عامل سعودی ـ ایران در منازعه سنی ـ شیعه در پاکستان
عامل سعودی ـ ایران در منازعه سنی ـ شیعه در پاکستان
سهشنبه 10 مرداد 1396

ظهور و گسترش پدیده تروریسم داعشی در سراسر پاکستان عمدتاً ازسوی برخی گروههای فرقهگرا و تروریستی همچون جماعت الأحرار (JuA)، جندالله و لشکر جهنگوی ـ شاخه عالمی (LeJ-A) در طول دستکم چهار سال اخیر از چند ویژگی قابل توجه برخوردارست:
نخست، همپیمانی این گروهها با داعش بهلحاظ نظامی مسئلهای پیچیده است. دوم، ضدیت با شیعیان و هدف قرار دادن اقلیت شیعه پاکستانی در اقصی نقاط پاکستان که آخرین نمونه آن، کشتار چهارده نفر در ناحیه شیعهنشین «کُرَم» واقع در مناطق قبایلی شمال پاکستان بود. این حمله تروریستی را پیکارجویان جماعت الأحرار ـ گروهی که سال 2014 از طالبان پاکستانی انشعاب کرد و به داعش پیوست ـ در 25 آوریل رقم زدند تا فرقهای بودن اینگونه حرکتها را در چهارچوب آنچه به غلط، «منازعه شیعه و سنی در پاکستان» خوانده میشود، بهوضوح مشخص گردد. سوم، تشدید حملات فرقهگرایانه در دو سه سال اخیر، به ظاهر ناشی از شکلگیری ائتلافی از گروههای پاکستانی وفادار به داعش با گروهی از پیروان جنبش دئوبندیه است. درعینحال، نه فقط شیعیان این کشور، بلکه پیروان مکاتب صوفی و «بریلوی»ها نیز در ایالات بلوچستان و سند پاکستان مورد حملات مرگبار این ائتلاف تروریستی قرار داشتهاند که ناشی از غلبه اندیشه داعشی بر سلفیگرایی در فرایند سلفیسازی دئوبندیه در پاکستان است. چهارم، ریشههای شکلگیری چنین ائتلاف نظامی فرقهگرایی بیش از آن که داخل پاکستان باشند، در خارج از این کشور و مشخصاً در جنوب خلیج فارس و ناشی از سیاستهای تفرقهافکنانه عربستان سعودی و ایالات متحده بهعنوان حامی اینگونه سیاستها قرار دارد. درواقع ج.ا.ایران بهعنوان بزرگترین کشور شیعه دنیا و رقیب جدی منطقهای عربستان، یک طرف این منازعه و درطرفدیگر، آبشخور و حامی اصلی حملات تروریستی و فرقهای (آلسعود) با حمایتهای ضمنی واشینگتن قرار دارند.
اما تشدید منازعه فرقهگرایان با اقلیتهای دینی و بهویژه با شیعیان در پاکستان، اکنون بهطور مشخص تابعی از دو عامل مؤثر است: 1. جنگ سوریه و دخالت همزمان ایران و سعودی در روند تحولات آن؛ 2. انتخاب دونالد ترامپ در آمریکا و حمایت آشکار او از عربستان دربرابر ایران.
اهمیت و نقش جنگ سوریه در منازعه فرقهای در پاکستان: جنگ سوریه و بهویژه به خطر افتادن حرم حضرت زینب (س) در دمشق باعث شده است که شیعیان پاکستان پس از حمله موشکی به این مکان مقدس شیعه در مه 2013 درمورد خطری که از جانب تکفیریها این مذهب را تهدید میکند، هوشیار شوند و همچون سایر شیعیان، جنگ سوریه را به معنای تهدید جدی خود تلقی کنند. پیامد این احساس خطر، تشکیل گردانهای موسوم به «زینبیون» عمدتاً متشکل از اقلیت «هزاره» ساکن کویته در بلوچستان پاکستان، شیعیان ناحیه کُرم و قبیله «توری» ساکن مناطق قبایلی شمال پاکستان بود. این گردانها در سوریه علاوه بر دفاع از حریم زینبیه با کسانی که حکومت بشار اسد، رئیسجمهور این کشور را به چالش نظامی کشیدهاند نیز وارد نبرد شده و بههمیندلیل مورد غضب همپیمانان تکفیری داعش در پاکستان قرار گرفتهاند. ازجمله لشکر جهنگوی ـ شاخه عالمی در دسامبر 2015، شیعیان «پاراچنار» در ناحیه کُرم را با شعار واهی «گرفتن انتقام جنایات ایران و بشار اسد بر ضد اهل سنت در سوریه» هدف حمله قرار داد.
اما این فقط یک بخش از اهمیت و نقشی است که جنگ سوریه در افزایش روزافزون تنشهای فرقهای در پاکستان برخوردارست. بخش دیگر آن، تلاشهای بیپرده و مستمر عربستان برای تعمیق تعلق خاطر گروههای افراطی و تکفیری پاکستانی درخصوص آل سعود بهعنوان رژیمی که هویت تکفیریها و فرقهگرایی ذیل آن تعریف میشود، به منظور ضربه زدن به شیعیان پاکستان است. این شیعیان براساس برخی ادعاها، بیش از آنکه به کشورشان تعلق خاطر داشته باشند، خود را زیر مجموعه و قسمتی از سرزمین بزرگ فرضی شیعی به رهبری ایران میدانند.
جالب آن که دولت پاکستان و ارتش که درواقع اداره این کشور در کنترل این نهاد نظامی قدرتمند است، نهتنها در موضوع منازعه فرقهای اقدامی به سود شیعیان پاکستان صورت ندادهاند، بلکه انتصاب ژنرال راحیل شریف، فرمانده پیشین ارتش پاکستان، بهعنوان فرمانده «ائتلاف اسلامی برای [به اصطلاح] مبارزه با تروریسم» در ریاض، ازسوی مجموعه حکومت پاکستان تصویب شد. امری که با استقبال گروههای افراطی در این کشور مواجه شد و مخالفت و اعتراض گروههای شیعه پاکستانی، بهخصوص «مجلس وحدت مسلمین» (MWM) را درپی داشت. این گروه، ماهیت ائتلاف نظامی تحت رهبری عربستان را فرقهگرا توصیف کرد.
ژنرال شریف، برای آرام کردن موج اعتراضات شیعیان، کوشید نظر موافق ایران را برای عضویت در ائتلاف نظامی تحت فرماندهی خودش جلب کند که ناکام ماند و در عمل حضور او در رأس این ائتلاف برای شیعیان پاکستان به معنای حمایت ژنرال شریف از مواضع و اقدامات ضدایرانی و شیعهستیزانه سعودیها و گروههای تکفیری مورد حمایت آن در داخل پاکستان و سوریه قلمداد شده است.
همزمان، مسائل دیگری به افزایش تنش فرقهای میان شیعیان و اهل سنت در پاکستان ازیکسو، ایران و پاکستان ازسویدیگر، دامن زدهاند که مهمترین آنها عبارتاند از: تندتر شدن لحن محمد بن سلمان، ولیعهد سعودی و رئیس جدید ژنرال شریف، ضد تهران و تأکید او (بن سلمان) بر کشاندن جنگ به داخل ایران، طرح ادعاهایی درمورد اعزام نیروهای شیعه پاکستانی (زینبیون) با کمک ایران به سوریه، حملات گروه تروریستی ـ تکفیری «جیش العدل» از داخل پاکستان به استان سیستان و بلوچستان ایران.
انتخاب ترامپ و جانبداری او از اقدامات تفرقهافکنانه سعودی ضد ایران و شیعیان: با انتخاب ترامپ به ریاست جمهوری آمریکا در سال 2016 و در نخستین ماههای حضورش در کاخ سفید، او در نخستین سفر خارجی خود به عربستان رفت و با این اقدام آتش فرقهگرایی در منطقه، بهخصوص در پاکستان بیشتر زبانه کشید. درواقع ترامپ در ریاض قرارداد فروش تسلیحات به ارزش 110 میلیارد دلار امضاء کرد؛ اما در همین سفر، ایران را بهخاطر آنچه دامن زدن به آتش منازعات فرقهای و حمایت از تروریسم خواند، سرزنش کرد(!) وی همچنین در اظهارات جانبدارانه خود به نفع آلسعود، بهطور ضمنی نشان داد با ادعای این رژیم و گروههای تکفیری مورد حمایت ریاض درزمینه خارج بودن شیعه از اسلام موافق است. این اقدامات به اعتقاد برخی تحلیلگران، میتواند طرفین دعوا در منطقه (ایران و عربستان) را به واکنشهای ایذایی ضد یکدیگر وادارد که پاکستان مستعد تبدیل شدن دوباره به یکی از کانونهای اصلی این اقدامات است. منازعات خونین فرقهای در پاکستان که از دهه 1980 آغاز شد و همچنان کمابیش ادامه دارد، یکی از پیامدهای رقابت دو قدرت منطقهای همسایه این کشور است. اکنون دولت نواز شریف، نخستوزیر پاکستان، با خارج کردن اسلامآباد از ائتلاف شیعهستیز تحت رهبری عربستان و برقرار کردن موازنه در سیاست خارجی پاکستان درقبال مسائل غرب آسیا و درعینحال، کمرنگ کردن مرزبندیهای اعتقادی میان اهل سنت و شیعیان در پاکستان میتواند تا حدی از برافروخته شدن آتش فرقهگرایی جلوگیری کند.
نظر شما