موانع ساختاری ترامپ در پیشبرد سیاست‌های روسی و یوروآتلانتیکی خود


 
 
به‌نظر می‌رسد ترامپ برای پیشبرد سیاست‌های روسی و یوروآتلانتیکی خود با موانع ساختاری مهمی مواجه باشد. در روزهای اخیر شاهد استقرار نیروهای آمریکایی در لهستان بودیم. کنشی که از آن به‌عنوان یکی از بزرگ‌ترین استقرار نیروهای آمریکایی در اروپا از زمان جنگ سرد یاد شده است. به‌صورت رسمی اعلام شده است که این استقرار نیرو ازسوی ناتو در نزدیکی مرز غربی روسیه، بخشی از عملیات «اراده آتلانتیک» ناتو است که به‌منظور نشان دادن حمایت واشینگتن و ناتو از متحدانش در شرق اروپا انجام شده است. عملیات «اراده آتلانتیک» درپی الحاق کریمه به روسیه و برانگیخته شدن نگرانی‌ کشورهای حوزه بالتیک درخصوص کنش‌های ژئوپلیتیک روسیه آغاز شد. نکته قابل تأمل دیگر آن است که، «براساس اعلام وزیر دفاع آمریکا، بودجه نظامی مرتبط با شرق اروپای این کشور از هشتصد میلیون دلار به سه میلیارد و چهارصد هزار دلار افزایش یافته است یعنی چهار برابر شده است».  به‌نظر می‌رسد حضور نظامی گسترده آمریکا در شرق اروپا و همچنین افزایش قابل ملاحظه بودجه نظامی حضور نظامیان آمریکا در این منطقه، نشانه‌ای از نفوذ جریان‌های ضدروسی و یوروآتلانتیک‌گرا در آمریکاست. نفوذی که حوزه سیاست خارجی آمریکا را حتی در دوران پساترامپ متأثر خواهد کرد.

یکی از مسائلی که با بررسی مواضع اعلامی ترامپ در ماه‌های اخیر هویدا می‌شود، تفاوت در جهان‌بینی او با رؤسای‌ جمهور پیشن آمریکاست. به‌عنوان مثال، یکی از مؤلفه‌های جهان‌بینی ترامپ، بی‌اعتنا و یا کم اعتنا بودن به تعهدات یورو آتلانتیکی آمریکاست. دیگر مؤلفه‌های جهان‌بینی ترامپ، اولویت یافتن حوزه نفوذ برای آمریکا در مقایسه با اهمیت ارزش‌ها و مبانی حقوق بین‌الملل است. درواقع متأثر از این جهان‌بینی است که کشورهای اروپایی به‌ویژه در اروپای شرقی و بالتیک نگران آن هستند که آمریکای ترامپ و روسیه پوتین به‌صورت دوجانبه بر سر حوزه نفوذ خود در اروپا به توافق برسند. البته نگرانی از بقای تعهدات جدید امنیتی آمریکا در تاریخ تراژیک ملی کشورهای اروپای شرقی ازجمله لهستان نیز ریشه دارد؛زیرا «لهستان اغلب قربانی معاملات پشت پرده قدرت‌های بزرگ شده است. در این چهارچوب، لهستان هنوز از سیاست تجدید مناسبات آمریکا با روسیه در سال‌های اول حکمرانی اوباما که به رها کردن برنامه استقرار یک سیستم دفاع موشکی عمده در این کشور و جایگزینی آن با یک سیستم کمتر بلندپروازانه منجر به احساس مورد خیانت واقع شدن می‌کند».

با وجود اهمیت تفاوت جهان‌بینی رئیس‌جمهور جدید آمریکا، استقرار وسیع نیروهای آمریکایی در لهستان نشانه‌ای از آن است که رؤسای جمهور آمریکا به‌عنوان مهمترین کارگزار سیاست خارجی، نقش برجسته‌ای در اتخاذ راهبردهای سیاست خارجی این کشور دارند ولی کنش‌های آنها به‌صورت همزمان توسط عوامل ساختاری حکمرانی در این کشور و همچنین تعینات ساختاری نظام بین‌الملل، محدود نیز می‌شود. براساس اطلاعات موجود، استقرار نیروهای آمریکایی در لهستان قرار بود بعد از مراسم تحلیف ریاست جمهوری ترامپ صورت گیرد. به‌نظر می‌رسد به جلو انداختن استقرار نیروهای آمریکایی، بیشتر به‌دلیل نگرانی از عقب‌نشینی از مواضع ضدروسی، به‌عنوان گفتمان غالب فعلی نهادهای نظامی، امنیتی و قانون‌گذاری آمریکا صورت گرفته باشد. درواقع گفتمان ضدروسی و یوروآتلانتیکی به‌ویژه در ساختارهای نظامی، امنیتی و قانون‌گذاری در آمریکا تا حدی قدرتمند است که حتی میان دیدگاه‌های ترامپ و وزیر دفاع منتخب او اختلاف دیدگاه وجود دارد. به‌عنوان مثال درحالی که ترامپ در مصاحبه اخیراً ناتو را به‌دلیل ناتوانی از جلوگیری از حملات تروریستی «از کار افتاده» می‌خواند، وزیر دفاع منتخب او بر استمرار تعهدات آمریکا درقبال ناتو تأکید می‌کند.

تمایلات یوروآتلانتیکی و ضدروس در حوزه قانون‌گذاری به‌عنوان یکی از ارکان تصمیم‌گیری در حوزه سیاست خارجی آمریکا نیز کاملاً قابل مشاهده است. به‌عنوان مثال، برخی مقامات آلمانی اعلام کرده‌اند که در دیدارشان با نمایندگان کنگره آمریکا ازجمله با مک کین رئیس کمیته نیروهای مسلح سنای آمریکا، اطمینان یافته‌اند که کنگره اجازه نخواهد داد آمریکا از نقش رهبریش در ناتو دست بردارد و یا سربازان آمریکایی استقرار یافته در لهستان را بازگرداند.