رژیم‌های بین‌المللی و نظام حکمرانی محیط زیست جهانی


مطالعه سیاست جهانی زیست‌محیط، امری پیچیده و تاحدودی چالش‌برانگیز است. هریک از اندیشمندان علوم اجتماعی از زوایای مختلفی به این مسئله پرداخته‌اند. حقوقدانان، اندیشمندان سیاسی، روانشناسان، و اقتصاددانان، سیاست محیط‌زیست را از منظری خاص مورد مطالعه قرار داده‌اند. آنچه مرا به مطالعه حوزه حکمرانی محیط‌زیست ترغیب کرد، علاوه‌بر خلأ پژوهشی موجود در عرصه مطالعات روابط بین‌الملل، به‌ویژه در ادبیات علمی فارسی، تحولاتی بود که در عرصه سیاست جهانی در سال‌های اخیر به‌وقوع پیوست. علاوه‌براین، با توجه به جایگاهی که محیط‌زیست برای امنیت جامعه بشری دارد، پرداختن به این موضوع امری ضروری می‌نمود.

ایده اصلی این کتاب به خرداد سال 1396 برمی‌گردد؛ زمانی که ایالات‌ متحده خروج خود را از مهم‌ترین توافق‌نامه آب‌وهوایی پاریس اعلام کرد. درحالی‌که جامعه جهانی برای نخستین‌بار پس از مدت‌ها امیدوار به شکل‌گیری یک نظام جامع حکمرانی جهانی در حوزه محیط‌زیست بود، خروج ایالات ‌متحده از این توافق‌نامه، سؤالاتی را در ذهن من ایجاد کرد که چرا با وجود شکل‌گیری اجماع معرفتی و علمی درمورد تهدیدهای ناشی از تخریب فزاینده محیط‌زیست، جامعه جهانی همچنان از ارائه یک نظام حکمرانی جامع و کارآمد جهت تدبیر امور جهانی محیط‌زیست عاجز است؛ آیا می‌توان ناکارآمدی رژیم‌های بین‌المللی زیست‌محیطی را صرفاً برمبنای منطق نظریه‌های جریان اصلی روابط بین‌الملل تبیین کرد؛ و اصولاً چرا در سطح خردتر و موضوعی مثل نظام حاکم بر لایه اُزُن، قطب جنوب و نظام تدبیر حاکم بر رودخانه راین، رژیم‌های زیست‌محیطی از میزان رعایت‌پذیری بالایی برخوردارند. چنین سؤالاتی جهت‌دهنده به شکل‌دهی پژوهش حاضر بوده است. براین‌اساس، در کتاب حاضر تلاش شده است موانع اصلی شکل‌گیری یک نظام حکمرانی جامع و مؤثر در حوزه محیط‌زیست شناسایی شود.

پرواضح است که هیچ راه‌حل بهینه‌ای برای مدیریت تخریب محیط‌زیست و شکل‌گیری یک نظام حکمرانی کارآمد در سطح جهانی وجود ندارد و بسیاری از افراد جامعه بشری برای دهه‌های آینده با این مشکلات دست‌وپنجه نرم می‌کنند. همه‌ کسانی که در حوزه سیاست بین‌الملل محیط‌زیست فعالیت می‌کنند، با تنشی دائمی میان جنبه‌های هنجاری (یعنی اینکه ما می‌خواهیم جهان آینده را نجات دهیم) و جنبه‌های تحلیلی کار (یعنی اینکه به درک و توضیح پویایی دنیای واقعی نیاز داریم) مواجه هستند. ایده اصلی کتاب این است که برای پیشبرد نظام حکمرانی جهانی مؤثر در عرصه محیط‌زیست باید موانع جدی حاکم بر رژیم‌های حکمرانی زیست‌محیطی درک شوند تا براساس آن بتوان گام‌های بعدی را درجهت شکل‌دهی به نظام حکمرانی مؤثر و کارآمد در سطحی حداقلی برداشت. ازآنجایی‌که کتاب حاضر محصول نهایی رساله اینجانب بوده، به‌جاست از استاد راهنمای گرانقدر جناب آقای دکتر سید جلال دهقانی فیروزآبادی که در ایده‌پردازی و به‌ویژه ارائه چهارچوب نظری مناسب برای تبیین مسئله به من کمک کردند قدردانی نمایم. همچنین از  استادان بزرگوار جناب دکتر اصغر کیوان حسینی و آقای دکتر هادی آجیلی که در امر مشاوره رساله مساعدت نمودند کمال تشکر و  امتنان را دارم. در پایان از جناب دکتر علی اسمعیلی اردکانی، معاونت پژوهشی محترم مؤسسه مطالعاتی ابرار معاصر تهران و همه ‌کسانی که در انتشار این اثر سهیم بودند نهایت سپاسگزاری را دارم.