خروج غیرمسئولانه ایالات متحده از افغانستان، قدرت گرفتن طالبان و چالشهای پیش روی دولت آینده ایران


اگر میخواهید اضمحلال و فروپاشی تدریجی یک امپراطوری را با چشمانتان ببینید، تنها کافیست او را وارد یک درگیری نظامی تمام عیار در افغانستان کنید! امپراطوری ایالات متحده این روزها شدیدا درگیر خروج مفتضحانه و (کم) بی برنامه خود از افغانستان است. نقد این خروج مفتضحانه البته نه در مدح افراطیون طالبان - چرا که هرگونه قلم زدن در حمایت از آنها خیانت به آزادی است- که در ذم و نکوهش خیال و کوشش باطل جنگ افروزانی است که در اکتبر 2001 و با شعار مبارزه با ترور آتش جنگی را شعله ور کردند که نه تنها دستاورد کلانی برای ایالات متحده و نیروهای ائتلاف نداشت که میراث حقیقی آن ده ها هزار کشته، صدها هزار یا شاید میلیونها نفر با اختلالات شدید روانی، صدها هزار مهاجر آواره، و گذاشتن رسیدی حتی بزرگتر از طرح مارشال (طرح بازسازی اروپا بعد از جنگ جهانی دوم در دولت ترومن) روی دست مالیات دهندگان آمریکایی است. حال که حدود 20 سال از طولانی ترین جنگ تاریخ ایالات متحده میگذرد، واشنگتن برای ترک افغانستان مصمم است. تا اواسط ماه می 2021 ایالات متحده بیش از نیمی از 3500 نیروی خود درافغانستان را خارج و بقیه نیز قرار است تا 11 سپتامبر 2021 از این افغانستان خارج شوند.

به گزارش وال استریت جورنال با شروع ماه می وآغاز خروج نیروهای ائتلاف از افغانستان حدود 50 ناحیه از 387 ناحیه افغانستان (بنا به گزارش مجله اشپیگل آلمان این رقم به بیش از 70 ناحیه میرسد) به تصرف نیروهای طالبان درآمده است. باز نشر و انتشار گسترده تصاویر اخیرعکسهای نیروهای طالبان در دروازه غربی مزارشریف (چهارمین شهر بزرگ افغانستان) و دیگر شهرهای این کشور این شبهه را ایجاد کرده که آیا دولت افغاانستان پس از خروج نیروهای ائتلاف توان مقابله با طالبان را خواهد داشت؟ جواب این است: "شش ماه کمی بیشتر یا کمتر". این برآورد سازمانهای اطلاعاتی ایالات متحده است؛ دولت فعلی  کابل محتملا پس از خروج نیروهای ائتلاف از این کشور ظرف کمتر از یک سال سقوط خواهد  کرد.

با این شرایط آیا ایالات متحده برنامه ای برای مدیریت بحران احتمالی گسترده پس از ترک افغانستان دارد؟ تبعات هرج و مرج همسایه شرقی برای ایران چه خواهد بود؟ و آیا راهی برای مدیریت بحران وجود دارد؟ در ادامه به توضیح این موارد خواهم پرداخت.

  1. استراتژی کلان ایالات متحده و حضورش در افغانستان

ایالات متحده سالهاست در صدد خروج نیروهایش از خاورمیانه و تمرکز بیشتر بر رقابت ژئواستراتژیک خود با چین است. این استراتژی اما هر بار به بعد موکول شده است. حملات تروریستی یازده سپتامبر دولت بوش، ظهور داعش دولت اوباما را از این مهم بازداشت. اما این امر در دولت ترامپ مجددا در دستور کار قرار گرفت و در نهایت جو بایدن تصمیم دارد به زودی تمام نیروهای ایالات متحده را از افغانستان خارج کند. پس از اعلام دستور خروج نیروها از افغانستان، رییس جمهور آمریکا ضرورت تمرکز بر اولویت شماره یک ایالات متحده یعنی چین را خاطر نشان کرد. کنه پیام اخیر جو بایدن در این باره این بود: اگر میخواهیم با چین وارد رقابت شویم باید از جنگهای ابدی/همیشگی "forever wars" خارج شویم. علاوه بر این، در راهنمای استراتژیک موقت امنیت ملی ایالات متحده که در ماه مارس منتشر شده خطوط زیر در رابطه با افغانستان جلب توجه میکند:

"ایالات متحده نبایست در جنگهای ابدی/همیشگی که جان هزاران نفر را گرفته و تریلیاردها دلار هزینه داشته است درگیر باشد. ما به اتمام مسئولانه طولانی ترین جنگ ایالات متحده اهتمام داریم و همزمان اطمینان حاصل خواهیم کرد که افغانستان به مامنی برای تروریستها برای حمله به ایالات متحده تبدیل نشود...ما با همکاری شرکایمان حضورمان در ایندوپاسیفیک را تقویت خواهیم کرد."

  1. حمایت دیپلماتیک، اقتصادی و نظامی کاخ سفید از کابل در حین و پس از خروج نیروهای ائتلاف

همزمان با اعلام خبر خروج نیروهای ائتلاف از افغانستان، ایالات متحده تلاشهای دیپلماتیک خود را قویتر کرده تا  خروجی آبرومندانه از این کشور داشته باشد. اما چگونه؟ وزیر امور خارجه ایالات متحده، آنتونی بلینکن، طی نامه ای به ریاست جمهوری افغانستان خواستار گفتگوهای چندجانبه میان دولت افغانستان، طالبان و وزرای خارجه روسیه، چین، ایران، پاکستان، هند و ایالات متحده برای بحث درباره روند صلح در افغانستان است. ایالات متحده همچنین به کابل اطمینان داده که سالانه میلیاردها دلار به دولت افغانستان کمک مالی خواهد کرد. همچنین پس از خروج نیروها و در صورت احتمال نیاز به آغاز مجدد حملات حوایی علیه جنگجویان طالبان، هواپیماهای جنگنده و پهپادها میتوانند کماکان به کمک 260 هزار نیروی بومی افغانستان بشتابند.  

بنابراین برای خروج موفق نیروهای ایالات متحده از افغانستان سه مورد زیر باید همزمان عملی شوند:

ایجاد اجماع منطقه ای برای صلح (دیپلماتیک)

حمایت مالی (اقتصادی)

ودر صورت نیازحمایت هوایی (نظامی)

اجماع منطقه ای: ساده انگارانه خواهد بود که بپنداریم جز هند کشوریهای دیگری که برای این اجماع توسط بلینکن در نظر گرفته شده اند دست یاری به سوی ایالات متحده دراز کنند. چین و روسیه شاید در ظاهر از خروج نیروهای ائتلاف حمایت کنند اما همانطور که در بالا ذکر شد، خروج این نیروهای از افغانستان یعنی تمرکز بیشتر ائتلاف بر اروپا و ایندوپاسیفیک. بنابراین فرض حضور اثر بخش و مثبت چین و روسیه فکر آرزومندانه ای بیش نخواهد بود.

 ایران از ابتدا با حضور نظامی ایالات متحده در مرزهای شرقیش مخالف بوده و اگر چه از خروج این نیروها از افغانستان حمایت میکند اما بدش هم نخواهد آمد این خروج مفتضحانه باشد تا آبرومندانه. پاکستان هم تحت رهبری عمران خان و بدون دریافت امتیازی قابل توجه تمایلی به کمک به ایالات متحده نشان نخواهد داد. این موضوع در مخالفت دولت پاکستان با انجام عملیات ضد تروریستی ایالات متحده در خاک افغانستان با استفاده از پایگاههای این کشور به وضوح مشهود است.

حمایت هوایی: با ترک پایگاه های هوایی ایالات متحده در افغانستان این احتمال مطرح است که حمایت هوایی از نیروهای افغان از داخلی یکی از کشورهای همسایه انجام خواهد گرفت. این امر در مورد ایران و پاکستان منتفی است و بسبار دشوار است ازبکستان، تاجیکستان و ترکمنستان تحت فشار و نفوذ روسیه و حتی چین تن به این خواست ایالات متحده بدهند.

گزینه بعدی انجام عملیات هوایی از پایگاه ها و ناوهای ایالات متحده در خلیج فارس است که خصوصا در دراز مدت هزینه لجستیکی فراوان و بازده عملیاتی کمی خواهند داشت چرا که مبارزه تاثیر گزار با هسته های تروریسم در افغانستان نیازمند حضور تمام وقت در آسمان خواهد بود.

حمایت مالی: از سه مورد بالا شاید جز حمایت مالی بقیه تقریبا غیر ممکن هستند. از آنجا که فساد، سوء مدیریت و ناکار آمدی در دولت افغانستان تاثیر کمک مالی در مبارزه با طالبان را به حداقل خواهد رساند، خروج آبرومندانه ایالات متحده و ثبات داخلی افغانستان در ماههای آینده با چالشهای جدی روبرو خواهد بود.

از جمله سردردهای بعدی برای کاخ سفید مدیریت ورود 18000 متحد افغان آنها به خاک ایالات متحده خواهد بود. نیروهای آموزش دیده ای که به نیروهای ائتلاف در نبردهایشان کمک میکردند پس از خروج این نیروها و با قدرت گرفتن طالبان در خطر خواهند بود و در نتیجه میبایست روادیدی برای ورودشان به ایالات متحده صادر شود. از آنجا که وقت و نیروی کافی برای این کار موجود نیست پیشنهاد شده این افراد به گوام انتقال داده شده تا پرونده هایشان در امنیت کامل و زمان مکفی بررسی شود. در حال حاضر و به گزارش آتلانتیک هیچ پروازی برای انتقال این افغانها انجام نمیشود و دولت بایدن هم در حال حاضر قصد انجام این کار را ندارد. حتی اگر این نیروهای دوره دیده (امنیتی، نگهداری پهپاد و جنگنده و ...) از افغانستان خارج شوند، خروجشان موجب تضعیف نیروهای امنیتی افغانستان و برگ برنده ای برای طالبان خواهد بود! علاوه بر این افغانهایی که به نحوی با نیروهای ائتلاف همکاری میکرده اند (راننده، نگهبان، مترجم و …) هم به همراه خانواده هایشان حدود 70000 نفر میشوند که با پیشروی طالبان خود و خانوده‌شان در خطر خواهند بود و به ناچار به کشور ثالثی خواهند رفت تا از آنجا اجازه ورود به ایالات متحده را دریافت کنند.

 مدیریت این موارد خود دشواریهایی دارد از جمله اینکه: هماهنگی های دیپلماتیک برای ورود این افراد به کشور ثالث آسان نخواهد بود؛ با نزدیکی سالگرد 11 سپتامبر افکار عمومی مردم ایالات متحده چندان پذیرای این تعداد افغان نخواهد بود؛ احتمال جعل هویت و ورود جنگجویان طالبان، القاعده و داعش به کشور ثالث یا ایالات متحده بسیار بالا خواهد بود.

  1. چه خطراتی/چالشهایی متوجه ایران است؟

گرچه اظهار نظر و ارائه هرگونه پیش بینی در این باره دشوار و منوط به نحوه تحولات افغانستان طی هفته ها و ماههای آینده خواهد بود، چالشهای پیش روی تهران را میتوان در دو گروه: کوتاه مدت و میان مدت و بر اساس نحوه تحولات افغانستان بررسی کرد.

 از جمله مهمترین چالشهای کوتاه مدت پیش روی دولت آینده ایران نحوه مقابله با سازماندهی و حتی شکل گیری مجدد سازمانهای تروریستی با سوء استفاده از خلا امنیتی در افغانستان خواهد بود. طی ماههای آتی بیشتر از 20 گروه تروریستی که در حال حاضر در افغانستان فعال هستند فرصت خواهند یافت هسته های خود را بازسازی یا به سازی کنند. این در کوتاه مدت میتواند به ناامنی در مزرهای شرقی ایران منجر شده ویا باعث شود بخشی از قوای نظامی/تحت فرماندهی ایران (چه در قالب نیروی قدس و چه در قالب فاطمیون) صرف کنترل امنیت در مرزهای شرقی ایران و غربی افغانستان شود که در نتیجه میتواند باعث ضعیف شدن دست ایران در حوزه نفوذش در عراق، سوریه و لینان شود. گر چه افغانستان حوزه کاری سنتی فرمانده کنونی سپاه قدس است اما مدیریت همه مناطقی که ایران در آن حضور نظامی دارد دشوار خواد بود.

از جمله چالشهای میان مدت تهران خصوصا در صورت وخیم تر شدن درگیری ها در افغانستان، مدیریت و برنامه ریزی برای میزبانی از افغانهایی خواهد بود که به ناچار وارد ایران خواهند شد. در صورت عدم مدیریت و پیش بینی صحیح این خود میتواند سرمنشا بحرانهای اجتماعی و امنیتی همچون افزایش قاچاق انسان و فشار بر دستگاه نظامی و قضایی کشور، سواستفاده از نیروی کار ارزان افغان و در نتیجه بیکاری مضاعف نیروی کار داخلی، و سایر بحرانهای اجتماعی خصوصا برای مناطق شرقی کشور شود.

  1. نتیجه گیری

ورود ما به دنیای پسا آمریکایی که عمدتا ماحصل اشتباهات متعدد دولتمداران آمریکایی و قدرت گرفتن چین بوده است این کشور را وادار کرده استراتژی کلان خود را بر پایه رقابت با پکن و مسکو تدوین کند. این بدان معناست که نیروهای آمریکایی باید تا 11 سپتامبر 2021 خاک افغانستان را ترک کرده تا شاید بعد از 20 سال طولانی ترین جنگ ایالات متحده آمریکا به پایانش نزدیک شود. با پیشروی های اخیر طالبان و خروج کم (بی) برنامه نیروهای ائتلاف، افق صلح برای مردم افغانستان و همچنین منطقه چندان روشن به نظر نمیرسد. در این شرایط، در مقاله فوق وضعیت کنونی پیشروی طالبان در افغانستان، نحوه خروج نیروهای ائتلاف و هم پیمانانشان از این کشور و چالشهای پیش روی دولت آینده ایران به اجمال مورد بررسی قرار گرفت.