دیدگاه عربی نسبت به مذاکرات وین
همزمان با آغاز دور جدید رایزنیهای برجامی ایران و گروه ۱+۴ در وین، دیدگاههای رسمی و غیررسمیِ سلبی در جهان عرب نسبت به این گفتگوها شکل گرفت. بعد از چراغ سبز فرانسه به حضور کشورهای عربی حوزهٔ خلیج فارس در مذاکرات برجامی، طی چند ماه اخیر شاهد افزایش اظهارنظرات منطقهای از سوی این کشورها بودیم. حضوری که البته مورد تایید اکثریت طرفها واقع نشد؛ و بدیهی بود که اضافه شدن کشورهای عربی به این توافقِ ترکشده از سوی امریکا، عملاً بر پیچیدگیهای سیاسی میافزود و حتی پیشرفتها در حوزهٔ مسائل فنی را هم متوقف میکرد. گذشته از این نکته که میزان قدرت و بُرد کشورهای عربی، با کشورهای ۱+۴ قابل قیاس نیست. بنا بر درک چنین مسائلی درخواست حضور کشورهای عربی در گفت و گوهای برجام، راه به جایی نبرد؛ اما برخی از این کشورهای ضد برجام تلاشهای خود را برای ایجاد چالش در مسیر مذاکرات وین از طُرق گوناگون به کار گرفتهاند.
به طوری که اخبار غیررسمی و البته منتشرنشده از سوی دستگاههای سیاست خارجی عربی، از سفر دیپلماتها و برخی نمایندگان کشورهای عربی به وین [در بازهٔ زمانی برگزاری مذاکرات برجام] حکایت داشت. تشکلی عربی که به طور غیررسمی اهدافی همچون تاثیرگذاری منفی بر روند گفتگوهای ایران با ۱+۴ و تلاش برای تشویق سیاستمداران ایالات متحده در عدم پیوستن مجدد به مذاکرات را دنبال میکند. میتوان گفت این لابیِ عربی به اضافهی خرابکاری اسرائیلی، بالاترین تلاشها و آخرین محکهای بازدارنده از نوع سیاسی و امنیتی، ضد برجام هستند. نکته اینجاست که بعد از امضای سند توافق راهبردی میان تهران-پکن، به وضوح بر حجم سدسازیهای سیاسی و امنیتی در قبال برجام از سوی این کشورها افزوده شد. دلیل این امر به گسترش چند جانبه گرایی و تداوم تعامل با قدرتها بازمیگشت؛ که به مثابهی راه سومی بود که ایران اتخاذ کرد. چرا که نه احیای برجام با هر شرایطی و نه انفعال در مقابل تحریمها، بلکه گسترش همکاریها با رقبای واشنگتن به سیاست جدید تهران تبدیل شد. این موضعی بود که محور عبری-عربی را به شدت ترساند و به سیاست سدسازی وادار کرد.
علاوه بر تلاشهای غیررسمی، کشورهای عربی در این مدت سعی کردند تا از ظرفیتهای سازمانی و منطقهای هم برای نیل به اهدافشان استفاده کنند؛ شورای همکاری خلیج فارس مهمترین تریبونِ طرحِ خواستههای عربی ضدبرجامی بود. نایف فلاح مبارک الحجرف، دبیرکل این شورا ضمن ذکر ضرورت شرکت کشورهای عربی عضو این نهاد در مذاکرات، طی نامههای ارسالی به وزرای خارجه کشورهای طرف برجام، شورای همکاری را یکی از ارکان اصلی امنیت و ثبات در منطقه توصیف کرده است. وی در ادامه از مخالفت با محدود بودن مذاکرات به برنامه هستهای ایران انتقاد کرده و خواستار بررسی آنچه که به عنوان اقدامات بیثبات کننده از سوی تهران میدانند، شده است. الحجرف افزایش سطح غنیسازی اورانیوم به ۶۰٪ را از شاخصهای خطرناک و نگرانکننده برای امنیت جهان دانسته است!
در این بین خوب است سوال شود که چطور موشکهای بالستیک ایران [به عنوان تجهیزات دفاعی] برای امنیت منطقه و جهان خطرناکاند، اما نگرانیای از جانب کلاهکهای هستهای اسرائیل متوجه منطقه و جهان نیست؟ یا آنکه منطقاً چگونه میتوان از پیشرفت هستهای یک کشور [برای رفع نیازهای پزشکی و صنعتی آن هم تحت سختترین شرایط تحریم] در آنسوی مرزها ترسید، ولی پایگاههای نظامی امریکایی و سازمانهای جاسوسی اسرائیل را در خاک خود تقویت کرد؟ آنچه که در این مرحله، از سیاست خارجی عربی میبینیم لزوماً و ماهیتاً نگرانیِ امنیتی نیست؛ بلکه حس عقبماندگی راهبردی [آن هم بر پایهی تقابلات نامبارکِ فرهنگی] است. احساس واهی تهدید از جانب ایران، در جهان عرب متاثر از نوع نگاه و منافع نظامهای سیاسی میباشد؛ نه افکار عمومی و حتیٰ محافل علمی. تا زمانی که منفعت رژیمهای خودکامه در اتحاد با تهدیدی همترازِ اسرائیل تعریف شود، راهبردها و مواضعِ غیرسازنده هم در این جوامع ادامه خواهند یافت.
این نظامهای سیاسی عربی اخیراً در چند راهبرد مهم از جمله: تلاش همه جانبه برای حمایت از دونالد ترامپ در رقابتهای انتخاباتی امریکا، آغاز روند عادیسازی عربی و کمک به تثبیت جایگاه نتانیاهو با شکست مواجه شده اند. حالا احتمالاً هر گشایشی در برجام و بازگشت امریکا به آن، به مثابهٔ شکستی دیگر برای این نظامهای عربی در سیاستگذاریهای خارجی تلقی خواهد شد. لغو تحریمها، آزادی داراییهای ایران، تسهیل تجارت جهانی و تقویت مواضع محورمقاومت، دستآوردهای احتمالی تهران از چنین پیشامدی خواهند بود؛ که اگر در هر سطحی محقق شوند، موجب نگرانی این کشورها خواهند شد. با تمام این تفاسیر و فارغ از هر نتیجهٔ ممکن، رد قاطع ایران باید مقابل طرفهای غربی و این رقبای عربی ادامه یابد؛ و چه در سطح سیاسی و چه فنی، از حقوق کشور در این معاهده صیانت شود.
نظر شما