آزمون سخت دولت میقاتی
آزمون سخت دولت میقاتی
چهارشنبه 16 شهریور 1390
درآمد
دادگاه رسیدگی به ترور رفیق حریری که به یکی از مسائل چالشبرانگیز لبنان تبدیل شده، اکنون دولت میقاتی را در آزمون سخت و دشوار قرار داده است. کیفرخواست دادگاه صادر و تقدیم دادستانی لبنانی شد تا چهار متهم این پرونده از سوی دادستانی تحت تعقیب قرار گیرند. موضوع چگونگی تعامل یا برخورد با دادگاه حریری باعث سقوط کابینه دولت سابق لبنان به ریاست سعد حریری گردید و همین موضوع هم به اصلیترین چالش دولت نجیب میقاتی بدل گشته است، اینکه دولت وی که مورد حمایت حزبالله لبنان نیز قرار دارد و نوزده تن از اعضای کابینه آن عضو حزبالله و متحدانش هستند چه سیاستی را در قبال این کیفرخواست اتخاذ نماید همچون آزمونی است که ممکن است آینده سیاسی این دولت جدید را نیز تغییر دهد.
تحلیل
تحولات جاری لبنان و منطقه باعث شده است که همه نگاهها بار دیگر به عروس خاورمیانه دوخته شود. هرچند دولت میقاتی هنوز از پشتیبانی جریان 8 مارس و نیز ایران و سوریه برخوردار است؛ ولی افزایش فشارهای بینالمللی از سوی غرب و نیز پشتیبانی و همراهی عربستان از خواست جریان 14 مارس نشان میدهد که لبنان در گذرگاه خطرناکی قرار دارد و عبور از بحران اخیر برای دولت میقاتی به راحتی امکانپذیر نیست. در بررسی روند فشار به دولت میقاتی و با توجه به صدور کیفرخواست دادگاه بینالمللی ترور رفیق حریری و لزوم اجرایی شدن آن به گزارههای ذیل باید اشاره نمود:
ـ جریان 14 مارس و در رأس آن المستقبل که حاضر به همکاری با دولت میقاتی برای تشکیل دولت وحدت ملی نشده بود، پس از ناکامی در ایجاد مانع بر سر راه تشکیل کابینه، دولت میقاتی را دستنشانده دولت سوریه نامیده و در این مسیر با تشکیل دولت در سایه تلاش نمود که بر عملکرد دولت میقاتی فشار بالایی را وارد سازد.
ـ پس از موفقیت دولت میقاتی و پررنگتر شدن نقش حزبالله لبنان و حامیان آن در هرم قدرت، ترس از افزایش پرستیژ سیاسی حزبالله لبنان در داخل و منطقه، آمریکا و اسرائیل را بر آن داشت که با برجستهسازی نقش حزبالله لبنان بر پذیرش رأی دادگاه و تسلیم متهمین اصرار ورزد. بیتردید حزبالله لبنان پس از جنگ 33 روزه و باطل نمودن تز شکستناپذیری اسرائیل توانسته است به یک متغیر مستقل در تحولات داخلی و منطقهای بدل شود. تلاش همهجانبه جریان غربگرا به رهبری سعد حریری و نیز حامیان غربی از طریق اتهامزنی به اعضای حزبالله لبنان در راستای تضعیف موقعیت حزبالله لبنان صورت میگیرد.
ـ نیروهای 14 مارس بهعنوان اقلیت توان مقابله با دولت و جریان مقاومت را در خود نمیبیند؛ لذا تنها امید آنها در بنبست کشاندن دولت میقاتی به غرب و دادگاه بینالمللی ترور دوخته شده است. در این مسیر آنان پس از موفقیت در تشکیل دادگاه بینالمللی ترور رفیق حریری و صدور حکم و گنجاندن نام تنی چند از اعضای کادر حزبالله برآنند دامنه این پیروزی سیاسی را به صحنه داخلی لبنان بکشانند. از سوی دیگر، از دید جریان 14 مارس ضعف سوریه این فرصت مناسب را پیش آورده که طیف مخالف جریان مقاومت با جهانی کردن موضوع دادگاه ترور حتی پای بیگانگان نظیر فرانسه و آمریکا را به مسائل داخلی لبنان باز کنند. لذا تلاش دولت میقاتی و نیز حزبالله لبنان باید در مرحله اول جلوگیری از تنشآفرینی داخلی و در گام دوم ممانعت از ورود عوامل بیگانه در این بحران داخلی متمرکز گردد.
ـ آنچه مسلم است اینکه آمریکا و فرانسه از طریق تصویب قطعنامه 1559 بر دو موضوع اساسی تأکید داشتند، بند اول قطعنامه خروج نیروهای سوری از لبنان بود که با فشار و تهدید همهجانبه غرب و اسرائیل این خروج انجام پذیرفت. بند دوم قطعنامه اشاره به لزوم خلع سلاح حزبالله لبنان دارد. حزبالله لبنان تحقق این امر را منوط به تدوین استراتژی دفاع ملی لبنان در برابر رژیم صهیونیستی دانسته است. اهداف اصلی قطعنامه 1559 و نیز تشکیل دادگاه بینالمللی ترور رفیق حریری تضعیف موقعیت منطقهای سوریه و ایران از طریق خلح سلاح حزبالله لبنان بهعنوان متحد آنها تعیین شده است. جنگ 2006 نیز در این راستا صورت گرفت. پس از ناکامی در این موضوع و موفقیت حزبالله لبنان در جنگ 33 روزه تمرکز مجدد جریان 14 مارس و غرب بر لزوم خلع سلاح حزبالله لبنان متمرکز شده است. در این مسیر سعد حریری و جریان غربگرا از طریق پیگیری دادگاه بینالمللی ترور رفیق حریری، بهدنبال کسب پیروزی سیاسی در عرصه بینالمللی و رسیدن به هدف نهایی خویش هستند.
فرجام
ـ تنشهای موجود میان گروههای سیاسی (14 مارس و 8 مارس) نشانگر چالش اصلی دولت میقاتی بر سر مدیریت بحران و چگونگی مواجهه و پاسخگویی به پرونده ترور رفیق حریری است. از آنجا که رأی دادگاه مصوب شورای امنیت سازمان ملل بوده و مورد پذیرش است، دولت میقاتی هم در قبال آن مسئولیت دارد. بحث اصلی این است که جریان مقاومت رأی صادرشده را براساس خواست سیاسی جریان مخالف خود دانسته و با ادله حقوقی استنادات دادگاه بینالمللی ترور را زیر سؤال میبرد؛ لذا دولت میقاتی باید هر دو گروه سیاسی را به فهم مشترک در مورد خطرات تداوم چالش بر سر بحران اخیر برساند. عدم توافق ضمن ناکارآمد ساختن دولت ممکن است به تکرار تجربه تلخ جنگ داخلی 1982 بینجامد.
ـ حزبالله لبنان در برابر چالش سیاسی بزرگی قرار گرفته است. تلاش همهجانبه غرب و گروههای منسوب به سعد حریری و متهم نمودن اعضای بلندپایه حزبالله در راستای مشروعیتزدایی آن صورت میگیرد. بیتردید حزبالله در قبال آرای دادگاه بینالمللی ترور رفیق حریری تسلیم نخواهد شد.
ـ سعد حریری با خروج از لبنان و سکونت در فرانسه اقتدار سیاسی خویش را از دست داده و تنها امید آن به مدیریت پرونده ترور پدرش از سوی آمریکا و فرانسه است. وی در تلاش است که با بسیج توأمان مخالفین داخلی و خارجی دولت میقاتی و سقوط وی شرایط را برای تسلیم چهار نفر متهم حزبالله فراهم سازد. امر مهم این است که نه نیروهای اینترپل و نه نیروهای لبنانی توان دستگیری اعضای حزبالله لبنان را ندارند. در این میان میقاتی با خرید عنصر زمان در بحث رأی دادگاه بینالمللی ترور رفیق حریری با همکاری حزبالله لبنان تلاش میکند از چالشهای موجود بکاهد.
دادگاه رسیدگی به ترور رفیق حریری که به یکی از مسائل چالشبرانگیز لبنان تبدیل شده، اکنون دولت میقاتی را در آزمون سخت و دشوار قرار داده است. کیفرخواست دادگاه صادر و تقدیم دادستانی لبنانی شد تا چهار متهم این پرونده از سوی دادستانی تحت تعقیب قرار گیرند. موضوع چگونگی تعامل یا برخورد با دادگاه حریری باعث سقوط کابینه دولت سابق لبنان به ریاست سعد حریری گردید و همین موضوع هم به اصلیترین چالش دولت نجیب میقاتی بدل گشته است، اینکه دولت وی که مورد حمایت حزبالله لبنان نیز قرار دارد و نوزده تن از اعضای کابینه آن عضو حزبالله و متحدانش هستند چه سیاستی را در قبال این کیفرخواست اتخاذ نماید همچون آزمونی است که ممکن است آینده سیاسی این دولت جدید را نیز تغییر دهد.
تحلیل
تحولات جاری لبنان و منطقه باعث شده است که همه نگاهها بار دیگر به عروس خاورمیانه دوخته شود. هرچند دولت میقاتی هنوز از پشتیبانی جریان 8 مارس و نیز ایران و سوریه برخوردار است؛ ولی افزایش فشارهای بینالمللی از سوی غرب و نیز پشتیبانی و همراهی عربستان از خواست جریان 14 مارس نشان میدهد که لبنان در گذرگاه خطرناکی قرار دارد و عبور از بحران اخیر برای دولت میقاتی به راحتی امکانپذیر نیست. در بررسی روند فشار به دولت میقاتی و با توجه به صدور کیفرخواست دادگاه بینالمللی ترور رفیق حریری و لزوم اجرایی شدن آن به گزارههای ذیل باید اشاره نمود:
ـ جریان 14 مارس و در رأس آن المستقبل که حاضر به همکاری با دولت میقاتی برای تشکیل دولت وحدت ملی نشده بود، پس از ناکامی در ایجاد مانع بر سر راه تشکیل کابینه، دولت میقاتی را دستنشانده دولت سوریه نامیده و در این مسیر با تشکیل دولت در سایه تلاش نمود که بر عملکرد دولت میقاتی فشار بالایی را وارد سازد.
ـ پس از موفقیت دولت میقاتی و پررنگتر شدن نقش حزبالله لبنان و حامیان آن در هرم قدرت، ترس از افزایش پرستیژ سیاسی حزبالله لبنان در داخل و منطقه، آمریکا و اسرائیل را بر آن داشت که با برجستهسازی نقش حزبالله لبنان بر پذیرش رأی دادگاه و تسلیم متهمین اصرار ورزد. بیتردید حزبالله لبنان پس از جنگ 33 روزه و باطل نمودن تز شکستناپذیری اسرائیل توانسته است به یک متغیر مستقل در تحولات داخلی و منطقهای بدل شود. تلاش همهجانبه جریان غربگرا به رهبری سعد حریری و نیز حامیان غربی از طریق اتهامزنی به اعضای حزبالله لبنان در راستای تضعیف موقعیت حزبالله لبنان صورت میگیرد.
ـ نیروهای 14 مارس بهعنوان اقلیت توان مقابله با دولت و جریان مقاومت را در خود نمیبیند؛ لذا تنها امید آنها در بنبست کشاندن دولت میقاتی به غرب و دادگاه بینالمللی ترور دوخته شده است. در این مسیر آنان پس از موفقیت در تشکیل دادگاه بینالمللی ترور رفیق حریری و صدور حکم و گنجاندن نام تنی چند از اعضای کادر حزبالله برآنند دامنه این پیروزی سیاسی را به صحنه داخلی لبنان بکشانند. از سوی دیگر، از دید جریان 14 مارس ضعف سوریه این فرصت مناسب را پیش آورده که طیف مخالف جریان مقاومت با جهانی کردن موضوع دادگاه ترور حتی پای بیگانگان نظیر فرانسه و آمریکا را به مسائل داخلی لبنان باز کنند. لذا تلاش دولت میقاتی و نیز حزبالله لبنان باید در مرحله اول جلوگیری از تنشآفرینی داخلی و در گام دوم ممانعت از ورود عوامل بیگانه در این بحران داخلی متمرکز گردد.
ـ آنچه مسلم است اینکه آمریکا و فرانسه از طریق تصویب قطعنامه 1559 بر دو موضوع اساسی تأکید داشتند، بند اول قطعنامه خروج نیروهای سوری از لبنان بود که با فشار و تهدید همهجانبه غرب و اسرائیل این خروج انجام پذیرفت. بند دوم قطعنامه اشاره به لزوم خلع سلاح حزبالله لبنان دارد. حزبالله لبنان تحقق این امر را منوط به تدوین استراتژی دفاع ملی لبنان در برابر رژیم صهیونیستی دانسته است. اهداف اصلی قطعنامه 1559 و نیز تشکیل دادگاه بینالمللی ترور رفیق حریری تضعیف موقعیت منطقهای سوریه و ایران از طریق خلح سلاح حزبالله لبنان بهعنوان متحد آنها تعیین شده است. جنگ 2006 نیز در این راستا صورت گرفت. پس از ناکامی در این موضوع و موفقیت حزبالله لبنان در جنگ 33 روزه تمرکز مجدد جریان 14 مارس و غرب بر لزوم خلع سلاح حزبالله لبنان متمرکز شده است. در این مسیر سعد حریری و جریان غربگرا از طریق پیگیری دادگاه بینالمللی ترور رفیق حریری، بهدنبال کسب پیروزی سیاسی در عرصه بینالمللی و رسیدن به هدف نهایی خویش هستند.
فرجام
ـ تنشهای موجود میان گروههای سیاسی (14 مارس و 8 مارس) نشانگر چالش اصلی دولت میقاتی بر سر مدیریت بحران و چگونگی مواجهه و پاسخگویی به پرونده ترور رفیق حریری است. از آنجا که رأی دادگاه مصوب شورای امنیت سازمان ملل بوده و مورد پذیرش است، دولت میقاتی هم در قبال آن مسئولیت دارد. بحث اصلی این است که جریان مقاومت رأی صادرشده را براساس خواست سیاسی جریان مخالف خود دانسته و با ادله حقوقی استنادات دادگاه بینالمللی ترور را زیر سؤال میبرد؛ لذا دولت میقاتی باید هر دو گروه سیاسی را به فهم مشترک در مورد خطرات تداوم چالش بر سر بحران اخیر برساند. عدم توافق ضمن ناکارآمد ساختن دولت ممکن است به تکرار تجربه تلخ جنگ داخلی 1982 بینجامد.
ـ حزبالله لبنان در برابر چالش سیاسی بزرگی قرار گرفته است. تلاش همهجانبه غرب و گروههای منسوب به سعد حریری و متهم نمودن اعضای بلندپایه حزبالله در راستای مشروعیتزدایی آن صورت میگیرد. بیتردید حزبالله در قبال آرای دادگاه بینالمللی ترور رفیق حریری تسلیم نخواهد شد.
ـ سعد حریری با خروج از لبنان و سکونت در فرانسه اقتدار سیاسی خویش را از دست داده و تنها امید آن به مدیریت پرونده ترور پدرش از سوی آمریکا و فرانسه است. وی در تلاش است که با بسیج توأمان مخالفین داخلی و خارجی دولت میقاتی و سقوط وی شرایط را برای تسلیم چهار نفر متهم حزبالله فراهم سازد. امر مهم این است که نه نیروهای اینترپل و نه نیروهای لبنانی توان دستگیری اعضای حزبالله لبنان را ندارند. در این میان میقاتی با خرید عنصر زمان در بحث رأی دادگاه بینالمللی ترور رفیق حریری با همکاری حزبالله لبنان تلاش میکند از چالشهای موجود بکاهد.
نظر شما