتی صورت پذیرد تا این رابطه با نفوذ بیگانگان و سرویس‌های جاسوسی همراه نشده، به عکس خود مبدل نگردد.

هدف نوشتار حاضر شناخت ظرفیت‌های دیاسپورا در عصر معاصر، شناخت ظرفیت‌های دیاسپورای پارسی‌های هند، شناسایی علل بهره نگرفتن از این ظرفیت‌ها و درنهایت، چگونگی استفاده از این ظرفیت‌‌ها و برطرف کردن موانع موجود است.

 


[1]. Globalization

[2]. Cosmopolitanism

[3]. Glocalization

[4]. Diaspora

[5]. Iranis

.[6] این دسته به علت مهاجرت اخیر اشتراکات بیشتری با زرتشتیان ایرانی از جمله در تکلم به زبان فارسی دری دارند.