دونالد ترامپ و مسئله چین


دونالد ترامپ و مسئله چین
 
 
 
 
چهارشنبه 26 آبان 1395
 
  
 
 
همواره در رویکرد دولتمردان و سیاست‌گذاران آمریکایی به موضوع چین و رابطه با این کشور دو نگاه غالب وجود داشته است: نگاه اول اعتقاد دارد که چین می‌تواند یک «شریک راهبردی» برای آمریکا باشد که در قالب یک قدرت نوظهور و مسئولیت‌پذیر بین‌المللی در کنار آمریکا قرار می‌گیرد و در طرف مقابل نگاه دوم اعتقاد دارد چین یک «رقیب بالقوه» برای آمریکاست و با توجه به مسائلی همچون رشد بالای اقتصادی و طرح‌های جاه‌طلبانه و به‌دنبال آن نوسازی و تقویت نیرو‌های مسلح خود می‌تواند چالش‌هایی را برای هژمونی آمریکا و سیستم اتحادها و ائتلاف‌های این کشور در شرق آسیا ایجاد کند.

حالا با پایان یافتن رقابت‌های انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا و مشخص شدن پیروز این رقابت‌ها یعنی دونالد ترامپ، نامزد حزب جمهوری‌خواه در‌ برابر هیلاری کلینتون، نامزد حزب دموکرات، این سؤال مطرح می‌شود که فرد پیروز این دوره از انتخابات چه رویکرد و نگاهی را در برابر چین درپیش خواهد گرفت. سؤالی که می‌توان گفت در هر دوره از انتخابات ریاست‌جمهوری در این کشور در برابر کاندیداها مطرح می‌شود و انتخابات اخیر نیز در این مورد استثنا قرار نگرفت.


دونالد ترامپ، نامزد پیروز این دور از رقابت‌ها برخلاف رقیب دموکرات خود هیچ‌گونه سابقه سیاسی قابل توجهی در سوابق خود ندارد، بااین‌حال در جریان مبارزات انتخاباتی لفاظی‌ها و شعارهای عمده‌ای را درقبال مسائل مختلف داخلی و سیاست خارجی آمریکا انجام داد و البته توانست با تکیه بر همین شعارهای انتخاباتی و در کمال ناباوری پیروز این رقابت گردد.


یکی از شعارها و لفاظی‌های ترامپ در ایام رقابت‌های انتخاباتی، پرداختن به موضوع چین بود. سیاست‌های اعلامی ترامپ که با مسئله چین نیز کاملاً در ارتباط است، شامل موارد زیر است:


1- اعمال نمودن سیاست حمایت‌گرایانه اقتصادی، تجدیدنظر و یا الغای پیمان‌ها و قراردادهای تجارت آزاد آمریکا با دیگر کشورها که می‌توان گفت درمجموع یک سیاست کاملاً حمایتی و ضدتجارت آزاد را درپیش خواهد گرفت.


2- در حوزه مسائل سیاسی و امنیتی، رئیس‌جمهور منتخب همواره اعلام کرد که آمریکا دیگر توانایی آن را ندارد که بار هزینه‌های دفاعی و امنیتی هم‌پیمانان و متحدان خود را بر دوش بکشد و این کشورها یا باید خود هزینه‌های دفاع از خود را بپردازند و یا اینکه به آمریکا بابت دفاع از آنها پول پرداخت نمایند. کشورهایی همچون عربستان سعودی در خاورمیانه، پیمان ناتو و هم‌پیمانان اروپایی این کشور و همچنین کشورهای حوزه شرق آسیا مانند کره جنوبی و ژاپن مستقیماً توسط ترامپ مورد خطاب قرار گرفتند.


با توجه به دو عامل ذکرشده، چین به‌صورت مستقیم و چه غیرمستقیم تحت تأثیر این عوامل قرار خواهد گرفت.


در عامل اول نوک اصلی حملات ترامپ متوجه چین بود. وی چینی‌ها را متهم می‌نماید که مشاغل آمریکایی‌ها را دزدیده‌اند، نرخ یوان را به‌صورت مصنوعی پایین نگه می‌دارند، حقوق مالکیت معنوی را رعایت نمی‌کنند و برندهای تقلبی را بر روی اجناس خود می‌زنند و تهدید نموده است که بر روی اجناس وارداتی از چین تعرفه‌های گمرکی اعمال خواهد نمود. وی در یکی از سخنرانی‌های انتخاباتی خود اعلام کرد «ما دیگر این اجازه را به آنها نخواهیم داد تا کشور را ازنظر اقتصادی مورد تجاوز قرار دهند».

ترامپ این وعده را داده است تا در قراردادها و پیمان‌های تجارت آزاد آمریکا با دیگر کشورها و بلوک‌های منطقه‌ای تجدیدنظر نماید و یا از آنها خارج شود. یکی از این پیمان‌ها، پیمان شراکت ترانس پاسفیک با حضور دوازده کشور حوزه آسیا و اقیانوس آرام به‌استثنای چین است که میراث دولت اوباما برشمرده می‌شود که این موضوع را نیز می‌توان در قالب سیاست‌های حمایت‌گرایانه اقتصادی ترامپ و مخالفت وی با جریان آزاد کالا و خدمات و همچنین تجارت آزاد دانست.

در ابعاد سیاسی و امنیتی و در قیاس با ابعاد اقتصادی و تجاری، ترامپ چین را کمتر مورد حمله قرار داده است و ممکن است برطبق وعده‌های انتخاباتی خود دست به اقداماتی بزند که به‌نوعی ارسال پیام مثبت به چینی‌ها قلمداد گردد. ازجمله این اقدامات کاهش احتمالی تعهدات دفاعی و امنیتی به کشورهای متحد آمریکا ازجمله ژاپن و کره جنوبی است که ترامپ عقیده دارد اینها خود باید اقدام به پرداخت هزینه دفاع از خود نمایند.


یکی از میراث‌های به‌جامانده از دولت اوباما برای ترامپ، راهبرد چرخش به‌سوی آسیاست که هیلاری کلینتون، رقیب ترامپ در دوران تصدی پست وزارت خارجه آمریکا با هدف کنترل رشد چین و اطمینان‌خاطر دادن به متحدان منطقه‌ای این کشور در شرق آسیا آن را مطرح کرد. حالا این راهبرد با طرح چنین موضوعاتی مانند کاهش تعهدات دفاعی ازسوی ترامپ زیر سؤال خواهد رفت و حتی ممکن است دولت بعدی آمریکا این راهبرد را کنار بگذارد و بالطبع فشارهای نظامی و امنیتی بر روی چین نیز کاهش یابد.

نتیجه‌گیری

ترامپ حملات لفظی خود علیه چین را در حوزه مسائل اقتصادی و تجاری متمرکز کرده و این کشور را تهدید به اتخاذ تدابیر تلافی‌جویانه ازجمله اعمال تعرفه‌ بر روی اجناس وارداتی از چین نموده است. چنین اعمال فشار احتمالی ازسوی آمریکا بر روی چین با منطق کنار کشیدن این کشور از پیمان شراکت ترانس‌پاسیفیک همخوانی ندارد و نوعی تناقض در سیاست وی محسوب می‌شود. خروج آمریکا و منسوخ کردن چنین پیمانی ازسوی این کشور سبب خواهد شد تا چین از تنگنای حاصل از محاصره اقتصادی پیمان مزبور که یکی از ارکان مهم سیاست چرخش به‌سوی آسیا محسوب می‌شود خارج گردد و به‌دنبال آن فضای عمل چین در انعقاد قراردادهای تجارت آزاد گسترش یابد.

در حوزه مسائل امنیتی و دفاعی نیز راهبرد چرخش به‌سوی آسیا یک راهبرد بلندمدت برای آمریکا محسوب می‌شود و به‌نظر نمی‌رسد آنها به‌سادگی از زیر بار تعهدات خود در شرق آسیا شانه خالی کنند. با توجه به مواضع اتخاذشده از طرف ترامپ این امید در بین چینی‌ها به‌وجود آمده است که فشارهای امنیتی بر روی این کشور کاهش یابد و حتی پس از پیروزی ترامپ، شاهد پیام تبریک رئیس‌جمهور چین به رئیس‌جمهور منتخب آمریکا بودیم که در این پیام تبریک شی جین‌پینگ، رئیس‌جمهور این کشور ابراز امیدواری کرد روابط بین دو کشور برمبنای احترام متقابل و همکاری برد ـ برد ادامه یابد.


به‌نظر می‌رسد ترامپ، رئیس‌جمهور آینده آمریکا ترکیبی از سیاست‌های مداخله‌گرایانه و غیرمداخله‌گرایانه را درقبال چین در پیش بگیرد.