ایران ـ آمریکا و تابویی که شکسته شد
سی و اندی سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و متعاقب آن قطع روابط دیپلماتیک بین ایران و آمریکا، رئیسانجمهوری دو کشور طی تماس تلفنی، با یکدیگر گفتگو کردند.
باور آن برای بسیاری غیرمنتظره و شوکآور است. دقایقی پیش از آنکه دکتر حسن روحانی، رئیسجمهوری اسلامی ایران پس از شرکت در نشست مجمع عمومی سازمان ملل متحدد، نیویورک را به مقصد تهران ترک کند، باراک اوباما، رئیسجمهوری آمریکا طی یک تماس تلفنی، با دکتر روحانی گفتگو کرد.
یخ گفتگوی دوجانبة مقامهای ایرانی و آمریکایی کمتر از 24 ساعت پیش از این تماس تلفنی، با خبر دیدار دوجانبة محمدجواد ظریف و جان کری، وزیران امور خارجة ایران و آمریکا در حاشیة نشست ایران و گروه 1+5 آب شده بود.
دشمنی و اختلافهای ایران و آمریکا یکی از پیچیدهترین و بغرنجترین پروندهها در فضای بینالمللی بوده است. بیش از سه دهه دو کشور روابطی آکنده از سوءتفاهم، اختلاف و تضاد را تجربه کردند. دراینمیان نبود ارتباط و کانال جدی برای گفتگو، خود بر این تعارضها و اختلافها افزوده و سوءتفاهمها را افزایش داده است.
گرچه ایران و آمریکا طی سی و اندی سال پیش بیشتر به شکل غیرمستقیم پیامهایی را با یکدیگر ردوبدل کردند، اما گفتگو بین مقامهای ارشد دو کشور، امری بیسابقه بود که طی دو روز گذشته انجام شد.
بیتردید تماسهای اخیر بین دو کشور، مسیر روابط را وارد مسیر جدیدی میکند که بهطور کلی با قبل متفاوت خواهد بود.
تحولات روزهای اخیر در روابط ایران و آمریکا یک واقعیت مهم را عیان ساخت؛ اینکه دو کشور برای تحول در روابط نیاز به میانجی و طرف سوم ندارند و خود میتوانند زمینهساز تحولی جدی و تاریخی شوند.
اما آنچه بیش از هر چیز دو کشور را در این برهه به یکدیگر نزدیک کرد، رویکرد متفاوت دولتهای موجود در ایران و آمریکا بوده است.
دکتر روحانی درحالی سکان ادارة کشور را بهدست گرفت که گفتمان اعتدال او ـ و ترجمان خارجی آن، تعامل سازنده با دنیا ـ مورد توجه مردم قرار گرفت. دکتر روحانی از آمادگی بیشازپیش ایران برای تعامل با دنیا و شفافسازی بیشتر برنامة هستهای ایران سخن گفت و خواهان تکریم ملت ایران بهجای تهدید آن ازسوی کشورهای خارجی شد. ایران در دورة جدید بر این اندیشه است که اصلیترین چالش کشور در حوزة روابط خارجی است و بغرنجترین مسئله در این حوزه بیتردید روابط ایران و آمریکاست.
در سوی دیگر باید به نقش دولت باراک اوباما در آمریکا اشاره کرد. نمیتوان بر این واقعیت چشم پوشید که رفتار باراک اوباما، رئیسجمهوری آمریکا از زمان روی کار آمدندش نسبت به ایران با اسلافش متفاوت بوده است. گرچه در دوران وی، واشنگتن تحریمهای یکجانبة بسیاری را علیه ایران اعمال کرد اما نمیتوان انکار کرد که اوباما از زمانی که قدرت را در اختیار گرفت چند بار برای مذاکره با ایران ابراز تمایل کرد و دراینراستا اقدام به نامهنگاری با مقامهای ایرانی نیز کرد. اقدام اوباما در برقراری تماس تلفنی با دکتر روحانی را میتوان اقدامی رو به جلو و سازنده در مسیر حل مشکلات دو کشور دانست.
ازاینرو حضور همزمان آقایان روحانی و اوباما در مسند قدرت، میتواند فرصت مغتنمی باشد تا برمبنای آن روابط ایران و آمریکا دچار تحول جدی و رو به جلو شود.تماس تلفنی بین رئیسانجمهوری آمریکا و ایران، گرچه رخدادی تاریخی و مهم بود، اما این خود آغاز راهی دشوار است. تردیدی نیست مشکلات و اختلافها بین دو طرف بسیار زیاد است و حل آن نیز بسیار دشوار و نیازمند زمان است. آنچه در وهلة نخست مهم است، نه حل اختلافها بلکه مدیریت آنهاست. مدیریت اختلاف به معنای کنترل و جلوگیری از شدت گرفتن اختلافها و تضادهای دو طرف و تبدیل آن به مسئلة قابل گفتگوست.
مهمترین ابزار برای مدیریت اختلافها، پیریزی کانال ارتباطی بین دو طرف است که دیدار وزیران امور خارجة دو کشور و تماس تلفنی رئیسانجمهوری نقطة شروعی برای این پروژة مهم است.
یکی دیگر از نکاتی که باید به آن توجه داشت، تحرکات طرفهایی است که نزدیکی تهران و واشنگتن را برنمیتابند و آن را تهدیدی برای خود میدانند.
بیشک در صدر این طرفها اسرائیل است. بهویژه جریانهای تندرو و راستگرا در اسرائیل نگرانند که نزدیکی تهران و واشنگتن، سکة افراطگرایی آنها را از رونق بیندازد. اظهارات روزهای اخیر بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر این رژیم و هواخواهان وی در لابیهای فشار در واشنگتن مؤید این مسئله است.
در این میان برخی کشورهای عربی در منطقه نیز از نزدیکی ایران و آمریکا هراس دارند. تخاصم سه دهة اخیر ایران و آمریکا این فرصت را به برخی از کشورهای عربی داد تا از این خلأ بهره ببرند تا جایگاه خود را ارتقا دهند و به بهانة آنچه دشمنی ایران میخواندند، به جلب کمکهای عمدتاً نظامی رو بیاورند. گرچه بخشی از این هراس، ریشه در رقابتهای طبیعی ژئوپلیتیک دارد اما بزرگنمایی این مسئله نیز واقعی نیست. ایران و کشورهای عربی منطقه بهدلیل قرار گرفتن در یک حوزة منطقهای، اشتراک منافع بسیاری در حوزة امنیتی و اقتصادی دارند که میتوان با نگاهی همهجانبه و مبتنیبر بازی برد ـ برد منافع مشترکی بین آنها متصور شد.
تماسهای اخیر بین مقامهای ارشد ایران و آمریکا میتواند مسیر جدیدی را برای تعامل بین دو کشور باز کند؛ مسیری دوطرفه که برمبنای احترام متقابل و منافع مشترک پیریزی شود.
نظر شما