روابط ایران و روسیه؛
شاخصههایی برای آیندهنگری
مقدمه
«نه خیلی دور، نه خیلی نزدیک» شاید گویاترین عبارت و گزاره برای توصیف روابط ایران و روسیه، نهتنها در بیش از ربع قرن گذشته، بلکه حتی برای آینده قابل پیشبینی باشد. ایران و روسیه هرکدام با اهداف و جاهطلبیهای بینالمللی و منطقهای متفاوت در سالهایی که از فروپاشی شوروی میگذرد، بنا به دلایل مختلف همواره با فاصله کمابیش مشخص و به شکلی محتاطانه به تعامل با یکدیگر پرداختهاند. طی این سالها، نه جمهوری اسلامی ایران با وجود برخی نیازها و ضرورتها حاضر به قرار دادن نام خود ذیل نام روسیه بوده و نه روسیه با وجود برخی انتظارات و تصورات، هزینههای مضاعفی را برای جمهوری اسلامی ایران در سطح بینالمللی متقبل شده است.
درواقع، در ربع قرن گذشته، این دو کشور در کنار دلایل متعددی که برای گسترش همکاری با یکدیگر داشتهاند، با برخی تفاوتها و حتی اختلافنظرها در جهتگیریها و منافع و درعینحال، برخی الزامات ناشی از واقعیتهای موجود مواجه بودهاند. توجه همزمان به این وجوه متفاوت در سطوح دوجانبه، منطقهای و بینالمللی، تصویر کاملتر و دقیقتری از گذشته، حال و آیندۀ روابط دو کشور ارائه میکند. در سطح دوجانبه، وجود خاطرههای ناخوشایند تاریخی در کنار تأکید اصولی سیاست خارجی ایران بر عدم وابستگی به قدرتهای بزرگ ازیکطرف، و نبودِ ظرفیتهای قابل توجه اقتصادی برای گسترش همکاری در کنار رقابت نهچندان آشکار در بازار انرژی و نگاه بخشهای اقتصادی در دو کشور بهسوی غرب ازطرفدیگر، از دلایلی هستند که همکاری نزدیکتر و وسیعتر میان ایران و روسیه را در این سطح تقریباً غیرممکن کردهاند.
این موانع و دشواریها، که سختتر و ماندگارترند، تاکنون در منابع مختلف توسط بسیاری از تحلیلگران ایرانی و روس مورد بررسی قرار گرفتهاند و نیازی به بازگشایی و بررسی مجدد آنها نیست؛ اما در سطح منطقهای و بینالمللی، موضوعات و مسائل مهم و اثرگذار در روابط دو کشور از پیچیدگی بیشتری برخوردارند و هر روز ابعاد تازهتری به خود میگیرند. مسئله آینده همکاریهای دو کشور در سوریه و واکنش روسیه به تشدید تحریمهای آمریکا علیه ایران از موضوعات تعیینکننده در آینده روابط دو کشور هستند.
پرونده مفتوح سوریه در روابط ایران و روسیه
هنگامی که در اکتبر ۲۰۱۵، روسیه تصمیم خود را برای ورود نظامی به بحران سوریه عملی کرد، جمهوری اسلامی ایران تنها کشوری بود که از این تصمیم استقبال کرد و طی سالهای بعد، همکاری نظامی نزدیکی را با این کشور برای مقابله با گروههای تروریستی مستقر در سوریه پی گرفت. ورود نظامی روسیه به بحران سوریه اگرچه با هدف تضمین منافع این کشور در سوریه و مقابله با تهدیدهای امنیتی ناشی از گسترش افراطگرایی در منطقه صورت گرفت، برای ایران هم فرصت مغتنمی بود تا بخشی از هزینهها و فشارهای سیاسی و نظامی در سوریه را با کشور قدرتمندی مانند روسیه تقسیم کند. باز شدن پرونده سوریه در روابط ایران و روسیه طی چند سال گذشته نهتنها عرصه تازهای در روند همکاریهای دو کشور ایجاد کرد، بلکه سطح همکاریهای ایران و روسیه را حداقل در این موضوع خاص به سطح استراتژیک ارتقا داد.
ایران و روسیه طی بحران سوریه، با کمک یکدیگر موفق شدند دستور کار قدرتهای غربی و متحدان منطقهای آنها در این کشور را با شکست مواجه کنند و با ازبین بردن نسبی خطر داعش در منطقه، یک بحران بزرگ منطقهای را مدیریت نمایند. موضوع مهمتر در چهارچوب این بحران، شکلگیری سازِکاری منطقهای با حضور ایران، روسیه و ترکیه با عنوان «روند آستانه» بود که خود، تجربه جدیدی در حلوفصل بحرانها در منطقه آشوبزده خاورمیانه بهشمار میآید.
چهار سال پس از ورود نظامی روسیه به بحران سوریه بهنظر میرسد که این بحران بهتدریج درحال خروج از مرحله نظامی و ورود به مرحله بازسازی سیاسی و حتی اقتصادی است. اگرچه بعضاً هنوز درگیریهای شدیدی در شمال سوریه در جریان است، این درگیریها از موضوعی منطقهای و بینالمللی به موضوعی داخلی تقلیل پیدا کردهاند. در سال گذشته، با کاهش نسبی خطر تروریسم و افراطگرایی بهعنوان تهدید مشترک و تثبیت دولت اسد بهعنوان هدف مشترک ایران و روسیه در سوریه، برخی از تحلیلگران از احتمال بروز برخی اختلافنظرها و یا رقابتها در روند بازسازی سیاسی و اقتصادی سوریه و یا حتی آغاز روند تدریجی جدایی میان ایران و روسیه در این کشور سخن گفتهاند. فشارهای آمریکا و رژیم صهیونیستی برای تحت فشار قرار دادن ایران نیز روند تعاملات ایران و روسیه در منطقه را تحت تأثیر قرار داده و به عامل مضاعفی در محدود شدن فضای این تعامل تبدیل شده است.
بهطور مشخص، در مرحله بازسازی سیاسی، دو موضوعِ حضور نیروهای خارجی در سوریه و بازتعریف ساختار سیاسی این کشور از موضوعات چالشبرانگیزی هستند که میتوانند نوع رابطه میان قدرتهای تعیینکننده در بحران سوریه را تحت تأثیر قرار دهند. دراینباره، در سال گذشته، اخبار متناقضی از موضعگیری روسیه درمورد ادامه حضور نیروهای ایرانی و یا نیروهای مورد حمایت ایران در سوریه منتشر شد. برای نخستینبار، شاید پس از دیدار پوتین با بشار اسد در شهر سوچی روسیه در اردیبهشت 1397 بود که رئیسجمهور این کشور خطاب به بشار اسد گفت که با توجه به موفقیتهای چشمگیر ارتش سوریه در مبارزه با تروریسم و با آغاز فرایند سیاسی، نیروهای مسلح خارجی باید از این کشور خارج شوند.
الکساندر لاورنتیف، نماینده ویژه رئیسجمهوری روسیه در امور سوریه، در توضیح این مسئله تأکید کرد که سخنان ولادیمیر پوتین درمورد خروج نیروهای نظامی خارجی از سوریه شامل نیروهای نظامی آمریکایی، ترکیه، حزبالله لبنان و ایران میشود. در آستانه دیدار پوتین و ترامپ در هلسینکی فنلاند در تابستان گذشته نیز این موضوع که بحث خروج نیروهای ایرانی از سوریه یکی از موضوعات مورد بحث میان رؤسایجمهوری روسیه و آمریکا خواهد بود مورد اشاره قرار گرفت و جان بولتون، مشاور امنیت ملی رئیسجمهور آمریکا اطمینان داد که دونالد ترامپ موضوع «خروج نیروهای ایرانی از سوریه» را مطرح خواهد کرد؛ اما در همان زمان، مقامات روس تأکید داشتند که هیچ توافقی، بهویژه درخصوص ایران وجود نخواهد داشت.
دیمیتری پسکوف، دبیر مطبوعاتی رئیسجمهور روسیه، در آستانه نشست هلسینکی، در مصاحبه با آرتی گفت «ما بهخوبی از نگرش واشینگتن درقبال ایران آگاهیم؛ اما درعینحال، ایران شریک خوبی برای همکاریهای تجاری و اقتصادی و همچنین گفتوگوهای سیاسی است و بههمیندلیل، تبادلنظر دراینباره دشوار خواهد بود. در پایان نشست مشخص شد که هیچ توافقی در این زمینه وجود نداشته و این موضوع فقط خواسته مقامات آمریکایی بوده است. به گفته یکی از تحلیلگران روس، حضور ایرانیان در سوریه و بلندپروازیهای منطقهای آنها ممکن است برای روسیه نیز همانند آمریکا و اسرائیل خوشایند نباشد؛ اما روسیه هرگز با صدای بلند به این امر اذعان نمیکند.
بااینحال، یک روز پس از سفر بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر رژیم صهیونیستی، به مسکو در اسفند 1397، خبرگزاری اسپوتنیک روسیه به نقل از یکی از مقامات صهیونیستی از توافق روسیه و این رژیم برای تشکیل کارگروهی بهمنظور سازماندهی روند خروج نیروهای خارجی از سوریه با حضور روسیه، رژیم صهیونیستی و چند کشور دیگر خبر داد. برخی از پایگاههای خبری نیز به نقل از وب سایت رسمی کرملین، این خبر را منتشر کردند که رئیسجمهوری روسیه روز 9 اسفند 1397، در سخنانی تشکیل کارگروهی برای خروج همه نیروهای خارجی از خاک سوریه را تأیید کرده است. این ادعاها درحالی مطرح میشود که هرازگاهی برخی از مقامات روس بر این موضوع تأکید میکنند که حضور نیروهای ایرانی و روس در سوریه با دعوت دولت قانونی در این کشور صورت گرفته است و بههمیندلیل، مورد چالش نیست. واسیلی نبنزیا، نماینده دائم روسیه در سازمان ملل متحد، ۲۲ فروردین 1398 در گفتوگو با روزنامه سعودی «الشرق الاوسط» گفت «حضور روسیه در سوریه قانونی است. ما به درخواست دولت قانونی آنجا هستیم. البته ایران هم بهصورت قانونی در سوریه حضور دارد. غیر از این دو کشور، کشوری به سوریه دعوت نشده است و کشورهایی که بدون دعوت دمشق در سوریه هستند باید خاک این کشور را ترک کنند».
اگرچه تلاش میشود که مواضع بعضاً ضدونقیض مقامات روس درخصوص ضرورت خروج نیروهای خارجی از سوریه بهعنوان نشانهای از اختلافنظر یا جدایی میان ایران و روسیه مورد اشاره قرار بگیرد، درواقع، بهنظر میرسد که این مواضع بیشتر نوعی بازی دیپلماتیک برای کاستن از فشارهایی باشد که رژیم صهیونیستی و آمریکا بر روسیه وارد میکنند. مابهاِزایی که روسها ظاهراً درقبال این مواضع مطالبه میکنند کاهش فشارها برای تغییر دولت اسد است. درخصوص آینده نظام سیاسی سوریه نیز بهنظر میرسد که با وجود برخی اختلافنظرها و یا حتی رقابتها میان ایران و روسیه، این اختلافها بهدلیل وجودِ رقبا و معارضان مشترکی که هر دو کشور درخصوص آینده نظام سیاسی سوریه دارند، تا آیندهای نامعلوم بهتعویق خواهد افتاد.
در حیطه مسائل سیاسی، اگرچه ممکن است برخی تفاوت دیدگاهها و مواضع درمورد مسائل مطرحشده میان ایران و روسیه وجود داشته باشد، این اختلافنظرها درحدی نیست که آینده همکاریهای این دو کشور را خدشهدار کند. البته روسها در این زمینه دست برتر را دارند و درواقع، آنها هستند که میتوانند میان بازیگران مختلف در این روند دست به انتخاب بزنند. بااینحال، نوع واکنش و موضعگیری آنها در چند ماه گذشته نشان داده است که رهبری روسیه کاملاً متوجه ضرورت و اهمیت حفظ و تداوم همکاریهای دو کشور در مسئله سوریه هست.
روسها علیرغم تلاش آمریکا و رژیم صهیونیستی برای اعمال فشار بر ایران بهمنظور خروج از سوریه، همچنان بر موضع اصولی خود یعنی محترم شمردن و تعیینکننده دانستن نظر دولت مرکزی سوریه درخصوص نیروهای خارجی تأکید دارند. علاوهبراین، خروج ایران از سوریه، در شرایط فعلی نه به نفع روسیه و نه در توان این کشور است. روسیه در شرایطی که هنوز جریانهای تروریستی در سوریه کاملاً سرکوب نشدهاند و رقبای جدیتر و نگرانکنندهتری مانند آمریکا و ترکیه در سوریه حضور دارند دلیلی ندارد که بخواهند خود را وارد درگیری بیفایده بر سر موضوع خروج نیروهای ایرانی از سوریه کنند. بههرحال، نوع و سطح کنشگری ایران در سوریه وابسته به خواست روسیه نیست و روسها هم نه میخواهند و نه میتوانند که حضور و نفوذ ایران در سوریه را نادیده بگیرند. البته در درازمدت، حتماً روسها نه به داشتن شریک در سوریه علاقهمندند و نه با توجه به مواضع ایران درقبال رژیم صهیونیستی، تمایلی به کمک به ایران در این زمینه دارند. موضع مبهم روسها درقبال حملات رژیم صهیونیستی به برخی از مواضع نیروهای ایرانی و یا نیروهای مورد حمایت ایران در سوریه نیز از این مسئله نشئت میگیرد.
در موضوع بازسازی اقتصادی سوریه نیز درحالحاضر، مهمترین مسئله تأمین مالی هزینههای بازسازی است که نه ایران و نه روسیه از توانمندی اقتصادی زیادی برای حضور مؤثر و انحصاری در این فرایند برخوردار نیستند و بههمیندلیل هم رقابتهای دو کشور در این زمینه نمیتواند چندان تعیینکننده و مؤثر باشد.
تأثیر فشارهای آمریکا بر همکاریهای آتی ایران و روسیه
خروج آمریکا از برجام و اعمال تحریمهای جدید بر ایران یکی از موضوعاتی است که بهطور جانبی پیامدهای متعدد و متنوعی میتواند بر روند همکاریهای آتی ایران و روسیه داشته باشد. از یک منظر میتوان گفت که هدف اصلی آمریکا از خروج از برجام و اعمال تحریمهای جدید بر ایران، اثرگذاری بر توان کنشگری ایران در سطح منطقه بوده است. این مسئله قطعاً بهطور مستقیم یا غیرمستقیم بر انگیزه و تمایل روسها برای همکاری با ایران در سطح منطقهای اثر خواهد گذاشت. روسها اگر احساس کنند قدرت مانور ایران در سطح منطقهای و بینالمللی کاهش پیدا کرده و یا اینکه هزینههای همکاری با ایران در منطقه بیش از منافع آن است، ممکن است ملاحظات تازهای را در روند همکاریهای خود با ایران در سوریه وارد کنند و یا اینکه از انگیزههای سابق برای همکاری با ایران برخوردار نباشند.
علاوهبراین، اعمال تحریمهای جدید بر ایران، مسیرهای محدود همکاریهای اقتصادی میان ایران و روسیه را با دشواریها و دستاندازهای جدیدی مواجه کرده است. بلافاصله پس از اعلام خروج آمریکا از برجام، شرکتهای نفتی روسیه از مشارکت در طرحهای خود در ایران دست کشیدند و مانند بسیاری از شرکتهای غربی از بازار ایران خارج شدند. طی دوره کوتاه پس از توافق برجام تا زمان خروج آمریکا از این توافق، ایران و روسیه کوشیدند که به شیوههای مختلف، سطح همکاریهای اقتصادی میان دو کشور را افزایش دهند؛ اما خروج آمریکا از برجام، شرایط را برای تداوم این همکاریها دشوار ساخته است.
اگرچه انتظار میرفت که روسها با توجه به داشتن تجربه مشابه تحریمهای یکجانبه، مخالفت جدیتری با مسئله خروج آمریکا از برجام و بازگرداندن تحریمهای ایران داشته باشند، حتی واکنشهای کلامی یا دیپلماتیک روسیه به بازگشت ظالمانه تحریمها، واکنش کشوری نبود که دستکم در ده پانزده سال اخیر، نگاهی انتقادی به سیاستهای یکجانبهگرایانه آمریکا داشته و مهمتر از آن، خود درحال تجربه چنین تحریمهایی بوده است. خروج آمریکا از برجام فقط اقدامی تنبیهی علیه ایران نبود، این اقدام علاوهبر نادیده گرفتن تلاشها و دستاوردهای چندسالۀ پنج قدرت بزرگ جهانی دیگر، درواقع، بیاعتبارسازی تمامی قواعد و هنجارهایی بود که نظم بینالمللی بر آن پایهگذاری شده است. میتوان پیشبینی کرد که اقدامات روسیه برای مقابله با تحریمها در بهترین حالت مشابه همان اقداماتی باشد که در زمان تحریمهای پیش از توافق برجام بود. این درحالی است که در آن مقطع، این ایران بود که متهم به نقض قطعنامههای شورای امنیت شده بود؛ اما اکنون این آمریکاست که اهمیتی برای قطعنامه شورای امنیت قائل نیست. اگر روسیه در آن مقطع به بهانه اینکه در نقش عضوی از شورای امنیت نمیتواند به ایران اجازه بدهد که قطعنامههای این شورا را نقض کند، حتی از ارسال سامانه دفاعی اس 300 به ایران خودداری کرد، در مقطع کنونی هم از آن انتظار میرفت که درخصوص نقض قطعنامه شورای امنیت توسط آمریکا واکنش جدیتری داشته باشد.
سیاست روسها در بازار انرژی نیز در این چهارچوب تا حدود زیادی فرصتطلبانه و خلاف انتظار بود. درحالیکه نگرانی از افزایش ناگهانی قیمت نفت پس از اجرای تحریمهای آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران یکی از مهمترین نگرانیها و موانع آمریکا برای اجرایی کردن کامل تحریم نفتی ایران بود، پوتین در کنفرانس اقتصادی سنپترزبورگ با تأکید بر اینکه روسیه خواهان افزایش بیحد قیمت انرژی و نفت نیست، تضمین داد که اجازه نخواهد داد قیمت نفت از حدود شصت دلار افزایش پیدا کند.
طبیعتاً موضوع ایران آزمون بزرگی برای سنجش ادعاهای روسیه درمورد تأکید بر جهان چندقطبی و ضرورت مخالفت با یکجانبهگرایی است. نمیشود هم مدعی نظم چندقطبی بود و هم به رفتارهای یکجانبه قدرتهای دیگر تن داد. علاوهبراین، نشستن در جایگاه قدرتهای بزرگ جهانی مستلزم پرداخت هزینههایی است. نمیشود بدون پرداخت هزینهای، مدعی نقش داشتن در مدیریت بحرانهای بینالمللی و بازتعریف مناسبات قدرت در سطح جهانی شد. واقعیت این است که روسیه و حتی چین علیرغم ادعاهایی که دارند، چه بهلحاظ اقتصادی و چه بهلحاظ سیاسی و حتی بهلحاظ ذهنی و هنجاری، هنوز از آمادگی لازم برای کنشگری در مقام «یکی از چند قطب» و پذیرش مسئولیتهای پرخطر برخوردار نیستند.
نتیجهگیری و توصیههای راهبردی
وضعیت همکاریهای دوجانبه و منطقهای ایران و روسیه در دوره جدید بهدلیل فشارهای آمریکا و رژیم صهیونیستی با چالشهای تازهای مواجه شده و بهنظر میرسد که پس از دوره کوتاه اوجگیری روابط دو کشور (2015-2018)، مجدداً این روابط رکود نسبی داشته است. با توجه به هدفگذاری آمریکا و متحدان منطقهای این کشور برای منزوی ساختن هرچه بیشتر جمهوری اسلامی ایران در سطح بینالمللی، تضعیف روابط با روسیه در این مقطع میتواند مشکلات بیشتری را برای جمهوری اسلامی ایران ایجاد کند. واقعیت این است که روسیه بهدلیل تاریخ و جغرافیای خاصی که دارد، پدیده یا موجود سهلالوصولی برای همه نیست؛ بههمینعلت، همیشه فاصلهای بین روسها با سایر کشورها ازجمله ایران وجود داشته است. تفاوتهای فرهنگی و بعضاً خاطرههای ناخوشایند تاریخی و همچنین نبودِ ظرفیتها و توانمندیهای مادی مناسب در کنار موانع و چالشهای ایجادشده توسط قدرتهای غربی دست به دست هم داده است تا سطح روابط دو کشور از آنچه هست فراتر نرود. درعینحال، ضرورتهای ساختاری در سطح بینالمللی هم باعث شده است که فاصله ایران و روسیه از آنچه هست بیشتر نشود.
پس از موضوع همکاریهای دو کشور در مدیریت بحران سوریه میتوان گفت که ایران وارد گفتمان سیاست خارجی روسیه شده و در نقش یکی از بازیگران اثرگذار منطقهای، خود را بر این گفتمان قدرتمحور تحمیل کرده است. بااینحال، پس از بهقدرت رسیدن ترامپ در آمریکا بهنظر میرسد که همکاری سهجانبه و مضاعفی میان آمریکا، رژیم صهیونیستی و عربستان سعودی برای تضعیف محور تهران _ مسکو صورت گرفته است و تلاش میشود که ازطریق: 1. اعمال تحریمها و فشارهای شدید، 2. ایجاد تعاملات جدید با روسیه، و 3. فضاسازی رسانهای، شرایط برای تحمیل و تعمیق شکاف میان ایران و روسیه فراهم گردد.
با وجود گلهمندیها و شکایتهایی که تحلیلگران و حتی مقامات ایرانی میتوانند مدام از بدعهدیهای روسیه داشته باشند، هرگونه تحلیلی درمورد آینده روابط دو کشور باید دو مسئله یا دو عامل مهم را درنظر بگیرد:
اول اینکه، فدراسیون روسیه از معدود همسایگان جمهوری اسلامی ایران است که در دو دهه اخیر، نهتنها تهدیدی برای امنیت ملی ایران ایجاد نکرده، بلکه در برخی موارد، در ارتقاء آن نیز مؤثر بوده است. میزان این اثرگذاری البته به عوامل مختلفی ازجمله شرایط داخلی و بینالمللی جمهوری اسلامی ایران و همچنین شرایط داخلی و بینالمللی روسیه بستگی داشته و بههمیندلیل، با فرازونشیبهای زیادی مواجه بوده است.
و دوم اینکه، فدراسیون روسیه قدرت بزرگی است که درحالحاضر، با مشکلات متعدد داخلی و خارجی روبهروست. در این شرایط، اگرچه این کشور ممکن است توانایی طراحی یا پیشبرد بازی مستقلی را در سطح بینالمللی نداشته باشد، هنوز هم از تواناییهای زیادی در تخریب بازی دیگران برخوردار است و دیگر اینکه، در سطح منطقهای (ازجمله مناطقی که جمهوری اسلامی ایران نیز در آنها منافعی را برای خود ترسیم کرده است) همچنان نقش فعالی را ایفا میکند.
بنابراین، گسترش همکاری با روسیه علاوهبرآنکه میتواند منافعی را نصیب ایران نماید، میتواند مانع از تأثیر قدرت تخریبی روسیه برای ایران شود. درواقع، با توجه به مشکلات متعددی که جمهوری اسلامی ایران در روابط خود با برخی کشورهای غربی و عربی دارد، نباید اجازه داد که حوزه روابط ایران و روسیه نیز به عرصه دیگری برای چالش تبدیل شود.
نظر شما