تحلیل جایگاه رژیم صهیونیستی در بحران کنونی سوریه
بهدنبال سیطرۀ دولت دمشق بر غوطه شرقی و تسلیم معارضین مسلح و مزدور مستقر در این منطقه، عربستان و رژیم صهیونیستی به صرافت افتادند که ضرب شستی به دولت سوریه و متحدینش نشان دهند. ازهمینرو، در یک توافق نانوشتهای، صهیونیستها فرودگاه تیفور را هدف قرار دادند و بدینترتیب هفت ایرانی را به شهادت رساندند و ازسویدیگر، بن سلمان، ولیعهد عربستان به آمریکا رفت و با بهکارگیری دیپلماسی همهجانبه سیاسی ـ اقتصادی تلاش کرد تا آمریکا را به حمله علیه دمشق و متحدانش قانع کند. بهانۀ حملاتِ احتمالی، استفادۀ دولت اسد از سلاح شیمیایی علیه مردم غوطه شرقی دمشق بوده است.
سرانجام پس از روزها توئیت ترامپ و خط تبلیغی پرشدت علیه سوریه، ایران و روسیه، شاهد بمبارانِ بدون نتیجۀ آمریکاییها و همراهانش (انگلستان و فرانسه) علیه تعدادی از مراکز نظامی سوریه بودهایم. در سطور زیر ضمن تحلیلِ جایگاه رژیم صهیونیستی در بحران کنونی سوریه به این سؤالات جواب داده میشود: چرا رژیم صهیونیستی از حملات آمریکا به سوریه حمایت کرد؟ دلایل نگاهِ انتقادی صهیونیستها به حملاتِ مذکور (پس از انجام حملات) چیست؟ و این حملات چه پیامدهایی برای رژیم صهیونیستی بهدنبال داشته است؟
الف) چرایی حمایت رژیم صهیونیستی از حملات آمریکا به سوریه؟
اینکه رژیم صهیونیستی از حملات آمریکا به سوریه حمایت کردهاند امری طبیعی بوده و به سوابق ماهیت روابط خصمانه دو طرف و دیگر متغیرها برمیگردد. اما دلایل این امر:
1. طرفداری از سیاست سوریۀ پرآشوب: سیاست صهیونیستها طی هفت سال گذشته همواره حمایتهای گوناگون از معارضین تروریست بوده است؛ زیرا ناامنی، آشوب و بیثباتی در کشورِ حامی ایران، یک اصل محسوب میشده است. طی این سالها، هر وقت که موازنه به نفع دولت بشار تغییر میکرد، صهیونیستها با مداخله تلاش میکردند تا ورق برگشته و دولت اسد به درگیریهای بیشتر، سوق داده شود.
2. محق نشان دادن حملات خود به سوریه: با حمله آمریکا به سوریه، رژیم صهیونیستی ادعا میکند که به یک کشور حامی سلاح شیمیایی حملهور شده و از این زاویه حق بهجانب بوده است.
3. ترویج ایدۀ استفاده اسد از سلاح شیمیایی: حمایت از حملات آمریکا به سوریه، بهظاهر حمایت از ادعایی است که آمریکاییها مطرح کردهاند؛ یعنی استفاده دولت سوریه از تسلیحات شیمیایی در دوما (غوطه شرقی).
4. استراتژی درگیرسازی آمریکا با ایران: صهیونیستها طی سالهای اخیر تلاش کردند تا نفوذ ایران را در سوریه کمرنگ کنند که آخرین و بزرگترین نشانه دراینراستا، حمله آنها به فرودگاه تیفور (20 فروردین 97) و شهادت هفت ایرانی بوده است. طبیعتاً حمله موشکی آمریکاییها به سوریه در بامداد 25 فروردین 97، بهترین فرصت برای رودررو قرار دادن ایران و آمریکا بوده است که البته محقق نشد.
5. پاسخ به تهدیدهای تلافیجویانه ایران: بهدنبال شهادت ایرانیها در پایگاه نظامی تیفور و تهدید ایران به پاسخی محکم و قاطع، صهیونیستها در مرحلهای از خوف و رجا قرار دارند. بهنظر میرسد صهیونیستها احتمال میدادند در فضای نبرد موشکی آمریکا علیه سوریه، ایران نیز به سمت سرزمینهای اشغالی بهصورت موشکی پاسخی جدی دهد. در چنین فضایی، طبیعتاً آمریکاییها نیز پاسخ خواهند داد. پس حمایت از حملات آمریکا علیه سوریه و شاید ایران، امری لازم و طبیعی است.
ب) چرایی نگاه انتقادی صهیونیستها به حملات مذکور
پس از آنکه آمریکا و متحدانش در بامداد 25 فروردین بیش از صد موشک به چند نقطه نظامی سوریه شلیک کردند و این موشکها یا در هوا منفجر شد و یا به ساختمانها و تأسیسات اصابت کرده و درحقیقت هیچ تأثیر نظامی ـ سیاسی بهدنبال نداشت مورد انتقاد مقامات و رسانههای صهیونیستی قرار گرفت. بهنظر میرسد دلایل و محورهای انتقاد عبارت بودند از:
1. عدم تغییر استراتژیک در توازن نیروها در سوریه: بهدنبال حملات موشکی آمریکا، هیچ آماری از خسارات نظامی و یا تلفات انسانی در سوریه منتشر نشد؛ زیرا این حملات کاملاً پیشبینی شده و هماهنگشده (با روسها) بود. بهبیاندیگر، این موشکها هیچ تأثیر منفیای بر میزان کارایی و سطح روحیه نظامیان سوریه ایجاد نکرده است. ازهمینرو میتوان گفت که حمله موشکی صهیونیستها به تیفور با خسارات و تأثیرگذاری بیشتری بههمراه بود تا حملات پرطمطراق موشکی آمریکا، انگلستان و فرانسه به سوریه. رئیس سابق بخش اطلاعات موساد اعلام کرد: حمله محدود به سوریه بهمعنی تغییر قواعد بازی نیست و اوضاع همانند قبل خواهد شد.
2. تنها شدن رژیم صهیونیستی با ایران: یکی از مهمترین محورهای انتقاد رژیم صهیونیستی از آمریکا این بود که چرا مراکز حضور ایرانیها در سوریه مورد هدف قرار نگرفت. آنان درحالحاضر مشغول سناریوپردازی دراینراستا هستند که ایرانیها چگونه به آنان جواب خواهند داد، بهصورت مستقیم، ازطریق همپیمانان یا در کشوری ثالث بهشکل انفجار سفارت رژیم صهیونیستی در آرژانتین. بن براک، معاون سابق موساد دراینرابطه گفت: ما اکنون وارد رویارویی مستقیم با ایران شدهایم.
3. حمله نمادین یعنی تداوم شرایط سابق: صهیونیستها حملات غیرمؤثر و بدون تلفات آمریکاییها به سوریه را نمادین یا سمبلیک نامیدند و اعلام کردند این حملات هیچ نتیجۀ جدیدی را بهدنبال نداشته است. بهبیاندیگر، آنها باید خود، با بحران سوریه کنار آمده و حضور ایرانیها را نیز بپذیرند. نتیجۀ این جملات این است که آمریکا حمایتی بیش از این نمیتواند از رژیم صهیونیستی داشته باشد و این رژیم خود باید بارِ مقابله با تبعاتِ بحران سوریه را به دوش بکشد.
4. استمرار وضعیت خوف و رجاء: صهیونیستها روزهایی را پشتسر میگذارند که ضربهای به ایرانیها زدند و منتظر ضربۀ طرف مقابل هستند و همانگونه که روزهای قبل از حمله آمریکا به سوریه، برای مقامات دولت سوریه تا حدی دلهرهآور بود، چنین وضعیتی درحالحاضر برای صهیونیستها قابل تصور است و آنان هر لحظه منتظر شنیدن خبر حمله تلافیِجویانه ایرانیها هستند. درحالیکه آنان انتظار داشتند حمله موشکی آمریکا، حداقل این سایۀ وحشت را از سر آنان کم کند.
ج) پیامدها
1. ایجاد قواعد و شرایط جدید: اعلام دولت سوریه به اینکه حملهکنندگان به سوریه جایی در روند سیاسی آینده سوریه نخواهد داشت و اینکه مشارکتکنندگان در بازسازی سوریه نیز محدود خواهند بود و روند ژنو دیگر مرده است، نشان از وضعیت جدیدی است که پس از حملاتِ آمریکا، ایجاد شده است. علاوهبراین، موافقت و همراهی تعدادی از کشورهای عربی بهویژه قطر، امارات و عربستان و همچنین دولت ترکیه، میتواند با پیامدها و تبعاتِ جدیدی همراه باشد. دراینمیان شاهد سختتر شدن امکان حملات رژیم صهیونیستی به سوریه هستیم؛ زیرا دولت سوریه با اوضاع مطلوبتری به حملات صهیونیستها پاسخ خواهد داد؛ زیرا حملات آمریکا همانند توپخانه میرزا آقاسی بیش از آنکه تلفات داشته باشد سروصدا داشته است.
2. بازدارندگی معکوس: ترامپ اعلام کرد این حملات با هدف ضربه به توان تولید تسلیحات شیمیایی دولت بشار اسد انجام شده است. به تعبیر دیگر، ترامپ بهدنبال ایجاد یک بازدارندگی در سوریه به نفع آمریکا و متحدینش بوده است؛ اما بهنظر میرسد این بازدارندگی معکوس بوده و آمریکا، رژیم صهیونیستی و متحدینش از ابهت و جایگاه قبلی برای ایجاد ترس و بازدارندگی برخوردار نبوده و درمقابل دولت سوریه و همراهانش از اعتمادبهنفس لازم برای مقابله با تکفیریها و تثبیت اوضاع سوریه به نفع دولت برخوردار شدهاند. معارضین تروریست نیز در سوریه همۀ حمایتهای حامیان خود (آمریکا، عربستان و غیره) را در قالب پرتاب تعدادی موشک مشاهده کردند.
3. ایجاد فاصله میان روسیه و رژیم صهیونیستی: حمایت تمام قد رژیم صهیونیستی از حملات آمریکا علیه سوریه، درحقیقت حمایت این رژیم از کاهش نفوذ روسیه در سوریه بهشمار میرود. طبیعتاً چنین نتیجهای سبب خواهد شد روسیه با افزایش حمایتها از ایران و سوریه، روند خاتمه بخشیدن به بحران سوریه به نفع بشار اسد را تسریع کند. این امر بهمعنای فاصله گرفتن روسیه از رژیم صهیونیستی خواهد بود.
4. افزایش حمایتهای مردمی از اسد: روزنامه صهیونیستی هاآرتص، حمله آمریکا به سوریه را یک پیروزی برای بشار اسد بهحساب آورد؛ زیرا این واقعه با حمایت مردم جهان عرب از بشار اسد همراه بود. چنین نتیجهای ـ که البته طبیعی هم است ـ بهمعنای بههدر رفتن سالها سرمایهگذاری و تبلیغ منفی ازسوی صهیونیستها و دولتهای عربستان، امارات و قطر علیه نظام بشار اسد است. اگر نتیجۀ نظرسنجیهایِ پس از جنگ 33 روزه را به یاد آوریم که سیدحسن نصرالله، بشار اسد و آقای احمدینژاد، ازسوی جهان عرب بهشکل پیروزمندان و قهرمانان به تصویر کشیده شده بودند، درک شرایط کنونی نیز آسان است.
نظر شما