آیا بازی سوریه رو به پایان است؟
آیا بازی سوریه رو به پایان است؟
سهشنبه 27 بهمن 1394
تحولات سوریه در روزها و هفتههای اخیر شتاب بیشتری به خود گرفته و شاهد طیفی از روندهای صلح و جنگ به صورت همزمان بوده است. در تازهترین رخداد، پنجشنبه گذشته قدرتهای جهانی و منطقهای موثر در مساله سوریه که در حاشیه نشست امنیتی مونیخ گردهم آمده بودند، بر سر آتشبس در یک هفته آینده و افزایش کمکهای انساندوستانه به مناطق درگیر به توافق رسیدند؛ رخدادی که میتواند در مسیر پرچالش صلح در سوریه امیدآفرین باشد. بویژه آنکه استمرار آتشبس میتواند قطار گفتوگوهای صلح در این کشور را که مدتی پیش در ایستگاه ژنو متوقف شد، دوباره به حرکت وادارد. اما این یک روی سکه تحولات سوریه است. روی دیگر آن افزایش سطح تنش بین نیروهای موثر در این کشور و احتمال بروز درگیری مستقیم بین قدرتهای درگیر در سوریه در آینده نه چندان دور است. این تشدید تنش ریشه در تحولات میدانی اخیر در سوریه دارد. پیشرویهای اخیر ارتش در مناطق مختلف که با پشتیبانی حملات هوایی روسیه و حمایت شبهنظامیان مورد حمایت ایران و حزبالله صورت گرفته است، به نحو چشمگیری موازنه نیروها در این کشور را در معرض تغییر قرار داده است. این وضعیت نگرانی گروههای مخالف و مهمتر از آن، حامیان منطقهای آنها بویژه عربستان سعودی و ترکیه را در پی داشته است. عربستان چند روز پیش از آمادگی خود برای حضور نیروهای زمینیاش در سوریه گفت و گزارشهایی نیز از تحرکات نظامی ترکیه در مرز با سوریه منتشر شد. هرچند که این کشورها هدف از حضور نظامی احتمالی در سوریه را مبارزه با داعش عنوان کردهاند اما روند تحولات جای شک و تردیدی را باقی نمیگذارد که اساسا مبارزه با داعش تنها ظاهر مساله است و هدف اصلی تلاش برای بازگرداندن موازنه نیروها به نفع مخالفان است. گرچه بسیاری در روزهای اخیر لشکرکشی عربستان و ترکیه را به دلیل دشواریها و تبعات خطرناک بعدی آن نوعی شوخی دانستهاند اما نگاهی به روند تحولات و نگاه این دو کشور به بازی سوریه، این مساله را چندان دور از ذهن نمیکند. واقعیت آن است که سوریه سالهاست که به آوردگاه قدرتها و رقبای منطقهای و فرامنطقهای تبدیل شده است. از نظر همه این بازیگران برنده بازی سوریه، برنده معادلات امنیتی در سطح کل منطقه خواهد بود. عربستان و ترکیهای که در سالهای گذشته تمرکز سیاست خارجی خود را بر موضوع سوریه و براندازی دولت بشار اسد قرار دادهاند، دشوار است که سیر تحولات کنونی را به راحتی نظاره کنند و صحنه را به رقیب بسپارند. به نظر میرسد روند تحولات در سوریه به نقاط حساس و تعیینکنندهای رسیده است. ارتش سوریه در دو سال اخیر هیچگاه در موقعیت پیروزیهای کنونی نبوده است. در صورت پیروزی در جبهه حلب، میتوان گفت که ورق به طور کلی برخواهد گشت و موازنه کاملا تغییر خواهد یافت. این در شرایطی است که غرب و بهطور مشخص آمریکا نیز اولویتهایش در موضوع سوریه تغییر کرده و آن اندازه که سرنوشت داعش برایش مهم است، بقا یا رفتن اسد مهم نیست و همین مساله جبهه مخالفان اسد را ضعیفتر از قبل کرده است. به نظر میرسد عربستان و ترکیهای که همچنان در ضدیت با اسد دوآتشه هستند، در برابر تحولات کنونی دو گزینه بیشتر نداشته باشند: گزینه نخست، بالابردن پرچم سفید رنگ و پذیرش باخت خود و پیروزی اسد و ایران و روسیه در پرونده سوریه است و گزینه دوم، دست زدن به هر اقدامی از جمله اعزام نیرو به سوریه برای تغییر معادلات.
رفتارشناسی مقامهای ترکیه و عربستان نشان میدهد که پذیرش واقعیتهای تلخ میدان سوریه و اعتراف به شکست (گزینه اول) چندان محتمل نیست و آنچه باقی میماند گزینه دوم است. در صورتی که کمکهای مستقیم و غیرمستقیم این دو کشور به مخالفان و نیز روند فشارهای سیاسی به روسیه و سوریه برای متوقف کردن سیر پیشرویهای اخیر آنها به نتیجه نرسد و ترکها و سعودیها خود را در یک دوئل با طرفهای دیگر ببینند، کاملا محتمل است که دست به اقدامات بیسابقهای همچون ارسال نیرو به سوریه بزنند. گفته شده این اقدام ممکن است از مرزهای ترکیه یا اردن رخ دهد.
البته این گزینه هم دور از ذهن نیست که هدف عربستان از طرح موضوع حضور نیروهای زمینیاش در سوریه، تقویت جایگاه مخالفان در مذاکرات سیاسی پیش رو در ژنو است. اما در صورتی که سعودیها و ترکها دست به اقدام نظامی در سوریه بزنند این مساله نمیتواند بی پیامد باشد. مهمترین پیامد چنین تصمیمی رویارویی مستقیم آنها با ایران و روسیه خواهد بود و این یعنی تشدید تنشها و جنگ در سوریه و البته کشیده شدن آن به سراسر منطقه.
آنچه این وضعیت را نگرانکنندهتر میکند سیاست ضعیف و منفعلانه آمریکا در منطقه است که نتیجه آن چیزی جز افزایش تنش نبوده است. به عبارتی دیگر آمریکا نتوانسته رویکردی میانه بازی کند و با در پیش گرفتن سیاست متضاد و در عین حال کُند، کنترل بحران را از دست داده است. در مقام تحلیل واقعیت باید گفت که بعید است آتشبسی که در مونیخ روی آن توافق شد به نتیجه برسد. این مساله دو دلیل عمده دارد؛ نخست اینکه تعریف طرفهای مختلف از گروههای تروریستی متفاوت است و همین تفاوت در استنباط باعث میشود، آتشبس فراگیر در این کشور رخ ندهد و دوم اینکه در فضای کنونی که ارتش سوریه با قدرت تمام پیش میرود آتشبس نمیتواند چندان به نفعش باشد. بشار اسد هم ساعاتی پس از توافق مونیخ تاکید کرد که تا تصرف مجدد کل سوریه، جنگ ادامه پیدا خواهد کرد. اینجاست که احتمال تشدید درگیریها در هفتههای آتی وجود دارد.
اما آنچه روشن است این است که در صورتی که بازیگران موثر در سوریه نگاه حذفی را ادامه دهند نه تنها هیچ امیدی به صلح در سوریه نیست بلکه افزایش دامنه بحران کاملا محتمل است.
رفتارشناسی مقامهای ترکیه و عربستان نشان میدهد که پذیرش واقعیتهای تلخ میدان سوریه و اعتراف به شکست (گزینه اول) چندان محتمل نیست و آنچه باقی میماند گزینه دوم است. در صورتی که کمکهای مستقیم و غیرمستقیم این دو کشور به مخالفان و نیز روند فشارهای سیاسی به روسیه و سوریه برای متوقف کردن سیر پیشرویهای اخیر آنها به نتیجه نرسد و ترکها و سعودیها خود را در یک دوئل با طرفهای دیگر ببینند، کاملا محتمل است که دست به اقدامات بیسابقهای همچون ارسال نیرو به سوریه بزنند. گفته شده این اقدام ممکن است از مرزهای ترکیه یا اردن رخ دهد.
البته این گزینه هم دور از ذهن نیست که هدف عربستان از طرح موضوع حضور نیروهای زمینیاش در سوریه، تقویت جایگاه مخالفان در مذاکرات سیاسی پیش رو در ژنو است. اما در صورتی که سعودیها و ترکها دست به اقدام نظامی در سوریه بزنند این مساله نمیتواند بی پیامد باشد. مهمترین پیامد چنین تصمیمی رویارویی مستقیم آنها با ایران و روسیه خواهد بود و این یعنی تشدید تنشها و جنگ در سوریه و البته کشیده شدن آن به سراسر منطقه.
آنچه این وضعیت را نگرانکنندهتر میکند سیاست ضعیف و منفعلانه آمریکا در منطقه است که نتیجه آن چیزی جز افزایش تنش نبوده است. به عبارتی دیگر آمریکا نتوانسته رویکردی میانه بازی کند و با در پیش گرفتن سیاست متضاد و در عین حال کُند، کنترل بحران را از دست داده است. در مقام تحلیل واقعیت باید گفت که بعید است آتشبسی که در مونیخ روی آن توافق شد به نتیجه برسد. این مساله دو دلیل عمده دارد؛ نخست اینکه تعریف طرفهای مختلف از گروههای تروریستی متفاوت است و همین تفاوت در استنباط باعث میشود، آتشبس فراگیر در این کشور رخ ندهد و دوم اینکه در فضای کنونی که ارتش سوریه با قدرت تمام پیش میرود آتشبس نمیتواند چندان به نفعش باشد. بشار اسد هم ساعاتی پس از توافق مونیخ تاکید کرد که تا تصرف مجدد کل سوریه، جنگ ادامه پیدا خواهد کرد. اینجاست که احتمال تشدید درگیریها در هفتههای آتی وجود دارد.
اما آنچه روشن است این است که در صورتی که بازیگران موثر در سوریه نگاه حذفی را ادامه دهند نه تنها هیچ امیدی به صلح در سوریه نیست بلکه افزایش دامنه بحران کاملا محتمل است.
نظر شما