دوری و نزدیکی روسیه و آمریکا در بحران سوریه
دوری و نزدیکی روسیه و آمریکا در بحران سوریه
سهشنبه 13 تیر 1396
سیاست عرصه دوستی و دشمنیهاست. بازیگران سیاسی متناسب با نوع جهتگیریهای داخلی و خارجی، ایدئولوژی و منافع ملیشان به ترسیم دامنه دوستان و دشمنان خود میپردازند. بیگمان هرچقدر محدوده اشتراک منافع و ارزشی دولتها بیش از تقابل منافعشان باشد به همان نسبت همگرایی و هماهنگی بیشتری در رویکردهای خارجی آن دولتها شاهد خواهیم بود. روابط و نوع تعامل قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای در دنیای امروز از همین اصل و قاعده سرچشمه میگیرد. ازاینرو بیارتباط نیست که مجموع کشورهای غربی از آمریکا تا اروپای مرکزی با توجه به پایه مشترک فکریشان، از هر نظری بیشتر در مواجهه با بحرانهای بینالمللی برخوردارند. این امر به مفهوم نبود اختلاف نگرش در میان این دسته از کشورها نیست بلکه نشانگر مدیریت اختلافات و رسیدن به سطح مطلوبی از اجماع در میان خودشان است. دربرابر کشورهایی قرار دارند که متأثر از اصل جعرافیایی، ساختار متعارض سیاسی و فرهنگی از اختلاف نگرش عدیدهای با مجموع قدرتهای اروپایی بر سر چگونگی حلوفصل چالشهای جهانی برخوردارند. در بین این دسته از کشورها روسیه و چین از جایگاه خاصی برخوردار است. دوری جعرافیایی این کشورها و اختلافات فرهنگی و سیاسی این کشورها با آمریکا، منجربه بروز اختلافنظرهای جدی میان این کشورها در حوزه های متعدد اقتصادی و سیاسی برقرار نموده است.
در میان تحولات جاری جهانی، بحرانهای غرب آسیا با محوریت سوریه تجلی اوج اختلاف و واگرایی مسکو با قدرتهای بزرگ غربی ازجمله آمریکاست. روسیه تحت رهبری ولادیمیر پوتین، با تبعیت از دکترین اوراسیاگرایی معتقد به احیای عظمت و شوکت گذشته روسیه است. از دید پوتین رویکرد کلان قدرتهای غربی بر تضعیف بیشتر مسکو تنظیم شده است. این قدرتها با بهرهگیری از حربههای مختلف همچون حذف متحدان سنتی روسیه بهدنبال انزوای هرچه بیشتر روسیه در سیاست جهانی هستند. رئیسجمهوری روسیه با باور به این اصل بر رویکرد مقاومتی و تهاجمی دربرابر سیاستهای توسعهطلبانه قدرتهای غربی تأکید دارد. ازاینمنظر راز حمایت مستمر و تمامقد روسیه از دولت مرکزی سوریه در همین امر نهفته است. سوریه ازجمله کشورهایی قدیمی است که با سیاستهای مداخلهجویانه قدرتهای متخاصم درحال خروج از حلقه متحدان سنتی روسیه است. برای مسکو از دست رفتن دمشق مساوی با پایان هیمنه روسیه در غرب آسیا و شرق مدیترانه است. این امر درصورت وقوع ضربه بزرگی به پرستیژ و اعتبار منطقهای و بینالمللی روسیه وارد میسازد. ازهمینرو این کشور با اذعان به اهمیت استراتژیک سوریه، رهبری مذاکرات بینالمللی سوریه را با مشارکت ترکیه و ایران با هدف کنترل بحران در سوریه و تداوم جای پای خود در دست گرفته است. آنچه که باعث پیچیدهتر شدن رویکرد روسیه در سوریه شده، ناهمخوانی رویکرد این کشور با آمریکاست. درست برعکس خواستههای روسیه، واشینگتن در تلاش برای یکدست کردن متحدان منطقهای خود در منطقه بزرگ غرب آسیاست. از دید کاخ سفید، نظام بعثی سوریه محصول دوران جنگ سرد است و این کشور باید منطبق با واقعیتهای جدید جهانی بازسازی سیاسی شود. در مدل پیشنهادی واشینگتن، سوریه برخوردار از یک نظام دموکراسی مشارکتی است. دراینچهارچوب هر گروه و گرایشی حق سیاسی داشته و دولت مرکزی سوریه مجبور به پذیرش حقوق از دست رفته فرهنگی و سیاسی اقلیتهاست. وجه اختلافزای روسیه و آمریکا در بحران سوریه در پذیرش و عدم پذیرش اسد قرار دارد. از دید آمریکا دولت سوریه با گشودن آتش به روی مخالفان مشروعیت خود را از دست داده است. دربرابر روسیه، دولت مرکزی سوریه را کارآمدترین و مشروعترین نیرو در مبارزه با تهدید افراطگراها میداند. تقابل این دو نگرش، بحران در سوریه را در ردیف خشونتبارترین بحرانهای تاریخ بشری قرار داده است. بنابه آخرین گزارشها بیش از چهارهزار نفر در این کشور کشته شده و حدود یکمیلیون نفر نیز مجروح شدهاند. آمار بیخانمانها نگرانکنندهتر است. بنابه گزارش سازمان ملل حدود سیزدهمیلیون تن از جمعیت سوریه که معادل نصف جمعیت این کشور است در خانه بهدوشی به سر میبرند. از این تعداد هشتمیلیون در داخل سوریه بیخانمان شدهاند و حدود پنجمیلیون نیز راهی کشورهای همجوار شدهاند.
جنبه تلخ ماجرا در سوریه اینجاست که با گذشت زمان شاهد خشونتآمیزتر شدن بحران و کشتارهای انسانی هستیم. گفتنی است که نیروهای درگیر در سوریه در یک شرایط نسبتاً مساوی بهلحاظ ابزارهای قدرت قرار دارند. مخالفان دولت سوریه که طیف وسیعی از گروههای النصره، جیشالفتح، داعش و فلقالرحمن را شامل میشود در بعد زمینی برتری قابل ملاحظه دارند. دربرابر دولت سوریه با برخورداری از حمایتهای روسیه و داشتن نیروی هوایی مجهز از قدرت هوایی بالایی برخوردار است. این امر یک جنگ فرسایشی را میان نیروهای درگیر فراهم ساخته است. پیدایی چنین وضعیتی این رسالت را بر دوش دو قدرت بزرگ روسیه و آمریکا قرار داده که با هم نظری و وحدت عمل مانع از بحرانیتر شدن اوضاع در سوریه شود.
بهنظر میرسد، با گذشت نزدیک به دو سال از آغاز عملیات هوایی روسیه در سپتامبر 2015 در سوریه، مقامات کرملین به این باور رسیدند که به تنهایی قادر به مهار بحران در سوریه نیستند. در این بین چارهای جزء همیاری و مشارکت جدی آمریکا در سوریه نمیبینند. با عطف به این امر رهبران روسیه مدام درپی باز کردن کانالهای ارتباطی با مقامات واشینگتن بر سر دستیابی به راهحلی جامع در سوریه هستند. تماسهای تلفنی ترامپ و پوتین و دیدارهای متعدد لاوروف و تیلرسون دلیل بر عقلانیت طرفین در رسیدن به چهارچوبی قابل قبول در حل بحران سوریه دارد. ازاینرو، تماس تلقنی پوتین و ترامپ بعد از شلیک شدن بیش از 59 موشک توماهاوک به پایگاه الشعیرات در استان حمص، نشاندهنده این مسئله است که طرفین درعین داشتن اختلافنظرهای قابل ملاحظه در نوع حل بحران سوریه تمایل به تشدید تنش و آشوب بیشتر را ندارند.(1) پوتین در نشست خود با خانم مرکل ضمن اذعان به لزوم مشارکت آمریکا در فرایند صلح بحران سوریه گفت: بدون همیاری واشینگتن نهتنها امکان رسیدن به صلحی پایدار در سوریه وجود ندارد، بلکه زمینه برای خشونت بیشتر گروههای درگیری همچون داعش فراهم میشود. دولت روسیه با درنظرگرفتن نقش ممتاز آمریکا به تماسهای خود با واشینگتن جهت رسیدن به معادلهای قابل پذیرش در سوریه ادامه میدهد. ازسویدیگر حضور نماینده آمریکا در نشست آستانه مربوط به بحران سوریه نشان از علاقهمندی کاخ سفید برای گشودن باب همکاریهای جدی امنیتی با روسیه در بحران سوریه دارد. همچنین درهمینراستا انتظار میرود در نشست ژوئیه گروه جی 20 در هامبورگ، رؤسایجمهور دو کشور از نزدیک به چانهزنی در حل بحرانهای منطقهای و چالشهای پیشروی بپردازند.(2) نقش آمریکا در حل بحران سوریه از این حیث قابل ملاحظه است که مخالفان دولت اسد مخالف نقش میانجیگرایانه مسکو هستند. از دید این گروهها میان شعار و عمل روسیه فاصله بزرگی وجود دارد و این کشور نمیتواند نقش بیطرفی را بهطور کامل در منازعه سوریه عمل نماید. ورود آمریکا به این مسئله با توجه به نفوذ جدی واشینگتن بر روی گروههای مخالف میانهرو میتواند فضای همکاری و آتشبس را در سوریه بهطرز قابل ملاحظهای تلطیف دهد. ازاینرو، میتوان با همکاری جدی مسکو و واشینگتن به عملیاتی شدن طرح مناطق حفاظت شده امیدوار بود. بیگمان شرط تحقق طرح ایجاد چهار منطقه حفاظت شده ادلب، حمص، قوطه شرقی در حومه دمشق و جنوب سوریه برای پناهندگان، توقف هرگونه عملیاتهای هوایی و زمینی ازسوی طرفین درگیر است.(3) دراینبین روسیه و آمریکا با توجه به حضور جدی نظامی و داشتن پایگاههای عمده در خاک سوریه از قابلیت بالایی در تضمین صلح میان طرفین داخلی درگیر برخوردارند.
در میان تحولات جاری جهانی، بحرانهای غرب آسیا با محوریت سوریه تجلی اوج اختلاف و واگرایی مسکو با قدرتهای بزرگ غربی ازجمله آمریکاست. روسیه تحت رهبری ولادیمیر پوتین، با تبعیت از دکترین اوراسیاگرایی معتقد به احیای عظمت و شوکت گذشته روسیه است. از دید پوتین رویکرد کلان قدرتهای غربی بر تضعیف بیشتر مسکو تنظیم شده است. این قدرتها با بهرهگیری از حربههای مختلف همچون حذف متحدان سنتی روسیه بهدنبال انزوای هرچه بیشتر روسیه در سیاست جهانی هستند. رئیسجمهوری روسیه با باور به این اصل بر رویکرد مقاومتی و تهاجمی دربرابر سیاستهای توسعهطلبانه قدرتهای غربی تأکید دارد. ازاینمنظر راز حمایت مستمر و تمامقد روسیه از دولت مرکزی سوریه در همین امر نهفته است. سوریه ازجمله کشورهایی قدیمی است که با سیاستهای مداخلهجویانه قدرتهای متخاصم درحال خروج از حلقه متحدان سنتی روسیه است. برای مسکو از دست رفتن دمشق مساوی با پایان هیمنه روسیه در غرب آسیا و شرق مدیترانه است. این امر درصورت وقوع ضربه بزرگی به پرستیژ و اعتبار منطقهای و بینالمللی روسیه وارد میسازد. ازهمینرو این کشور با اذعان به اهمیت استراتژیک سوریه، رهبری مذاکرات بینالمللی سوریه را با مشارکت ترکیه و ایران با هدف کنترل بحران در سوریه و تداوم جای پای خود در دست گرفته است. آنچه که باعث پیچیدهتر شدن رویکرد روسیه در سوریه شده، ناهمخوانی رویکرد این کشور با آمریکاست. درست برعکس خواستههای روسیه، واشینگتن در تلاش برای یکدست کردن متحدان منطقهای خود در منطقه بزرگ غرب آسیاست. از دید کاخ سفید، نظام بعثی سوریه محصول دوران جنگ سرد است و این کشور باید منطبق با واقعیتهای جدید جهانی بازسازی سیاسی شود. در مدل پیشنهادی واشینگتن، سوریه برخوردار از یک نظام دموکراسی مشارکتی است. دراینچهارچوب هر گروه و گرایشی حق سیاسی داشته و دولت مرکزی سوریه مجبور به پذیرش حقوق از دست رفته فرهنگی و سیاسی اقلیتهاست. وجه اختلافزای روسیه و آمریکا در بحران سوریه در پذیرش و عدم پذیرش اسد قرار دارد. از دید آمریکا دولت سوریه با گشودن آتش به روی مخالفان مشروعیت خود را از دست داده است. دربرابر روسیه، دولت مرکزی سوریه را کارآمدترین و مشروعترین نیرو در مبارزه با تهدید افراطگراها میداند. تقابل این دو نگرش، بحران در سوریه را در ردیف خشونتبارترین بحرانهای تاریخ بشری قرار داده است. بنابه آخرین گزارشها بیش از چهارهزار نفر در این کشور کشته شده و حدود یکمیلیون نفر نیز مجروح شدهاند. آمار بیخانمانها نگرانکنندهتر است. بنابه گزارش سازمان ملل حدود سیزدهمیلیون تن از جمعیت سوریه که معادل نصف جمعیت این کشور است در خانه بهدوشی به سر میبرند. از این تعداد هشتمیلیون در داخل سوریه بیخانمان شدهاند و حدود پنجمیلیون نیز راهی کشورهای همجوار شدهاند.
جنبه تلخ ماجرا در سوریه اینجاست که با گذشت زمان شاهد خشونتآمیزتر شدن بحران و کشتارهای انسانی هستیم. گفتنی است که نیروهای درگیر در سوریه در یک شرایط نسبتاً مساوی بهلحاظ ابزارهای قدرت قرار دارند. مخالفان دولت سوریه که طیف وسیعی از گروههای النصره، جیشالفتح، داعش و فلقالرحمن را شامل میشود در بعد زمینی برتری قابل ملاحظه دارند. دربرابر دولت سوریه با برخورداری از حمایتهای روسیه و داشتن نیروی هوایی مجهز از قدرت هوایی بالایی برخوردار است. این امر یک جنگ فرسایشی را میان نیروهای درگیر فراهم ساخته است. پیدایی چنین وضعیتی این رسالت را بر دوش دو قدرت بزرگ روسیه و آمریکا قرار داده که با هم نظری و وحدت عمل مانع از بحرانیتر شدن اوضاع در سوریه شود.
بهنظر میرسد، با گذشت نزدیک به دو سال از آغاز عملیات هوایی روسیه در سپتامبر 2015 در سوریه، مقامات کرملین به این باور رسیدند که به تنهایی قادر به مهار بحران در سوریه نیستند. در این بین چارهای جزء همیاری و مشارکت جدی آمریکا در سوریه نمیبینند. با عطف به این امر رهبران روسیه مدام درپی باز کردن کانالهای ارتباطی با مقامات واشینگتن بر سر دستیابی به راهحلی جامع در سوریه هستند. تماسهای تلفنی ترامپ و پوتین و دیدارهای متعدد لاوروف و تیلرسون دلیل بر عقلانیت طرفین در رسیدن به چهارچوبی قابل قبول در حل بحران سوریه دارد. ازاینرو، تماس تلقنی پوتین و ترامپ بعد از شلیک شدن بیش از 59 موشک توماهاوک به پایگاه الشعیرات در استان حمص، نشاندهنده این مسئله است که طرفین درعین داشتن اختلافنظرهای قابل ملاحظه در نوع حل بحران سوریه تمایل به تشدید تنش و آشوب بیشتر را ندارند.(1) پوتین در نشست خود با خانم مرکل ضمن اذعان به لزوم مشارکت آمریکا در فرایند صلح بحران سوریه گفت: بدون همیاری واشینگتن نهتنها امکان رسیدن به صلحی پایدار در سوریه وجود ندارد، بلکه زمینه برای خشونت بیشتر گروههای درگیری همچون داعش فراهم میشود. دولت روسیه با درنظرگرفتن نقش ممتاز آمریکا به تماسهای خود با واشینگتن جهت رسیدن به معادلهای قابل پذیرش در سوریه ادامه میدهد. ازسویدیگر حضور نماینده آمریکا در نشست آستانه مربوط به بحران سوریه نشان از علاقهمندی کاخ سفید برای گشودن باب همکاریهای جدی امنیتی با روسیه در بحران سوریه دارد. همچنین درهمینراستا انتظار میرود در نشست ژوئیه گروه جی 20 در هامبورگ، رؤسایجمهور دو کشور از نزدیک به چانهزنی در حل بحرانهای منطقهای و چالشهای پیشروی بپردازند.(2) نقش آمریکا در حل بحران سوریه از این حیث قابل ملاحظه است که مخالفان دولت اسد مخالف نقش میانجیگرایانه مسکو هستند. از دید این گروهها میان شعار و عمل روسیه فاصله بزرگی وجود دارد و این کشور نمیتواند نقش بیطرفی را بهطور کامل در منازعه سوریه عمل نماید. ورود آمریکا به این مسئله با توجه به نفوذ جدی واشینگتن بر روی گروههای مخالف میانهرو میتواند فضای همکاری و آتشبس را در سوریه بهطرز قابل ملاحظهای تلطیف دهد. ازاینرو، میتوان با همکاری جدی مسکو و واشینگتن به عملیاتی شدن طرح مناطق حفاظت شده امیدوار بود. بیگمان شرط تحقق طرح ایجاد چهار منطقه حفاظت شده ادلب، حمص، قوطه شرقی در حومه دمشق و جنوب سوریه برای پناهندگان، توقف هرگونه عملیاتهای هوایی و زمینی ازسوی طرفین درگیر است.(3) دراینبین روسیه و آمریکا با توجه به حضور جدی نظامی و داشتن پایگاههای عمده در خاک سوریه از قابلیت بالایی در تضمین صلح میان طرفین داخلی درگیر برخوردارند.
منابع
1. https://www.theguardian.com/us-news/2017/may/02/donald-trump-vladimir-putin-conversation-syria-civil-war
2.“https://www.usatoday.com/story/news/politics/2017/05/02/trumps-call-vladimir-putin-suggests-some-progress-syria/101210384/
3. https://www.washingtonpost.com/world/national-security/trump-weighing-military-options-following-chemical-weapons-attack-in syria/2017/04/06/0c59603a-1ae8-11e7-9887-1a5314b56a08_story.html?utm_term=.df10e28b7228
نظر شما