پیامدهای بحران مهاجرت در اروپا
مهاجرت از کشورهای بحرانزده به سمت اروپا پدیدۀ جدیدی نیست؛ اما در سال گذشته موج عظیم مهاجرت به کشورهای اروپایی این قاره را با چالش جدیدی روبهرو کرده است. با گسترش جنگ و ناامنی در کشورهای خاورمیانه بحران پناهجویان در قالب بیسابقهترین معضل مهاجرتی جهان پس از جنگ جهانی دوم، درحال درنوردیدن مرزهای اروپاست. با توجه به اوضاع امنیتی و اقتصادی کشورهای آفریقا و خاورمیانه که صحنه خشونت، ناآرامی و فعالیت گروههای تروریستی است، نمیتوان انتظار داشت سیل پناهجویان از این کشورها به سمت اروپا فروکش کند. آمارهای سازمان اروپایی کنترل مرزها وابسته به اتحادیه اروپا نشان میدهد که تعداد پناهجویان غیرقانونی که راهی کشورهای عضو اتحادیه اروپا شدهاند، بین ژانویه تا اوت 2015 به بیش از هشتصد هزار نفر رسیده است.
نگرانی کشورهای اروپایی از آن است که مسئلۀ ورود پناهجویان به این قاره که تا پیش از این عادی و مرسوم بود، درپی بروز ناامنی و بیثباتی در کشورهای مختلف خاورمیانه و شمال آفریقا، از کنترل خارج شود و بهطور مستقیم، امنیت ملی کشورهای عضو اتحادیه اروپا را تهدید کند. از یک منظر، تداوم این امر در بلندمدت میتواند نهتنها کشورهای اروپایی را از درون در معرض تهدید قرار دهد، بلکه اختلافنظرها دربارۀ این موضوع میتواند اساس اتحاد در میان دولتهای اروپایی را نیز با خطر مواجه سازد. شمار زیاد پناهجویان و مقاومت برخی کشورها از پذیرش پناهجو، از مهمترین مشکلات اتحادیه اروپاست. اتحادیه اروپا امروز تلاش میکند بر اختلافات چندماهه درمورد تقسیم پناهجویان بین کشورهای عضو غلبه کند. به گفتۀ سازمان ملل، ادامۀ مناقشه سوریه یک عامل عمده در افزایش شمار مهاجران بوده است، بهخصوص بازرسیهای مرزی در یونان، ایتالیا و مجارستان برای متوقف کردن سیل مهاجران نهفقط از سوریه، بلکه باقی خاورمیانه و آفریقا درتلاش بودهاند.
هنوز در میان کشورهای اروپایی رویکرد مشترک و هماهنگی دربارۀ نحوۀ برخورد با این موضوع وجود ندارد و بهویژه اختلاف میان کشورهایی چون: مجارستان و صربستان بهعنوان مبادی ورودی پناهجویان و کشورهای اروپای غربی بهعنوان مقصد آنها، وضعیت را پیچیدهتر از پیش کرده است. دولت راستگرای مجارستان با وجود مخالفتها، حصاری در مرز خود با صربستان کشیده است تا از ورود پناهجویان به اروپای جنوبی و غربی جلوگیری کند.
برخی کشورها مثل: انگلیس، فرانسه، و ایتالیا اساساً در موضوع پذیرش مهاجرت نگرانیهای امنیتی - اجتماعی دارند و لذا موضع سختی را اتخاذ میکنند. ازطرفی، رشد منفی جمعیت و کاهش شدید زاد و ولد در کشورهای پیشرفته اروپایی همچون آلمان نیز از دلایل نوع رفتار این کشورها در پذیرش مهاجران خارجی است. این کشورها متقاعد شدهاند که برای داشتن جمعیت تولیدی کافی لازم است تعدادی از مهاجران خارجی را بپذیرند. آلمان بزرگترین کشور اروپا ازنظر اقتصادی، مالی، صنعتی و جمعیتی است. لذا همیشه به تعداد زیادی نیروی فنی ماهر نیازمند است تا ماشین عظیم تولیدی و صادراتی خود را راه بیندازد. از این منظر، آلمان سیاست منعطفتری برای پذیرش مهاجران دارد. البته سعی میکند افرادی را بپذیرد که یا کارگران و تکنسینهای ماهری باشند یا تحصیلات دانشگاهی داشته باشند و یا از توان و قدرت سرمایه گذاری برخوردار باشند. اتریش نیز موضعی سخاوتمندانه و نزدیک به آلمان برای پذیرش مهاجران داشته است.
ژان کلود یونکر، رئیس کمیسیون اتحادیه اروپا، درصدد ارائه طرح جدیدی برای سهمیهبندی و تقسیم پناهجویان بین کشورهای عضو این اتحادیه است. براساس طرح جدید، ۱۶۰ هزار پناهجو بین کشورهای اروپایی تقسیم میشوند. این تعداد فقط بخشی از صدها هزار پناهجویی است که در ماههای گذشته از آسیا و آفریقا خودشان را به خاک اروپا رساندهاند. تنها در ماه گذشته، صد هزار نفر به آلمان پناه بردهاند و انتظار میرود که شمار پناهندگان به آلمان تا پایان سال جاری به هشتصد هزار نفر برسد. آلمان مقصد اصلی اکثر مهاجران خاورمیانهای و پناهجویان سوری است. بسیاری از ساکنان مونیخ و شهرهای دیگر مشتاقانه به استقبال پناهجویان آمدهاند. مرکل، صدر اعظم آلمان، بحران مهاجران و پناهجویان را بسیار عمیق و متأثرکننده دانسته و درعینحال، به شهروندان آلمان اطمینان داده است که دولت او میتواند این بحران را مدیریت کند و بر مشکلات ناشی از آن فائق آید.
بحران اخیر مهاجران در اروپا نشان از یک نگرانی جدی میان حامیان وحدت اروپا دارد، مبنیبراینکه سیاستهای سفت و سخت در موضوع پناهجویان، به اصل همگرایی اروپایی ـ که چندین دهه برای تحقق آن تلاش شده ـ صدمه بزند؛ زیرا ازمیان رفتن مرزها میان کشورهای عضو اتحادیه اروپا و عبور و مرور آزاد افراد، کالا و سرمایه، یکی از محورهای اساسی همگرایی اروپا را تشکیل میدهد. نگرانی کشورهای اروپایی در حوزه اجتماعی و ناشی از مسائلی همچون: برهم خوردن بافت جمعیتی و نیز تهدیداتی است که این جمعیت جدید و اغلب ناشناخته برای جوامع اروپایی به همراه دارند. دراینخصوص باید گفت که با توجه به نبودِ امکان کنترل دقیق و همهجانبۀ همۀ پناهجویانی که به کشورهای اروپایی وارد میشوند، این احتمال هست که عناصر افراطگرا نیز در پوشش پناهجویان وارد شوند و در آیندهای نه چندان دور، بحرانهای امنیتی جدیای را برای این کشورها بهوجود آورند.
درخواستها برای پذیرفتن آوارگان سوری در کشورهای نفتی ثروتمند خلیح فارس درحال افزایش است. در خود جهان عرب این دیدگاه وجود دارد که آنها کار زیادی برای این کشورها انجام ندادهاند. بااینحال، این کشورها واقعاً بهسبب نزدیکی فرهنگی برای پناهجویان سوری که از جنگ فرار میکنند، مقصد مناسبی هستند. کشورهای عربی منطقه خلیج فارس اکثراً کنوانسیون آوارگان سازمان ملل را جهت پذیرش مهاجران امضا نکردهاند؛ بنابراین، آوارگانی که وارد این کشورها میشوند، بهطور رسمی پناهنده محسوب نمیشوند.
آنچه در بحث بحران پناهجویان، کمتر مورد اشاره قرار میگیرد، ریشهها و عوامل زیربنایی شکلگیری این بحران است. در این زمینه، نگاهی به بافت جمعیتی پناهجویان واردشده به اروپا طی ماههای اخیر، بیانگر روند واقعی اوضاع خواهد بود. مطابق گزارشها، بیشترین پناهجویانی که این روزها تلاش دارند به هر طریقی خود را به اروپا برسانند، از دو کشور جنگزدۀ سوریه و لیبی هستند که کشور نخست، بیشترین پناهجویان را روانۀ مرزهای شرقی این قاره کرده و کشور دوم نیز مبدأ بیشتر پناهجویانی است که سعی دارند از جنوب و بهویژه ایتالیا خود را وارد اروپای غربی کنند. در اینجا یک مسئلۀ اصلی و زیربنایی نمودار میشود: کشورهای اروپایی اکنون درحال پرداختن هزینه بحرانهایی هستند که خود در کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا به راه انداختهاند. میتوان گفت اگر حملۀ نیروهای بینالمللی و ناتو به لیبی و سپس رها کردن این کشور به حال خود نبود و اگر کشورهای غربی با اصرار خود بر براندازی دولت سوریه و صرف هزینههای کلان برای حمایت از شورشیان، آتش جنگ داخلی را در سوریه شعلهورتر نمیکردند، اکنون این تعداد آواره در تلاش برای یافتن وطنی جدید، راهی شمال و غرب سرزمینهای خود نمیشدند.
برایناساس، باید گفت اتحادیه اروپا اکنون با بحرانی روبهروست که ازیکسو، پیچیدگی ابعاد مربوط به سیاستگذاری آن، کشورهای عضو این اتحادیه را در انتخاب میان تشدید سیاستهای سفر و رفتوآمد آزاد دچار تردیدهای جدی کرده و ازسویدیگر، تهدیدی امنیتی را برای این کشورها بهوجود آورده است. بنابراین، بهنظر میرسد حتی درصورت یافتن راهحلی مشترک برای این موضوع، بازهم اتحادیه اروپا سالها با پیامدهای روند جاری دست به گریبان خواهد بود.
نظر شما