سازمانهای بینالمللی و بهار عربی
در تحولات آزادی خواهانه جهان عرب تا آوریل سال 2011 علاوه بر بازیگران دولتی، غیر دولتی، جنبشهای آزادیخواهانه و مردم عادی؛ کنشگری بسیاری از سازمانها و نهادهای بین المللی در جهت دهی، هدایت، نظارت و نتیجه محور شدن این تحولات قابل توجه است. در یک تقسیم بندی اولیه واکنش و ایفای نقش سازمانهای بینالمللی مختلف در قبال تحولات جهان عرب را در قالب تقسیم بندی دوگانه این سازمانها میتوان مورد توجه و تحلیل قرار داد.
دسته اول این سازمانها آن گروه از سازمانهای بینالمللی هستند که به برخی از وظایف و اهداف ذاتی، ماهیتی و مصرح در اساسنامه خود عمل کرده اند (همانند برخی از نهادهای سازمان ملل، ناتو و اتحادیه اروپا). دسته دوم آن دسته از سازمانهای بینالمللی هستند که عمدتا پیرو و دنباله رو درخواستها و اهداف دولتهای تاثیر گذار در هویت، ساختار و عملکرد این سازمانها بودهاند ( همانند برخی دیگر از نهادهای سازمان ملل، اتحادیه عرب، اتحادیه آفریقا، شورای همکاری خلیج فارس، سازمان کنفرانس اسلامی). هر چند که تفکیک و قرار دادن نوع واکنش این سازمانها در ارتباط با بهار عربی در درون این تقسیم بندی یک امر نسبی است ولی مخصوصا نوع عملکرد و فعالیت هر کدام از این سازمانها در جهت خدمت به هدف عالیه حفظ، پیشرفت و توسعه صلح و امنیت بین المللی موضوعی مهم و جدی است. این مساله مخصوصا در حوزه تحلیل و ارزیابی عملکرد این سازمانها میتواند مورد توجه قرار گیرد.
از منظر حوزه تاثیر گذاری در محیط عملیاتی و صحنه تحولات میدانی؛ موضعگیری ها، فعالیتها و عملکرد سه نهاد بین المللی یعنی شورای امنیت سازمان ملل، ناتو و شورای همکاری خلیج فارس در تحولات بهار گونه جهان عرب موضوعی مهم بوده است. عمدهترین فعالیتهای شورای امنیت سازمان ملل متحد در این حوزه تصویب قطعنامه 1970 و 1973 شورای امنیت در ارتباط با تحولات لیبی، تجویز مداخله بشر دوستانه در لیبی، اتخاذ سیاست تشدید تحریم، تحکیم دکترین مسئولیت حمایت (R2P)، ارجاع وضعیت لیبی به دیوان کیفری بین المللی (ICC)، ایجاد منطقه پرواز ممنوع در لیبی و مطرح کردن موضوعاتی در ارتباط با تحولات یمن در جلسه ناموفق این شورا بوده است.
ناتو دیگر سازمان بین المللی است که با تقبل فرماندهی عملیات حمایت از غیر نظامیان در لیبی وارد صحنه تحولات میدانی بهار عربی شد و گمانه زنی ها و سناریوسازیهای زیادی از سوی کارشناسان این سازمان در ارتباط با هویت، کارکرد و آینده این سازمان بین المللی بعد از مداخله این سازمان در لیبی مطرح گردیده است.
نقش و عملکرد شورای همکاری خلیج فارس نیز در صحنه تحولات اخیر خاورمیانه مخصوصا از منظر ارتباط این نهادهای بینالمللی با دیگر ساختارهای بینالمللی (از جمله اتحادیه اروپا، اتحادیه عرب و شورای امنیت سازمان ملل متحد) و همچنین کشمکش این سازمان با بازیگری تاثیر گذاری همانند ایران در ارتباط با تحولات بحرین قابل توجه است.
اتحادیه اروپا، اتحادیه آفریقا و اتحادیه عرب از جمله سازمانهایی هستند که فعالیت و عملکردشان در ارتباط با تحولات بهار عربی حاکی از تضاد انتظارات بین المللی از ماهیت و کنشگری این سازمانها و نقشآفرینی عملی و موثر این سازمانها در عرصه تحولات جهانی است.
اتحادیه اروپا به غیر از یک سری موضعگیری ها و تحرکات سیاسی مقطعی و بی خاصیت؛ عمدتا در صحنه تحولات اخیر خاورمیانه علی رغم بسترهای خاص و ویژه اش در زمینه دیپلماسی چند جانبه و مدیریت بحران نتوانست تحرک و نقش آفرینی ویژه ای داشته باشد.
نقش و عملکرد دو نهاد منطقه ای دیگر یعنی اتحادیه آفریقا و اتحادیه عرب در ارتباط با بهار عربی نیز حاکی از آن است که این دو نهاد بینالمللی ساز و کارهای منطقهای هستند که عمدتا به عنوان صحنه تئاترسرگرم کنندهای برای رهبران و دولتهای عضوشان عمل می کنند. تحرکات این دو نهاد در بهار عربی اخیر تایید کننده این مدعاست که این دو سازمان در صحنه عملیاتی و اجرایی نقش موثری را در جهت کمک به پروسه های سیاسی بیالمللی مخصوصا در حوزه جغرافیایی فعالیتشان نمی توانند داشته باشند.
دیگر سازمان بین المللی که تقریبا هیچ نقش موثر و حتی تحرک اولیه ای در ارتباط با بهار عربی نداشته است سازمان کنفرانس اسلامی است. این سازمان که مهمترین سازمان بین المللی با مبنای هویتی و عمکردی مذهبی است فعالیت خنثی اش در بهار عربی حاکی از آن است که بازتعریف و بازسازی جدی از فعالیتها و عملکردش باید صورت گیرد. نقش قدرتها و روندهای اصلی حاکم بر این سازمان در این زمینه مخصوصا موضوعی جدی و حیاتی است.
ارزیابی فعالیتها و روند واکنش و فعالیت سازمانهای بینالمللی در ارتباط با بهار عربی نشان دهنده آن است که تحولات خاورمیانه در ابتدای دومین دهه هزاره سوم آزمون جدی دیگری جهت محک و ارزیابی فعالیتها، عملکرد و آینده بسیاری از سازمانها و نهادهای بینالمللی مهم و موثر موجود است.
شواهد و روند بین المللی موجود حاکی از آن است که چشم انداز نقش، جایگاه و اهمیت فعالیت نهادهایی همانند شورای امنیت سازمان ملل، نقش دبیر کل این سازمان، شورای همکاری خلیج فارس، اتحادیه اروپا و دیگر نهادهای مهم بین المللی از منظر ملتها و دولتهای آزادی خواه و عدالت طلب دنیا و مخصوصا ملتهای خاورمیانه به چالش کشیده شده و در معرض امتحان جدی است.
نظر شما