سناریوهای سیاست خارجی غرب آسیایی چین پس از توافق رژیم صهیونیستی-امارات،
پیامدهای آن برای جمهوری اسلامی ایران
مقدمه
امارات متحده عربی، اولین کشور عربی خلیج فارس و سومین کشور عرب پس از مصر و اردن است که روابط دیپلماتیک با رژیم اسرائیل را رسمیت بخشیده است. چین در منطقه غرب آسیا دارای 13 توافقنامه شراکت راهبردی در راستای عینیتبخشی به ابتکار کمربند و راه دارد که 5 تای آن در سطح شراکت جامع راهبردی با پنج کشور ایران، امارات، عربستان، مصر و الجزایر است. توافق اخیر رزیم صهیونیستی-امارات موسوم به آبراهام[1] که با شرط امارات برای تعلیق الحاق کرانه باختری به رژیم اسراییل و نیز با تلاشهای واشنگتن و نیز در شرایط تنشهای فزاینده روابط چین و آمریکا در سطوح مختلف انجام شد، باعث ایجاد طرح دو سناریوی اساسی برای سرنوشت روابط جدید چین با غرب آسیا شد. سناریوی اول میگوید این توافق منجر به هماهنگی و همکاری چین با دو دولت رژیم اسراییل و امارات میشود. چرا که این توافق زمینه برای انواع مختلف مبادله از جمله مشارکت چین در بخشهای امنیتی، نظارتی و اطلاعاتی دو دولت امارات و رژیم صهیونیستی فراهم میآورد که در راستای سیاست ابتکار کمربند و راه است!! سناریوی دوم میگوید این توافق منجر به رقابت و واگرایی میان چین و امارات متحده عربی و رژیم اسراییل خواهد شد. بر این اساس رژیم اسرائیل و امارات متحده عربی از توافق اخیر خود برای اتخاذ موضع تهاجمیتر نسبت به ایران استفاده خواهند کرد که میتواند تلاشهای چین برای ایجاد روابط دیپلماتیک و تجاری بهتر با ایران و بقیه کشورهای غرب آسیا را به چالش بکشد و به طور بالقوه تضعیف کند که مانع اصلی برای پیگیری سیاست ابتکار کمربند و راه است!! قبل از بررسی دو سناریو واکنشهای کشورهای غرب آسیا و چین را آوردهام.
واکنشهای دولتهای غرب آسیا و چین به توافق آبراهام
در غرب آسیا، بحرین، مصر، اردن و عمان علناً از توافق آبراهام استقبال کردند. عربستان سعودی، واکنشی نشان نداده است. هر چند این عدم واکنش نشانه حمایت محمد بن سلمان، ولیعهد است، اما چون پدرش سلمان، مخالف عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی است، سکوت اختیار کرده است. ایران، قطر و ترکیه این توافقنامه را مورد انتقاد قرار دادهاند. سازمانهای جامعه مدنی در سراسر منطقه در مخالفت با عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی ثابت قدم هستند. این گروهها شامل گروههایی در خلیج فارس هستند که به طور خاص علیه توافق رژیم صهیونیستی و اماراتی صحبت کردهاند. با وجود قول آشکار رژیم اسرائیل مبنی بر تعلیق الحاق کرانه باختری به اسراییل، رهبری فلسطین این توافقنامه را رد و سفیر خود را از ابوظبی فراخواند. از دیدگاه فلسطینیان و حامیان آنها، این توافق نشاندهنده نیت سوء رژیم صهیونیستی، امارات و ایالات متحده است، زیرا صهیونیستها و اماراتیها در حال عادیسازی روابط خود حتی قبل از توافق آبراهام بودند.[2]
در این میان چین واکنش محتاطانه و مبهمی از خود بروز داده است: از اقدامات انجام شده برای کاهش تنش در کشورهای غرب آسیا و کمک به صلح و ثبات منطقه استقبال و ابراز امیدواری کرده است که این توافق اهرمی برای بازگشت مسئله فلسطین به میز گفتگوها و مذاکرات برابر باشد. چین همچنین از سیاست ملت فلسطین در راستای بازگرداندن حقوق ملی مشروع و ساختن یک کشور مستقل حمایت کرده است.[3]
سناریوی اول: هماهنگی و همکاری چین با کشورهای توافق آبراهام
بر اساس شواهد تاییدکننده این سناریو میتوان گفت که نشانههای کمی وجود دارد که نشان دهد مشارکت رژیم صهیونیستی و امارات متحده عربی به معنی آمادگی برای یک دوئل ضد ایرانی تهاجمیتر است. هر چند امارات مخالف ترویج اسلام سیاسی جمهوری اسلامی ایران و بازیگران غیردولتی مانند اخوانالمسلمین است اما این کشور هنوز به مانند رژیم اسراییل به طور رسمی و مستقیم مخالفتهای خود با ایران را علنی نکرده است. از اینرو این کشور احتیاط بیشتری در نسبت ایران به خرج خواهد داد. بنابراین ممکن است تمرکز توافق رژیم صهیونیستی و امارات متحده عربی بیش از آنکه بیرونی و تهاجمی باشد معطوف به داخل این کشور باشد. ضمن اینکه رژیم صهیونیستی طی سالهای اخیر با چندین کشور عربی خلیج فارس، هم در بخش امنیت و اطلاعات و هم با امارات متحده عربی، در مورد شیوع ویروس کرونا در این سال ارتباطات غیررسمی فزایندهای داشته است.[4] رژیم اسرائیل در سال 2015، یک دفتر دیپلماتیک در ابوظبی وابسته به آژانس بینالمللی انرژیهای تجدیدپذیر افتتاح کرد. مقامات ارشد صهیونیستی از ابوظبی دیدار کردهاند. ورزشکاران اسرائیلی در مسابقات منطقهای در امارات شرکت کردهاند و اسرائیل قرار است در نمایشگاه جهانی اکسپو 2020 دبی شرکت کند که به دلیل همهگیری ویروس کرونا، قرار است در اکتبر 2021 افتتاح شود.[5]
از اینرو محتملا معنی توافق اخیر رژیم صهیونیستی و امارات، خارج شدن همکاری این دو از حالت محرمانه در بخش امنیتی است که باعث میشود همکاری خود را آسانتر کنند. پیامدهای این سناریو میتواند به طور بالقوه به نفع دولتها و شرکتهای همفکر از جمله شرکتهای چینی باشد تا در زمینههای مورد علاقه متقابل و مزیتهای مقایسهای از جمله در زمینههای امنیت سایبری و فناوریهای امنیتی با یکدیگر کار کنند. چین حتی ممکن است اشتیاق زیادی برای استفاده از فناوریهای پیشرفته رژیم صهیونیستی و امارات در مناطق حساس سیاسی سینکیانگ و تبت نشان دهد.[6] از سوی دیگر چین ترکیه را به دلیل توافقنامه امنیت دریایی آنکارا در نوامبر 2019 با لیبی، یک نیروی بیثباتکننده در منطقه میبیند و از این نظر از همکاری و هماهنگی رژیم صهیونیستی و امارات متحده عربی با هدف حفظ توازن قدرت در شرق مدیترانه استقبال میکند. بنابراین از محور رژیم صهیونیستی و امارات متحده عربی به عنوان بازدارنده در برابر توسعهطلبی احتمالی ترکیه استقبال میکند. [7]
سناریوی دوم: رقابت و واگرایی چین با کشورهای توافق آبراهام
شواهد تاییدکننده سناریوی دوم حاکی از این است که پکن درباره تأثیر ثباتبخش توافق آبراهام و پیامدهای بالقوه آن برای منافع اقتصادی چین در غرب آسیا اطمینان ندارد. چراکه برخی از کارشناسان چینی معتقدند توافق آبراهام میتواند اختلافات را در جهان عرب شدت بخشد و پتانسیل رادیکالتر شدن حماس را دارد. چون از نظر حماس، رژیم صهیونیستی سرانجام دستور کار الحاق کرانه باختری را از سر خواهد گرفت. از اینرو نتیجه این توافق برهمزننده ثبات منطقه غرب آسیا از نظر چین خواهد بود. بر طبق این سناریو دوره جدیدی از صلح در غرب آسیا را به ارمغان نخواهد آورد.
از آنجا که گسترش ابتکار عمل کمربند و راه[8] (BRI) چین نیز در غرب آسیا به ثبات منطقهای بستگی دارد، پکن قطبیت حاصل از این توافق را با نگرانی مینگرد. فراتر از تأثیرات بیثباتکننده احتمالی این توافق، مقامات چینی نگران پتانسیل آن برای از بین رفتن فرصتهای تجاریشان هستند. نفوذ دیپلماتیک آمریکا در خلیج فارس و ناشی از این معامله میتواند واشنگتن را به فشار رژیم اسرائیل و امارات در تجدید نظر روابط تجاری با چین تحت فشار قرار دهد. همانطور که رژیم اسراییل بارها از سوی آمریکا این هشدار را دریافت کرده است و تحت فشار آمریکا برای حذف چین از شبکههایG5 این رژیم قرار گرفتهاند و ادامه این مسیر برای پکن نگرانکننده است.[9] در واقع چین نگران این است که مبادا ایالات متحده آمریکا، پیششرط حمایت از توافق آبراهام را پشتیبانی اعراب و رژیم اسرائیل برای مقابله با نفوذ پکن در مسیرهای زنجیره ارزش چینی در منطقه قرار داده باشد که مسئله «زندگی و مرگ» برای اقتصاد چین تلقی میشود.[10]
حجم تجاری چین و امارات تا پایان سال 2017 به 60 میلیارد دلار در سال رسیده است. نزدیک به پانصد هزار چینی با 4000 مشاغل چینی در امارات مشغول هستند. چین با استراتژی تنیدگی صنعتی پورت-پارک در چهار بندر جزان عربستان، سعید مصر، ابوظبی امارات و دقم عمان و نیز چهار پارک صنعتی یا چهار مجتمع صنعتی جزان عربستان، عین سخنه مصر، دقم عمان و خلیفه دبی و و نیز برنامه دو چرخ (نفت و گاز و انرژی های کم کربن) و دوبال (فناوری و مالیه) یک خوشه تجاری در راستای سیاست ابتکار کمربند و راه خود ایجاد کرده و نگران قطع این زنجیره است.[11]
پیامدهای هر دو سناریو برای جمهوری اسلامی ایران
چینیها اساسا به یک غرب آسیای با ثبات فکر میکنند و سیاست بیطرفانهای در قبال تحولات آن تاکنون ایفاء کردهاند و این تابع اصل سیاست عدم مداخله این کشور بوده است. رفتار و رویه عملی چین نیز نشان میدهد که یک کشوری است که در نزاعات مختلف کشورهای درگیر در منطقه غرب آسیا کنار میکشد و همه را دعوت به گفتگو میکند و به نوعی از افزایش هزینهها و تنشهای ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک استفاده خود را میبرد. این رفتار چین تحقق سناریوی هماهنگی و همکاری در قضیه توافق آبراهام را تقویت میکند.
به نظر میرسد چینیها در قضیه توافق آبراهام به مذاکره و گفتگوه برای تداوم منافع تجاری-اقتصادی و تکنولوژیک خود با ایالات متحده آمریکا و کشورهای غرب آسیا و با ایران همچون گذشته رفتار نیمبند و در سایهای در حوزههای اقتصادی و تجاری داشته باشد. از سال 2005 چین بیش از26 میلیارد دلار در ایران سرمایهگذاری کرده و روابط تجارت به ویژه انرژی ایران و چین کموبیش علیرغم پیگیری سیاست «فشار حداکثری» ایالات متحده آمریکا علیه ایران با خروج از توافق هستهای 2015 و اعمال مجدد تحریمها ادامه داشته است.
دو کشور چین و ایران هم اخیرا علاقهمندی خود را به پیشرفت مشارکت توافق شده در سال 2016 با ارائه یک برنامه 25 ساله ابراز کردهاند. این پیشینه نشان میدهد که روابط تجاری-اقتصادی چین با ایران به مانند گذشته البته نه در مقیاس گسترده ادامه خواهد داشت. تحت سناریوی واگرایی و رقابت، تداوم تنشهای ایالات متحده آمریکا و چین هر دو کشور را به اتحاد و ائتلافهای منطقهای می کشاند و توافق آبراهام با این سناریو نقطه عطفی برای ایجاد زنجیره همراهان ایالات متحده آمریکا در برابر چین خواهد بود. در این صورت جمهوری اسلامی ایران با نگاه توازنبخشی در برابر ایالات متحده آمریکا میتواند برنامه جامع راهبردی 25 ساله خود را بدون مانع پیش برده و چین را هم از وضعیت تردید گسترش روابط با ایران خارج کند و ایران را به عنوان لنگرگاه و محور ائتلاف در برابر ائتلاف عبری-عربی آمریکا قرار دهد اما این سناریو با توجه به روندهای مربوط به رفتار سیاست خارجی چین محتمل نیست.
[1].the Abraham Accord
[2]. https://www.cfr.org/in-brief/whats-behind-new-israel-uae-peace-deal
[3].https://timesofindia.indiatimes.com/world/china/china-welcomes-israel-uae-accord-to-establish-diplomatic-ties/articleshow/77551282.cms
[4].https://www.mei.edu/publications/russian-and-chinese-views-israel-uae-normalization-deal
[5]. https://www.cfr.org/in-brief/whats-behind-new-israel-uae-peace-deal
[6]. https://thediplomat.com/2020/09/what-the-israel-uae-agreement-means-for-asian-powers/
[7].https://www.mei.edu/publications/russian-and-chinese-views-israel-uae-normalization-deal
[8].The Belt And Road Inintiative
[9].https://www.mei.edu/publications/russian-and-chinese-views-israel-uae-normalization-deal
[10]. https://www.scmp.com/week-asia/politics/article/3098838/china-americas-hidden-target-trumps-historic-israel-uae-deal
[11]. https://www.scmp.com/news/china/diplomacy-defence/article/2155258/china-belt-and-road-run-through-middle-east
نظر شما