کنشگران امنیتی غیردولتی و تحول امنیت در غرب آسیا

بررسی تاثیر گروه های سلفی تکفیری


مقدمه

امنیت نقطه کانونی سیاست گذاری دولت‌ها می‌باشد. امنیت و مسائل مرتبط با آن اصلی ترین هدف یک حکومت می‌باشد که بر اساس آن نوع تعاملات بیرونی خود را در حوزه پیرامونی، منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای شکل می‌دهد. دولت‌ها به عنوان اصلی ترین بازیگر نظام بین الملل که بازیگر اصلی امنیت بین الملل تلقی می‌شوند، تلاش می‌کنند با رصد پویا و همیشگی تهدیدات خود را شناسایی کنند و برای مقابله تهدیدات پیش بینی‌های امنیتی داشته باشند. مشخصا هرچه میزان تهدید به جهت مکانی و زمانی به کشوری نزدیک تر باشد دغدغه‌های امنیتی حاکمان آن دولت دو چندان خواهد بود. بنابراین جوامع معاصر در سرتاسر جهان آکنده از این مفهوم هستند و همان گونه که تهدیدات نامتناهی و همیشگی می‌باشند دغدغه امنیتی نیز یک روند مستمر و پویا دارد و برای هر جامعه ای روز به روز تجدید خواهد شد.

در این میان کنشگران غیردولتی[1] به عنوان بازیگران جدید نظام بین الملل که دارای اثر گذاری قابل توجهی نیز می‌باشند، نقش و تاثیر بسزایی در موضوعات امنیتی در سطوح ملی، منطقه‌ای، بین المللی و جهانی دارند. توانایی این نوع بازیگران نوظهور در معادلات امنیتی در سطوح منطقه‌ای و بین المللی قابل اغماض نمی‌باشد هرچند که تحلیل‌های نو واقع‌گرایانه، شان مستقلی برای آن قائل نیستند و رفتار این بازیگر را در پیوند با بازیگر اصلی نظام بین الملل یعنی دولت‌ها تشریح می‌کنند؛ اما به واقع می‌توان برای تحلیل آن کارکرد مستقلی قائل شد. بدین روی توانایی‌ها و اثرگذاری این بازیگر در معادلات امنیتی و ایجاد تهدید، قابلیت تحلیل پیدا می‌کند و با این پیش فرض می‌بایست در تحلیل‌ها مبنا و نقطه عزیمت اجتماعی را لحاظ نمود.

در غرب آسیا می‌توان ترکیبی از کنشگران غیر دولتی را مشاهده نمود که دارای کنش‌های امنیتی و حتی نظامی ‌هستند. این بازیگران بر محیط امنیتی کشورهای این منطقه تاثیرات فراوانی دارند و به تناوب برای دولت‌ها مسائل امنیتی تولید می‌کنند. وضعیت کنونی غرب آسیا دارای یک بافت تهدیدزا و ناپایداری می‌باشد که امکان بازیگری کنشگران غیردولتی را که کارکرد امنیتی نیز دارند، تقویت می‌نماید. از سوی دیگر این وضعیت سیاست‌ها و راهبردهای منطقه‌ای و بین المللی این کشور را تحت الشعاع قرار می‎دهد.

جریان‌های نوظهور سلفی نوعی از کنشگران غیردولتی می باشند که نقش ویژه ای در این محیط برای خود تعریف نموده اند و مشخصا این پدیده سطح کنشگری و اقدام خود را ارتقاء داده است. هرچند که نمی‌توان آنها را به صورت یکسان و یکپارچه تلقی نمود اما جدای از تفاوت‌های جزئی،مبانی هویتی یکسان این گروه‌ها موجب می‌شود که رفتارهای استراتژیک[2] آنها مشابه و همسو باشد در عین آن که روابط پایداری نیز میان این جریان‌های وجود دارد. از سوی دیگر افزایش سطح قابلیت‌ها و توانایی‌های گروه‌های سلفی موجب شده که اهداف و چشم اندازهای کلان و راهبردی خود را باز تعریف نمایند. در نتیجه گسترش آن‌ها دارای تبعات امنیتی در منطقه خواهد بود. مختصات و ویژگی‌های هویتی و نیز برونداد رفتاری جریان‌های سلفی به گونه ایست که برای می‌تواند الگوهای امنیتی در غرب آسیا را تحت تاثیر قرار دهد. شرایط کنونی در غرب آسیا و نیز شدت یافتن رقابت‌های استراتژیک منطقه‌ای[3] موجب شده که رقابت‌های ایدئولوژیک[4] اهمیت راهبردی پیدا کند. در این میان کنشگران و حرکت های سلفی از این موضوع تاثیر فراوانی پیدا کرده اند و می‌توان از آن به عنوان یک بازیگر موثر در تعاملات امنیتی منطقه نام برد.

مسئله اساسی این است که این پدیده در جغرافیای غرب آسیا در حال باز تولید و گسترش است. بسیاری از جریان‌های سیاسی ـ مذهبی در جهان اهل سنت دارای نگرش‌ها و اندیشه سلفی هستند. تفکر سلفیت توانسته مبنای اندیشه ای باشد برای گروه‌های اسلامی‌که دارای تحرک سیاسی - نظامی‌می‌باشند. از سال 2001 یکی از جدی ترین معضلات امنیت بین الملل پدیده ای به نام القاعده بوده که تحت عنوان تروریسم القاعده و در منابع غربی تروریسم اسلامی‌از آن یاد شده است. این سازمان به جهت هویتی و اندیشه ای خواستگاه سلفی داشته است. این در حالیست که نمونه‌های بازتولید شده القاعده از آن زمان تاکنون نیز تابع اندیشه‌های سلفی هستند. وحشتناک ترین سازمان سلفی – جهادی که داعش نامیده می‌شود توانست در یک دوره زمانی حکومت مورد نظر خود را در محدوده ای مشخص مستقر نماید.

تحولات شمال آفریقا و برخی کشورهای عربی در سال 2011[5] که منجر به سقوط برخی دولت‌ها از جمله در تونس، لیبی و مصر گردید؛ فضا را برای بروز و ظهور این گروه‌ها دو چندان نمود. سلفی‌ها توانستند از خلاء قدرت و حاکمیت در کشورهای خود بهره برداری نمایند و فعالیت‌های خود را به ویژه در حوزه‌های نظامی‌گسترش دادند. هرچند که واضح است این گروه‌ها دارای یک پشتوانه‌ی آموزشی – فرهنگی می‌باشند و مشخصا به عنوان یک جریان دینی – مذهبی فعالیت‌های تبلیغی آموزشی را پیش از این پیگیری می‌نمودند. اما وضعیت کنونی نشان می‌دهد که جریان سلفیت خود را در چارچوب یک جریان تبلیغی مذهبی محدود نمی‌کند و با چشم انداز منطقه‌ای می‌تواند کنش‌های امنیتی منطقه را تحت تاثیر قرار دهد.

بخش گسترده و فعالی از جریان سلفی ، گروه‌ها و سازمان‌های سلفی جهادی هستند که به عنوان یک نیروی خشن، قوی و گسترده محیط امنیتی غرب آسیا را تحت تاثیر قرار داده‌اند. در برداشت‌های تحلیل اولیه، عموما این جریانات را در قالب نیروهای تروریستی و آشوب ساز تعریف می‌کردند. اما محدود کردن سلفی جهادی‌ها به نیروهای تروریستی باعث نارسایی در شناخت توانایی‌ها و نقش آنها در مسائل امنیتی خواهد شد. سلفی جهادی‌ها دارای ریشه‌های عمیق فرهنگی و تاریخی هستند بدین روی هرچند که رفتار غیر مشروع و خشن دارند اما صرفا یک سازمان تروریستی تلقی نمی‌شوند چرا که حمایت‌های اجتماعی گسترده ای‌ در جهان اسلام با خود حمل می‌کنند. آنچه مشخص است این جریان به عنوان یک نیروی قوی در معادلات امنیتی منطقه حاضر شده است. تمرکز بیش از پیش این سازمان‌ها بر منطقه غرب آسیا و گسترش عملیات‌های آنها، نقش و کارکرد امنیتی را نمایان می‌سازد.

روابط شبکه ای میان گروه‌های سلفی و در عین حال عدم تمرکز جغرافیایی بیانگر آن است که یک نوع هماهنگی در اهداف و اقدامات وجود دارد که در نهایت همه آن جریانات یک مسیر هماهنگ و همگرا را طی خواهند نمود. سقوط دولت‌های عربی نقطه عطفی در قدرت یابی و افزایش توانایی جریان‌های سلفی ـ جهادی محسوب می‌شود. فرسایش حکومت‌ها و ورشکستگی دولت‌های عربی، برای جنگ‌آوران سلفی و جوانان اهل سنت که علاقه‌مند به اقدامات خشونت‌آمیز نظامی‌هستند فرصت بی نظیری ایجاد نمود. سقوط دولت‌ها در خیزش‌های جهان عرب، زیرساختهایی که مانع کنش‌های سلفی ـ جهادی‌ها می‌گردید را تضعیف نمود. به ویژه با ظهور بحران سوریه این امکان فراهم شد که گروه‌های سلفی میدان جدیدی را برای عملی کردن برنامه‌های نظامی‌پیش روی خود ببینند.

بدین روی می‌توان در همه جوامع سنی وجود جریان‌های سلفی را مفروض دانست و متعاقب آن قدرت یابی و افزایش قابلیت‌های آن امریست که روند صعودی دارد. جریان سلفی در شرایطی که دولت‌ها رو به فروپاشی می‌روند خود را برای کنش نظامی‌امنیتی آماده می‌کنند. در واقع میان رفتارهای امنیتی گروه‌های سلفی و ورشکستگی دولت‌ها وتاثیر گذاری بر مجموعه امنیت منطقه‌ای غرب آسیا یک رابطه مستقیم وجود دارد. بنابراین این گروه‌ها در محیط‌های جغرافیایی بدون دولت یا دولت ضعیف به گروه‌های شبه نظامی‌و یا جهادی تغییر حالت می‌دهند.

در میان گروه‌های سلفی ـ جهادی همواره یک مناظره مستمر پیرامون اولویت‌بندی دشمن و مقابله با دشمنان وجود داشته است. برخی از گروه‌ها بر دشمن دور[6] و اهدافی در جامعه و کشورهای غیر مسلمان تاکید داشتند و برخی دیگر بر اهدافی در جوامع اسلامی‌ نظام‌های سیاسی اسلامی‌تاکید می‌نمودند. به این معنا که مبارزه با هویت‌های نامتجانس در جوامع اسلامی‌و دولت‌های آن برای ایجاد حکومت اسلامی، از مبارزه با گروه‌های غیرمسلمان اهمیت بیشتری دارد. شواهد و روندهای اولیه نشان می‌دهد که نگرش مبارزه با دشمن نزدیک[7] در حال حاضر برتری پیدا کرده است و این به معنای آن است که حوزه کنش‌های خشونت بار این جریانات در منطقه غرب آسیا مضاعف خواهد شد و با فرض دانستن غلبه این نگرش (لزوم توجه به دشمن نزدیک) می‌توان دریافت که عمده فعالیت‌های این گروه‌ها در غرب آسیا تجمیع خواهد شد. این درشرایطی است که پس از بیداری اسلامی‌و یا بهار عربی بحران‌های منطقه عمیق تر شده و سطح رقابت‌های استراتژیک درون منطقه و تاثیرگذاری قدرت‌های جهانی بر غرب آسیا افزایش یافته است.

با این وصف؛ با نگاهی به مجموعه امنیتی غرب آسیا که ایران نیز در آن قرار دارد می‌توان دریافت که شرایط لازم برای کنش‌های امنیتی و تهدیدزای سلفیت فراهم است. مجموعه امنیتی غرب آسیا ترکیبی از جوامع اهل سنت با دولت‌های فرومانده[8] می‌باشد که زیرساخت‌های لازم برای رشد و گسترش ایدئولوژی سلفیت و افراط‌گرایی سنی فراهم می‌باشد. اما آنچه که اهمیت مسئله را به جهت امنیتی مضاعف می‌سازد، مسائل مربوط به هویت و توانایی جریان‌های سلفی می‌باشد. سلفی‌گری به معنای واقعی یک هویت دینی و مذهبی تلقی می‌شود که سعی در تعریف خود[9] و غیریت[10] خود دارد. به یک معنا هویت یابی[11] جریانات سلفی ـ جهادی در این کنش‌ها تاثیر می‌پذیرد و در مقاطعی از دولت‌ها بر این روند تاثیرگذار هستند. در این خصوص از یک نگاه رئالیستی نمی‌توان برای این گروه‌ها شان مستقل قائل شد و باید در پیوند بازیگران اصلی مورد تعریف قرار‌گیرند. به نظر می‌رسد جریان‌های سلفی خود دارای کنش تقریبا مستقل و خود سازماندهی[12] هستند.

تاثیر امنیتی تحول هویتی جریان‌های سلفی و نیز افزایش توانایی‌ها و قابلیت‌های این گروها به جهت مادی و نیروی انسانی در ابعاد منطقه‌ای قابلیت تحلیل و تفسیر دارد. در واقع نوع کنش گروه‌های سلفی متاثر از ساختارهای مادی[13] و ساختارهای معنایی[14] می‌باشد که متاثر از آن تصویرهای استراتژیک[15]، منافع و غیریت هویتی شکل می‌گیرد. درنتیجه سطح کنش‌ها استرتژیک خواهد شد و این امر می‌تواند در سطح منطقه‌ای تاثیرات امنیتی خاص خود را داشته باشد و می‌تواند الگوی امنیت منطقه‌ای را تحت تاثیر قرار دهد.

بررسی‌های امنیتی که بر روی جریان‌های سلفی - جهادی صورت پذیرفته عمدتا از منظر غیر ایرانی و غربی بوده، لذا سنجش تهدید آن مطابق با معیارهای امنیتی آمریکایی – اروپایی بوده است. الزامات ژئوپلتیکی، تاریخی و فرهنگی ایران، امنیت ملی آن را به شدت به محیط منطقه‌ای آن گره زده است؛ در دهه‌های اخیر رویکرد منطقه‌گرایی[16] به یک رویکرد مسلط امنیت­سازی در نظام بین‌الملل تبدیل شده است؛ منطقه‌سازی، پیگیری الگوی امنیت منطقه‌‍‌ای را از سوی ج.ا.ا اجتناب ناپذیر کرده است. بر این اساس با توجه به تحولات جاری در محیط امنیتی غرب آسیا و پیامدهای آن برای هر یک از بازیگران محیط، هر گونه تغییر و تحول در آن برای هر کدام از بازیگران دارای چنان اهمیتی است که خواه ناخواه باید بدان واکنش نشان دهند.

محیط امنیتی غرب آسیا فضای عمل و جایی است که منافع ملی ایران و تهدیدهای امنیتی این کشور در آن تعریف می­شود. به همین دلیل هرگونه تغییر و دگرگونی مهمی‌در وضعیت امنیتی این محیط بر روی منافع، اهداف، اولویت­ها و امنیت ج.ا.ا اثرگذار خواهد بود. لذا شناخت محیط امنیتی جمهوری اسلامی‌ایران به عنوان یک بازیگر اصلی نسبت به شرایط پیش آمده و با توجه به دخالت و تلاش قدرت‌های منطقه و فرامنطقه‌ای برای تأثیرگذاری بر انقلاب­های منطقه و نهایتاً پدیدار شدن ترتیبات امنیتی جدید و تبیین چنین حرکت و اقدامی‌نیازمند بررسی‌های دقیق علمی‌و پژوهشی است تا ضمن شناخت تحول در محیط پیرامونی، شناخت فرصت‌ها، محدودیت­ها و فشارهای ناشی از این تحولات با آگاهی و استفاده از فرصت‌ها و نقاط قوت برآمده از بیداری اسلامی، بتوان به سیاست‌گذاری‌های لازم جهت مدیریت و شکل‌گیری چارچوب امنیتی پایدار و باثبات مورد توافق در منطقه کمک نمود.

یکی از کنشگران مهم منطقه غرب آسیا که به عنوان کنشگر غیر دولتی روابط بین الملل شناخته می‌شود جریان سلفی جهادی است. این جریان در حال رشد و تجمع در غرب آسیا است. توانایی‌های رو به افزایش آن در غرب آسیا و نگرش‌های غایی آن نظم منطقه را به چالش می‌کشاند. جریان سلفی جهادی تعارض جدی با ایده حکومت شیعه دارد و تشیع را به عنوان یکی از تهدیدات اصلی خود شناسایی کرده است. متاثر از تحولات اعتراضی جهان عرب، سلفی‌گری جهادی قابلیت‌های خود را افزایش داد. در مجموع پژوهش‌های موجود نقش تاثیرگذار این پدیده بر غرب آسیا و نظم حاکم بر آن مورد بررسی قرار نگرفته است. شناخت تقابل این جریان با دولت و نظم ساخته شده از مجموعه دولت‌های مدرن در غرب آسیا در بررسی‌های امنیت منطقه‌ای بسیار مفید است. با توجه به این مهم می‌توان اهمیت انجام این پژوهش را درک نمود.

از سویی دیگر درک راهبردی و سنجش وضعیت کنونی برای ترسیم الگوی امنیت منطقه‌ای و شناخت مجموعه امنیت منطقه‌ای مطلوب و مخاطرات امنیتی از جمله ضرورت‌هاست. عدم شناخت و فهم چگونگی تاثیرگذاری جریان سلفی جهادی بر مجموعه امنیت منطقه‌ای غرب آسیا و تهدیداتی که می‌تواند برای جمهوری اسلامی‌ایران داشته باشد منجر به اتخاذ سیاست‌های غلط منطقه‌ای خواهد شد. بنابراین ضرورت این پژوهش به اهمیت آن برای سیاست­گذاری امنیتی ج.ا.ا ایران بستگی دارد. همچنین می‎توان ضرورت‎های انجام این کتاب را در غامض بودن تحلیل امنیت منطقه غرب آسیا به ویژه در شرایط جدید، ضرورت رسیدن به میزان مناسبی از توانمندی تحلیلی در خصوص شرایط جدید منطقه (کنشگری جریان‌های سلفی)، افزایش خطرپذیری امنیتی غرب آسیا به علت تسلط بی­ثباتی و ناامنی در این منطقه و ضرورت زمینه‎سازی برای داشتن برنامه­ریزی جهت الگوی امنیتی مطلوب خلاصه نمود.

هدف اصلی این پژوهش کمک به درک بهتر و دقیق تر تحولات منطقه با تاکید بر نقش آفرینی کنشگری نسبتا جدید می‌باشد که می‌تواند تبعات امنیتی برای غرب آسیا ایجاد کند. بنابراین تلاش نگارنده براین است که از بعد نظری توضیح دهد چگونه کنشگری جریان‌های سلفی می‌تواند بر مجموعه امنیت منطقه‌ای غرب آسیا تاثیر بگذارد. در این بحث به طور خاص کنش سلفی­گری به عنوان متغیر مستقل و مجموعه امنیت منطقه‌ای غرب آسیا به عنوان متغیر وابسته مورد بحث قرار می‌گیرد. توصیف، تبیین و تحلیل تحولات امنیتی سال‌های اخیر منطقه غرب آسیا و نیز پیش بینی روندهای آتی تحولات امنیتی در پرتو انتخاب و کاربست یک نظریه مناسب وکارآمد می‌تواند مبنای درک نظام‌مند از پویش‌های امنیتی این منطقه استراتژیک و ناپایدار ارائه کند.

اهمیت این بحث در آن است که بتوان با مطالعه و بررسی علمی‌از طریق داده‌های تاریخی و مفهومی‌و همچنین شناخت روندهای گسترش این پدیده ، آن را از طریق مدل‌های نظری امنیتی مطالعه نمود و تاثیرات آن را در سطح منطقه‌ای با اتکاء به نظریه مجموعه امنیت منطقه‌ای مورد سنجش قرار داد. که در نتیجه آن می‌توان با تحلیل این تهدیدات راهبردهای نظری امنیتی ارائه نمود.

در این بین با توجه به ماهیت و کارکرد دولت مدرن (به معنای نوع دولت پساوستفالیا و میراث استعمار) و تمرکزی که این کتاب بر تاثیرگذاری سلفی جهادی‌ها بر روی آن خواهند داشت تشریح تاثیرات مذکور از جمله اهداف اصلی دیگر تلقی می‌شود.

جریان سلفیت در درون خود نیز دارای تحول و تطور بوده است. آنچه کمتر مورد توجه تحلیلگران امنیتی داخلی قرار گرفته است سیر تحول و تطور این جریانات به جهت هویتی، سازمانی، توانایی­ها و اهداف استراتژیک می‌باشد. برای شناخت میزان تهدید این پدیده ضروریست شناخت درونی آن به عنوان یک هدف اصلی مطالعه مورد توجه قرار‌گیرد.

با توجه به نتایج به دست آمده از سئوالات فرعی که یافته‌های پژوهش نشان خواهند داد اهداف فرعی قابل تشریح است. تاثیرگذاری بر چالش مرزهای مستقر و الگوهای دوستی و دشمنی در منطقه دو هدف فرعی این پژوهش به شمار می‌آیند. هرچند که این اهداف نهایتا در دستیابی به هدف نهایی بسیار با اهمیت تلقی می‌شوند اما به نسبت شناخت متغیر وابسته کتاب در درجه دوم قرار دارد.

تشریح گزاره‌های هویتی گروه‌های سلفی و عوامل مادی و ایده ای موثر در شکل‌گیری این هویت از جمله اهداف این پژوهش می‌باشد. تحولاتی مانند انقلاب اسلامی‌ایران، حمله شوروی به افغانستان، جنگ بالکان، یازده سپتامبر 2001، اشغال افغانستان و عراق توسط آمریکا، بهار عربی یا بیداری اسلامی‌و نهایتا بحران‌های سوریه و عراق؛ رویدادهای تاریخی هستند که بر هویت یابی جریان‌های سلفی تاثیرات به سزایی داشته‌اند. با مطالعه این مسائل، می‌توان عوامل منطقه‌ای که منجر به کنش‌های این گروه‌ها شده است را به عنوان یک هدف اصلی مورد بررسی قرار داد. در واقع تمرکز این پژوهش بر روی پیامدهای امنیتی هویت یابی سلفی‌ها و تبدیل آن به یک کنشگر منطقه‌ای می‌باشد.

مطالعه قابلیت‌ها و توانایی‌های گروه‌های سلفی و رابطه آن با فروماندگی دولت‌ها از جمله موضوعاتی می‌باشد که در سنجش میزان تهدیدات و ارزیابی امنیتی ضروری به نظر می‌رسد به عنوان یکی از اهداف فرعی این پژوهش تلقی می‌گردد.تشریح رابطه میان رقابت‌های استراتژیک دولت‌های عربی منطقه با جمهوری اسلامی‌ایران و تاثیر آن بر اوج‌گیری رقابت‌های ایدئولوژیک و نهایتا تاثیر رقابت‌های ایدئولوژیک بر گسترش جریان‌های سلفی نیز می‌تواند به عنوان یکی از اهداف فرعی این کتاب تلقی گردد.

سوال اصلی این کتاب آن است که گسترش سلفی‌گری جهادی تکفیری از سال 2001 تا 2017 چگونه مجموعه امنیت منطقه‌ای غرب آسیا را تحت تاثیر قرار داده است؟ در پاسخ باید گفت که گسترش سلفی‌گری جهادی تکفیری و افزایش قابلیت‌ها و توانایی‌های آن در غرب آسیا، با به چالش کشاندن دولت‌های مستقر و دولت‌های ضعیف، مرزهای مستقر، تقویت شکاف قومی- مذهبی، تاثیرگذاری بر الگوهای دوستی و دشمنی و توزیع قدرت میان دولت‌ها، موجب شکل‌گیری مجموعه امنیت منطقه‌ای منازعه مستمر در غرب آسیا شده است. جریان‌های سلفی جهادی تکفیری به عنوان کنشگران غیردولتی مسلح در غرب آسیا و نظام بین الملل شناخته می‌شوند که در قالب یک شبکه فرامرزی و فراملی عمل می‌کنند و خواهان تغییرات در نظم غرب آسیا هستند. علی رغم امنیتی شدن سلفی جهادی‌های تکفیری در سال 2001 و اقدام بین المللی علیه آن‌ها، ظرفیت‌ها و توانایی‌های این جریان به دلیل سقوط و تضعیف پی در پی دولت‌های منطقه ناشی از خیزش‌های عربی در سال 2011 به شدت افزایش یافته است. سلفی‌گری جهادی تکفیری به دلیل تنوع، تکثر و افزایش قابلیت‌ها از یک سو و غلبه دیدگاه داعش مبنی بر مبارزه با دشمن نزدیک و دولت سازی، غرب آسیا را به عنوان جهان اسلام مرکز فعالیت‌های خود برگزیده است سلفی‌گری جهادی تکفیری با تاثیر بر شکاف‌های قومیتی و مذهبی در غرب آسیا الگوهای دوستی و دشمنی در این منطقه را تحت تاثیر قرار داده و موجب تقویت منازعه مذهبی شیعی – سنی شده است. سلفی‌گری جهادی تکفیری از طریق تکفیر شاخصه‌های دولت مدرن و به چالش طلبیدن عناصر تشکیل دهنده دولت ملی از طریق مطرح کردن ایده خلافت و همچنین مقابله نظامی‌با دولت‌ها موجب تضعیف دولت در غرب آسیا می‌شود.

 

 

[1]. Non state actors

[2]. Strategic Behavior

[3]. Rrgional Strategic Competitions

[4]. Ideological Competition

[5]. در نامگذاری این تحولات اتفاق نظر وجود ندارد. برخی از آن به عنوان بهار عربی و برخی تحت عنوان بیداری اسلامی یاد میکنند در این رساله از عنوان خیزش‌های عربی در سال 2011 بهره می بریم.

[6]. Far Enemy

[7]. Near Enemy

[8]. Faild State

[9]. Self

[10]. Others

[11]. Identification

[12]. Self Organization

[13]. Material Structure

[14]. Ideational Structure

[15]. Strategic Images

[16]. Regionalism