بحرین و داستان چاقویی که دستهاش را برید!
بحرین و داستان چاقویی که دستهاش را برید!
دوشنبه 21 آذر 1390
«هیچ سندی مبنیبر دخالت ایران در حوادث بحرین بهدست نیامده و دلیل مستندی مبنیبر ارتباط سران مخالفان با ایران مشهود نبوده است».
اشتباه نکنید! این سخنان متعلق به هیچیک از مقامهای جمهوری اسلامی ایران و یا حتی کشورهای نزدیک به ایران نیست؛ این بخشی از گزارش کمیته تحقیقی است که پادشاه بحرین درمورد حوادث این کشور دستور به تشکیل آن داد.
کمیته تحقیق ناآرامیهای بحرین که متشکل از حقوقدانان برجسته بینالمللی بود و ریاست آن را «شریف بسیونی» برعهده داشت، اخیراً گزارشی را درمورد حوادث این کشور ارائه کرد که صرفنظر از اینکه صرفاً محدود به حوادث فوریه تا مارس بود و به ناآرامیهای ماههای اخیر اشارهای نکرده بود، با این وجود دربردارنده نکات مهم و قابل توجهی بود.
گزارش ۵۰۰ صفحهای این کمیته بر نقض حقوق بشر در برخورد با معترضان و همچنین در بازداشتگاهها، صحه گذاشته است. این کمیته تأکید میکند که نیروهای امنیتی بحرینی در برخورد با معترضان از سلاح گرم و از خشونت مفرط استفاده کردند. گزارش همچنین از بازداشتهای بدون دستور قضایی و شکنجه بازداشتشدگان با روشهایی چون بستن چشمان، بستن دستها، مجبور کردن به ایستادن طولانی مدت، ضربوشتم، ضربه زدن با شلنگ، ضربه زدن با شلاق، ضربه زدن با کابل، میلههای چوبی و آهنی، شوک الکتریکی، محرومیت از خواب، قرار دادن در معرض گرمای شدید، فحش، تهدید به تجاوز و اهانت به مذهب، سخن گفته است.
اما یکی از بخشهای مهم این گزارش که درعینحال ازسوی محافل سیاسی و رسانهای منطقه و جهان به طرز معناداری مورد بیتوجهی قرار گرفت، موضوع نقش ایران در تحولات بحرین بود. این گزارش صریحاً اعلام میکند که هیچ سندی دال بر دخالت ایران در ناآرامیهای بحرین وجود ندارد.
در طول ماههای اخیر دولت بحرین و همپیمانان منطقهای آن و در رأس آن عربستان سعودی به جای درک واقعیت و ماهیت اعتراضها تلاش کردند تا تصویری انحرافی از آن بسازند و آن را توطئهای ازسوی کشورهای خارجی و در رأس آن جمهوری اسلامی ایران معرفی کنند.
با وجود اعلام صریح این گزارش مبنیبر دخالت نداشتن ایران در حوادث بحرین، مقامهای بحرینی بار دیگر به تکرار ادعاهای خود این بار به شکلی دیگر پرداختند.
حمد بن عیسی آل خلیفه، پادشاه بحرین پس از انتشار این گزارش با بیان اینکه دست دوستی در برابر ایران دراز کرده بود، مدعی شد: «رسانههای رسمی جمهوری اسلامی ایران، مردم بحرین را به خرابکاری و خشونت تحریک کردند و این دخالت آشکار آنها باعث شد که ما رنجهای زیادی را تحمل کنیم!»
وی با اذعان به اینکه دولت بحرین نمیتواند دلایل مستندی درباره رابطه جمهوری اسلامی ایران با حوادث این کشور ارائه دهد، در ادامه ادعاهایش افزود: «هجمه رسانهای رسانههای رسمی ایران را همه دیدند و کسی که زبان عربی را میفهمد به این حقیقت واقف است، اقدام آنها نهتنها حاکمیت و استقرار بحرین را به چالش کشید بلکه استقرار و امنیت همه کشورهای عضو شورای همکاری خلیج (فارس) را نیز تهدید کرد!»
بهنظر میرسد طرح موضوع فشارهای رسانهای ازسوی ایران و این همانی آن با مداخله در امور داخلی بحرین، اقدام ناشیانهای است که اصرار بیشتر بر آن وجهه دولت بحرین را زیر سؤال میبرد.
بهطور کلی رسانههای هر کشوری بنابر اصول کلی حاکم بر آن کشور، خط خبری خاصی را پیش میگیرند که این مسئله موضوعی کاملاً طبیعی است و تفاوت بسیار زیادی با مداخله در امور داخلی کشورهای دیگر دارد.
بر این اساس این سؤال مطرح است که مگر همین حالا رسانههای بحرینی و بسیاری دیگر از رسانههای کشورهای منطقه نسبت به سوریه و دولت این کشور پروپاگاندای بیسابقهای به راه نینداختهاند؟ پس طبق منطق دولت بحرین، امروز این کشور در امور داخلی سوریه مداخله میکند!
بهنظر میرسد مشکل اصلی بحرین عدم درک واقعیتها ازسوی حکومت این کشور و فرافکنی آن ازطریق طرح موضوعاتی همچون دخالت ایران باشد. حاکمان بحرین در حالی مخالفان خود را محدود و سرکوب میکنند که بیشتر مخالفان نه خواهان براندازی نظام بلکه خواستار اصلاحات در این کشور هستند. جمعیت الوفاق که مهمترین گروه مخالفان در بحرین است بارها اعلام کرده که خواهان براندازی نظام حاکم بر بحرین نیست اما خواستار اصلاحات عمیق و دموکراتیک در این کشور شده است. انتخابی شدن دولت، توانایی مجلس در عمل به وظایف قانونگذاری و نظارتی خود، سیستم انتخاباتی شفاف و عادلانه بودن حوزههای انتخابی و قوه قضائیه مستقل و بهدور از فشار نیروهای امنیتی مهمترین خواستههای این جمعیت است.
بهنظر میرسد حاکمان کنونی بحرین از فرصت دارا بودن اپوزیسیون اصلاحطلب و مسالمتجو استفاده نمیکند. امروز رهبران کشورهای عربی که درگیر ناآرامی و بحران شدهاند شاید آرزوی داشتن چنین مخالفانی را داشته و دارند که حاضر به نشستن پای میز مذاکره و مخالف براندازی باشند. با این وجود دولتمردان بحرینی به جای جلب اعتماد نیروهای مخالف روزبهروز آنها را از خود طرد میکنند.
ریشه این رفتار دولت بحرین در یک چیز است و آن نداشتن اعتماد به نفس است و بس. از دولتی که تصور میکند با تخریب میدانی که معترضان در آنجا تجمع میکردند و تبدیل آن به یک چهارراه، میتواند صورت مسئله اعتراضهای مردمی را پاک کند، نمیتوان انتظار داشت که بهراحتی به مخالفانش امتیاز بدهد و تا زمانی که این رویه وجود دارد، امید چندانی به پر شدن شکاف ملت و دولت در بحرین نمیتوان داشت.
آنطور که پیداست کمیته تحقیق ناآرامیهای بحرین دستکم درمورد ایران، نتوانست درجهت رویکردهای دولت بحرین حرکت کند. یک ضربالمثل ایرانی میگوید «چاقو دستهاش را نمیبرد»، اما گویا در بحرین این اتفاق افتاد.
نظر شما