رویکردهای ایران به امنیت انرژی در پرتو انقلاب گاز شیل

امروزه بحث درباره انقلاب شیل در منابع خبری و گزارشهای تحلیلی مراکز مربوط به تحولات انرژی، بهقدری داغ است که نگرانیهای منطقی و هیجانات غیرمنطقی را با هم به ذهنها میرساند. تولید مایعات هیدروکربنی از نفتهای رسوبی (شیل/ Shale) که چندین سال است در آمریکا تشدید یافته، گمانهزنیها درباره بینیازی ایالات متحده را از واردات نفت خاورمیانه حتی در ده سال اخیر سبب شده است. برنامههای این کشور برای استقلال قاره، از انرژی گاز و تبعات گسترش تکنولوژی گاز شیل به آسیا و حتی اروپا نیز زمزمههای بلندی است که محافل خبری آن را بازنمود میکنند.
در حال حاضر، روزانه تولید نفتهای رسوبی در آمریکا حدود یکونیم میلیون بشکه در روز است و پیشبینی میشود این رقم تا 2015 به دو میلیون بشکه در روز و تا سال 2020 به سه تا پنج میلیون بشکه برسد. برخی حتی پا را فراتر گذاشته و گمانهزنی کردهاند که ممکن است تولید آمریکا از این نوع نفت تا آن سالها، از تولید نفت ایران بیشتر شود. با این شیب اگر به مسئله بنگریم، حتی پیشبینی شده آمریکا تا سالهای 2030 ـ 2035 به تولید نفت عربستان سعودی برسد. اینجاست که بازی قدرت در منطقه حساس خلیج فارس و خاورمیانه دچار دگرگونیهای اساسی خواهد شد.
گزارش اخیر IGU در سال 2014 حاکی از بالا رفتن درخواست آمریکا برای مایعسازی گاز است. آمار ارائهشده جهانی نشان میدهد ایالات متحده آمریکا در ژوئن 2014 تولیدات گازیاش (نه منابع گازیاش) بیش از روسیه بوده است.
امنیت انرژی که مفهومی چندوجهی است و همکاری میان تولیدکنندگان، مصرفکنندگان و شرکتهای ملی و بینالمللی را دربرمیگیرد، در حال حاضر بیش از همیشه به عینیترین بعد خود، دغدغه بازیگران فعال این عرصه از جمله ایران شده است. انرژی بخشی از روابط بینالملل گستردهتر میان دولتهاست. آنچه در بازارهای انرژی این روزها اهمیت دارد، وابستگی متقابل میان مصرفکنندگان و تولیدکنندگان است. در واقع، وابستگی متقابل انرژی، همکاری میان کشورها را در حوزههای دیگری از قبیل توسعه اقتصادی و صلح جهانی تقویت خواهد کرد.
با توجه به وسعت، جمعیت، اقتصاد و جایگاه چین در نظام بینالملل، چشمانداز انرژی آینده این کشور و انتخابهای رهبران آن، نهتنها بر الزامات زیستمحیطی، ژئوپلیتیکی و اقتصادی، بلکه بر نظام بینالملل تأثیرگذار خواهد بود. تقاضا برای گاز شیل در دنیا بهسرعت بالا میرود. چین بزرگترین مشتری است، بعد از آن خاورمیانه، آمریکای جنوبی، هندوستان و آفریقا خواهد بود. در اینجا باید به چالشهای پیشِ روی جمهوری اسلامی ایران اشاره کرد. توافقات چین و هند برای گسترش ذخایر گاز شیل بهجای مصرف ذغالسنگ، یکی از این طرحهاست. عملیاتی نشدن خط لوله صلح، نمونهای از دخالتهای مستقیم آمریکا در کنار کشیدن هند از این طرح بهشمار میرود؛ از همین رو، تلاشهای آمریکا برای گسترش گاز شیل در چین و هند را میتوان در بلندمدت مقدمات کاهش واردات این کشورها از ایران دانست.
توسعه گاز شیل و عرضه فراوان آن در بازار، قدرت مانور تولیدکنندگان عمده آن در تحمیل سیاستهای خود از طریق یکنواختسازی تصمیمات را کاهش میدهد. روسیه و ایران با شکلگیری توافقات راهبردی در این زمینه بهدنبال همگرایی بودند، اما ظهور مسئله فراوانی در عرضه جهانی گاز، به کلی طرحهای آینده آنها را بههم میریزد.
مفهوم امنیت انرژی باید بازتاب منافع همه طرفهای مربوطه از مصرفکنندگان و تولیدکنندگان، تا محیطزیستگرایان و شرکتهای ملی و بینالمللی باشد. امنیت انرژی نباید در چهارچوب حاصلجمع صفر دیده شود؛ جایی که منافع و دستاوردهای یک طرف، خسارتهای طرف دیگر بهشمار آید.
جمهوری اسلامی ایران باید بکوشد نقش انرژی در موقعیت کنونی را در میانمدت بهصورت بُرد ـ بُرد ترسیم کند تا در مناسبات راهبردی بلندمدتش منافع ملی و امنیت اقتصادیاش تأمین گردد. برخلاف آنچه رواج یافته، ایران کشوری گازخیز است، نه نفتخیز؛ بنابراین، تنظیم راهبردهای آتی برای تجارت گاز با انقلابی که در گاز شیل نیز رخ داده، ضرورتی اجتنابناپذیر است. بهنظر میآید که بازاریابی منطقهای و همسایگان مرزی، اولویت طلایی ایران در صادرات گاز محسوب میشوند. در عرصه گاز علاوه بر اینکه باید به استعداد بالقوه صادرات گاز با خط لوله و LNG اندیشید، ابتدا باید مشتری را یافت و بعد تولید کرد؛ از همین رو، چون بازارها در حال تغییرند و تقاضای گاز هرچند با انقلاب شیل در حال افزایش است، باید با تغییر اولویتها سبد تولید، مصرف و تجارت گاز در کشور را بهینه کرد.
بدین ترتیب، حتی اگر گاز شیل و تکنولوژی آن با همین موج شدیدش مشتریهای قدیمی را برباید و اهمیت مناطق کانونی انرژی کاهش یابد، وجه استراتژیک این کالا همچنان برای ایالات متحده محفوظ است. بدین معنا که آنچه در سالهای آتی برای ایالات متحده اهمیت دارد، کنترل جریان انتقال انرژی است، نه صرفاً منابع انرژی. بنابراین، جهانی شدن بازارهای جهانی یعنی: اختلال در یک جا، اختلال در همهجا بهشمار میآید؛ تعریفی که ایران هم بنا به نقشآفرینیاش در سطح منطقه و کسب منافع ملی و تأمین امنیت ملی، ناگزیر از نهادینهسازیاش است. حلوفصل پرونده هستهای ایران و آغاز روند رفع تحریمها، بهویژه تحریمهای پیشِ روی مبادلات تجاری ایران میتواند راهگشای این مسیر باشد.
نظر شما