ماهنامه امنیت بینالملل - شماره 1
فهرست تفضیلی:
سخن مدیر مسئول
خروج آمریکا از INF و پیامدهای آن بر امنیت بینالمللی/ حسین عسگریان
نشست ورشو و تاثیر آن بر روابط ایران و اروپا/ یاسر نورعلیوند
جلیقه زردهای فرانسه و پیامدهای آن بر سیاست بینالمللی و خاورمیانهای این کشور/ طاهره مقری مؤذن
چشمانداز جنگ تجاری میان آمریکا و چین/ احسان صادقی
رژیم صهیونیستی و امکانسنجی جنگ جدید علیه محور مقاومت/ حسین آجورلو
تحرکات اخیر در روند صلح افغانستان و پیامدهای آن برای ایران/ حسامالدین حجتزاده
امکانسنجی بهرهبرداری ایران از کریدورهای اقتصادی با تمرکز بر سفر اخیر آقای ظریف به هند/ سمیه مروتی
سیاست ترکیه در قبال بحران سوریه پس از خروج آمریکا/ الیاس واحدی
گزارش نشست ماه: بررسی تحولات اخیر در کابینه عربستان سعودی
سخن مدیر مسئول
تجارب دولتهای ملی، یافتهها و آموختههای مراکز دانشگاهی و مطالعاتی موفق و تاثیرگذار نشاندهنده آن است که شناخت و تامین امنیت بینالمللی از اصول نسبتا مشخصی پیروی میکند که بیتوجهی به آنها میتواند پیامدهای خسارتباری برای کشور بهدنبال داشته باشد. این اصول را میتوان به شرح زیر بیان کرد:
1. امنیت بینالملل به عنوان مهمترین وظیفه دولت، بدون مطالعه نظاممند، شناخت درست، سیاستگذاری سنجیده و اجرای دقیق نمیتواند به شکل موثر و مفید حفظ و تأمین شود.
2. امنیت بینالملل دارای ابعاد گوناگون سیاسی ـ امنیتی، اجتماعی ـ فرهنگی، اقتصادی، زیستمحیطی و نظامی است و اعمال موثر آن را باید در سه سطح ملی، منطقهای و بینالمللی بررسی کرد.
3. امنیت بینالملل با سازوکارها و ابزارهای مختلفی قابل تامین است. شناخت مناسبترین، کمهزینهترین و موثرترین این سازوکارها، نیازمند بررسی علمی توانمندیها، آسیبها و مزیتهای نسبی و مطلق هر بازیگر است.
4. شناخت دقیق و نظاممند امنیت بینالملل میتواند به ایجاد ساختاری دانشبنیاد در حوزه مطالعات راهبردی در جامعه و تصمیمگیری بر اساس یافتههای علمی منجر شود.
براساس این اصول و یافتهها، در ماهنامه امنیت بینالملل، بازیگران، مسائل و موضوعات راهبردی معطوف به امنیت بینالمللی در ابعاد گوناگون سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، نظامی و زیستمحیطی انتخاب و با توجه به رویدادها، روندهای موجود و چشمانداز آنها بررسی خواهند شد. درعینحال، در نوشتن گزارشها تلاش میشود با توجه به رویدادها و عوامل مادی و ساختاری آنها، از روندها، عوامل معنایی و گفتمانی نیز غفلت نشود؛ ویژگیهای خاص هرکدام از مسائل و موضوعات لحاظ گردد؛ نگرش کلان به مسائل و موضوعات موجب جدایی علم از واقعیت و ورود آن به وادی خیال نشود؛ کلاننگری بر پایه رویدادهای خُرد بنا شود و تحلیل کلان بر پایه وقایع متکثری استوار گردد که به شکل نظاممند جمعآوری شده و در کنار هم قرار گرفتهاند. موسسه ابرار معاصر تهران بر این باور است که بدون بررسی و تجزیه تحلیل دقیق تکتک این موضوعات و رویدادها، نمیتوان درک درستی از واقعیت امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران داشت و تصویری کامل و جامعی از آن ارائه نمود و ماهنامه امنیت بینالملل به دنبال رفع این نقیصه مهم و کمک به اتخاذ تصمیمات مفید موثر در عرصه کشورداری و ایجاد ساختاری دانشبنیاد در حوزه مطالعات راهبردی و فرایند تصمیمگیری در حوزه امنیت بینالملل است.
دکتر عابد اکبری
خروج آمریکا از INF و پیامدهای آن بر امنیت بینالمللی/ حسین عسگریان
- دونالد ترامپ در روز 20 اکتبر اعلام کرد که کشورش قصد دارد از پیمان منع موشکهای هستهای میانبرد (آیاِناف) خارج شود. بهدنبال این تهدید، بسیاری از کارشناسان از احتمال بروز جنگ سرد جدید خبر دادند.
- بسیاری از متخصصان آمریکایی بر این باورند که آمریکا با خروج از این معاهد خود را از محدودیتها برای استقرار موشکهای میانبرد زمینپایه رها میکند و میتواند موشکهای بالستیک جدید با بردهای بیشتر را توسعه دهد.
- خروج آمریکا از معاهده آیاِناف میتواند عواقب و پیامدهای گستردهای بر امنیت بینالمللی داشته باشد؛ این بدان معناست که هر دو کشور (آمریکا و احتمالاً روسیه) از محدودیتهای توسعه و استقرار موشکهای کوتاه و میانبرد رها میشوند. این امر میتواند بر دو منطقه دارای عواقب فوری باشد: اروپا و آسیای شرقی؛ ضمن اینکه رژیم شکننده اشاعه هستهای را نیز تحت تأثیر قرار دهد.
- درصورت عملی شدن وعده ترامپ، روسها سیاست تهاجمی را درقبال کشورهای اروپایی اتخاذ خواهند کرد؛ ضمن اینکه موضوع استقرار موشکهای میانبرد در اروپا منجربه نوعی شکاف میان اعضای اتحادیه اروپا خواهد شد.
- ترکیب نیروهای موشکی آمریکا و روسیه میتواند تهدیدی علیه زرادخانه هستهای چین محسوب شود و این کشور را بهسوی بهبود کمّی و کیفی نیروهای موشکی و هستهایاش سوق دهد. متعاقباً هند، پاکستان، کره شمالی، ایران و عربستان بیکار نخواهند نشست.
- درصورت قطعی و نهایی شدن تصمیم ترامپ، اینطور بهنظر میرسد که پیمان ادامه کاهش تسلیحات راهبردی «استارت-3» که اعتبار آن در سال 2021 به اتمام میرسد ازمیان خواهد رفت.
- ایران نیز در نقش یکی از کشورهای توانمند در تولید موشکهای میانبرد مطرح است که این خود میتواند عاملی برای آمریکا باشد تا درصدد تدوین معیارهای جدید برای محدودسازی تولید این تسلیحات برآید.
ادامه مطلبنشست ورشو و تاثیر آن بر روابط ایران و اروپا/ یاسر نورعلیوند
-دلایل و انگیزههای لهستان برای میزبانی از نشست بینالمللی به رهبری آمریکا را باید در چهارچوب انگیزهها و اولویتهایی خارج از روابط این کشور با ایران و در راستای موازنه قدرت در برابر روسیه، آلمان و اتحادیه اروپا از طریق جلب حمایت آمریکا دانست
-در حال حاضر به سبب وضعیت خاصی که در روابط ایران و اروپا ایجاد شده، نه میتوان نشست ورشو را نشستی از پیش شکست خورده ارزیابی کرد و نه میتوان در مورد تاثیرگذاری آن اغراق نمود.
-اگر این پیشفرض را بپذیریم که هدف اصلی آمریکا از برگزاری این نشست ائتلافسازی گستردهتر علیه ایران و به ویژه همراهسازی کل یا بخشی از اروپا با سیاست فشار حداکثری علیه ایران است، آنگاه نحوه برخورد اروپا با این نشست است که میزان تاثیرگذاری و موفقیت آن را تعیین میکند.
-در این وضعیت، شرکتنکردن یا مشارکت سطح پایین قدرتهای بزرگ اروپایی در عین حال که منجر به تعمیق شکاف آنها با آمریکا خواهد شد، از تاثیرگذاری بینالمللی نشست ورشو خواهد کاست و انزوای سیاست آمریکا در قبال ایران را یکبار دیگر در میان قدرتهای جهانی به تصویر خواهد کشید.
-با این حال، اگر دولتهای بزرگ اروپای غربی در این نشست حضور یابند با توجه به اصل محوری اتحادیه اروپا در برخورد با ایران – حفظ برجام و تفکیک آن از سایر مسائل اختلافی با ایران- شاهد سیاستی دوسویه از آنها خواهیم بود: نخست، دفاع از برجام به عنوان یک دستاورد راهبردی برای صلح و ثبات خاورمیانه و اروپا که اتفاقا موضوع این نشست است؛ دوم، تلاش برای تغییر تمرکز از برجام به سمت برنامه موشکی و فعالیتهای منطقهای ایران و جلوگیری از ایجاد شکاف در اتحادیه توسط آمریکا.
-در این بین اگرچه لهستان و سایر کشورهای اروپای شرقی و مرکزی خواهان فروپاشی برجام نیستند اما با سیاست آمریکاگرای خود میتوانند اسب تروای آمریکا در اتحادیه اروپا باشند و سیاست واحد اروپایی در حفاظت از برجام و توان آن در اجرای موفق سازوکار ویژه را تضعیف نمایند.
ادامه مطلبجلیقه زردهای فرانسه و پیامدهای آن بر سیاست بینالمللی و خاورمیانهای این کشور/ طاهره مقری مؤذن
- مکرون در سخنرانیاش در کاخ الیزه در اوت 2018، سه اصل اروپاگرایی، حمایت از ارزشهای لیبرال دموکراسی، و حقوق بشر را در سیاست خارجی بیان کرد.
- جنبش جلیقهزردها با نگرانی ازطرف رهبران اروپاگرا دنبال شده و رهبران ملیگرا و پوپولیست از آن برای مخالفخوانی بیشتر در برابر مکرون استفاده کردهاند. آیندۀ اروپاگرایی مکرون بسیار وابسته به توان مهار بحران داخلی است. اگرچه باید پرسید مکرون چگونه خواهد توانست بدون اینکه به وعدههای پوپولیستی و ملیگرایانه آلوده شود بحران را مهار کند. آنچه در سخنرانی و اظهارات او رو به جلیقهزردها دیده شده، لغزش بهسوی این وعدههاست. بنابراین، روشن است جدایی مکرون از اصل اروپاگرایی در مرحلۀ تکوین است و او حتی اگر مایل نباشد، باید در اروپاگرایی تجدیدنظر کند.
- بیشک، این اعتراضات بهمعنای مخالفتی اساسی با ارزشهای لیبرال دموکراسی غربی نیست. درحالحاضر، جلیقهزردها به «مجریان» این ارزشها معترضاند. بنابراین، یک نسخۀ ملی بستهتر یا شخصیتر از ارزشهای لیبرال دموکراسی برای جلیقهزردها مطلوب است. جلیقهزردها، رفع بحران فعلی را بر رفع بحرانهای جهانی آتی، مانند: بحران محیطزیستی یا دردهای بشری، مانند: نبود آزادیهای نخستین در جای دیگری از جهان ترجیح میدهند. بهنظر نمیرسد این گرفتاری خانگی جایی برای آیندۀ بلندپروازیهای خارجی مکرون باقی بگذارد.
- با ظهور جلیقهزردها، بسیاری از رهبران غرب آسیا و شمال آفریقا به سخنان پیشین مکرون درمورد نقض حقوق بشر اعتراض کردند. از نظر آنها مکرون دیگر اعتباری برای حمایت از حقوق بشر ندارد. این رویکرد در داخل اتحادیۀ اروپا نیز دنبال شده است.
- پس از حوادث مربوط به جلیقهزردها در فرانسه، سیاست خاورمیانهای فرانسه بهچالش کشیده شده است. صدای مستقل فرانسه نیز دیگر به گوش نخواهد رسید و آن صدای مستقل که میتوانست گهگاه مخالفخوان آمریکای ترامپ باشد به رسایی گذشته شنیده نخواهد شد.
ادامه مطلبچشمانداز جنگ تجاری میان آمریکا و چین/ احسان صادقی
- جنگ تجاری میان آمریکا و چین که از اوایل تابستان 2018 آغاز گردید، اکنون با توجه به توافقات دسامبر همان سال، میان رهبران دو کشور در شهر بوئینس آیرس پایتخت آرژانتین و در حاشیه اجلاس سران گروه بیست به حالت تعلیق درآمده است.
-روابط دو کشور چین و آمریکا حائز مشخصه وابستگی متقابل و پیشینهای غنی از تعاملات تجاری و اقتصادی است، اما ازطرفدیگر، اختلافات میان این دو نیز فقط به زمان رویکار آمدن ترامپ بهعنوان رئیسجمهور آمریکا محدود نمیشود.
- با رویکار آمدن ترامپ و ورود این فرد به کاخ سفید در ژانویه 2017، اختلافات تجاری میان دو کشور وارد مرحلهای جدید گردید. ترامپ در زمان مبارزات انتخابات ریاستجمهوری آمریکا در نوامبر 2016 شدیدترین انتقادها را به سیاست تجاری چین درقبال آمریکا وارد کرد.
- هدف ترامپ از اتخاذ این سیاست که میتوان آن را بر نوعی ملیگرایی اقتصادی نیز تعبیر نمود، کاهش جریان ورود کالاهای چینی به آمریکا ازطریق ایجاد موانع گمرکی و تعرفهای و درمقابل، تشویق مصرفکننده آمریکایی به خرید محصولات ساخت آمریکاست.
- بهنظر میرسد مادامی که پای مسائل غیرتجاری و موضوعات سیاسی و امنیتی در جنگ تجاری میان چین و آمریکا درمیان باشد، این کشور خواهد کوشید که ازطریق اعمال تعرفهها بهعنوان اهرم فشاری علیه این کشور حتی در دوران پس از آتشبس نودروزه جنگ تجاری نیز از آن استفاده کند.
- ماهیت استراتژیک روابط چین و آمریکا، درهم تنیدگی روابط میان چین و آمریکا بهخصوص در حوزههای تجاری و اقتصادی، تمایل و نیاز ترامپ به انجام مذاکره با چین که تلاش دارد با توافقات احتمالی با پکن خود را فرد پیروز در انجام مذاکرات و بازطراحی موفقیتآمیز پیمانهای تجاری نشان دهد و در آخر نیاز چین به توافق کوتاهمدت یا بلندمدت. پکن بهخوبی به این مسئله آگاه است که با اقدامات تلافیجویانه خود در اعمال تعرفهها فقط فشارهای سیاسی و امنیتی آمریکا را بر خود تشدید میکند. اینها از موضوعاتی هستند که چشمانداز مثبتی را در روابط تجاری میان چین و آمریکا قابل تصور میکنند.
ادامه مطلبرژیم صهیونیستی و امکانسنجی جنگ جدید علیه محور مقاومت/ حسین آجورلو
- یکی از موضوعات روابط بینالملل که در یک قرن اخیر، ذهن پژوهشگران این حوزه را به خود مشغول کرده قضیه فلسطین است. این قضیه در یک قرن اخیر به نماد ظلم یک ایدئولوژی توسعهطلب و نژادپرست یعنی صهیونیسم، به یک ملت و سرزمین تبدیل، و موجب آوارگی میلیونها انسان از سرزمین خود شده است و بیشک، شکلگیری محور مقاومت از فصلهای برجسته قضیه فلسطین است.
- محور مقاومت امروز به بزرگترین تهدید رژیم صهیونیستی تبدیل شده و همین امر جنگ میان طرفین را اجتنابناپذیر کرده است. این یادداشت درپی یافتن پاسخ این سؤال است که با توجه به شرایط حساس کنونی، پیشرانها و پسرانهای آغاز جنگ احتمالی ازسوی رژیم صهیونیستی علیه محور مقاومت چیست.
- در پاسخ میتوان گفت در این شرایط، آغاز جنگ دارای پیشرانهایی است همچون: 1. افزایش تهدیدات محور مقاومت، 2. فعال شدن جبهه جولان، 3. زمینهسازی برای اعمال سیاست چمنزنی، 4. خروج نیروهای آمریکایی از سوریه، 5. برآوردهای امنیتی، 6. مشکلات مالی محور مقاومت، 7. تلاش احتمالی نتانیاهو برای اعمال نظریه انحراف اذهان، و 8. حمایت برخی از کشورها و بازیگران داخلی منطقه از جنگ با محور مقاومت.
- رژیم صهیونیستی درمقابل، با پسرانهایی روبهروست؛ همچون: 1. تنشزدایی با جهان عرب، 2. آسیبپذیری امنیتی رژیم صهیونیستی، 3. عدم تمایل ایالات متحده آمریکا به شکلگیری جنگ جدید، 4. راهبرد موازنه دور از ساحل ایالات متحده آمریکا در منطقه غرب آسیا، 5. تجدید روابط میان حماس و محور مقاومت، و 6. بحرانهای اقتصادی در سرزمینهای اشغالی.
- با توجه به مطالب ارائهشده چند راهکار جهت تقویت محور مقاومت برای مقابله با این چالشها ارائه میشود که مهمترین آنها عبارتاند از: 1. تداوم مقاومت در نوار غزه و کرانه باختری رود اردن، 2. تقویت توان اطلاعاتی و امنیتی گروههای مقاومت، 3. تشدید فعالیت رسانهای ضد جنگ، 4. شناسایی و ایجاد مانع در تحقق اولویتهای رژیم صهیونیستی در سوریه، 5. اولویتدهی به قضیه فلسطین، 6. افزایش تعاملات و مراودات بینالمللی، 7. کاهش تنش با کشورهای منطقه، و 8. تقویت قدرت تهاجمی و دفاعی سایبری.
ادامه مطلبتحرکات اخیر در روند صلح افغانستان و پیامدهای آن برای ایران/ حسامالدین حجتزاده
ـ تحرکات اخیر جمهوری اسلامی ایران در افغانستان و بازتاب گسترده آن در منطقه و جهان، دستاورد و موفقیت بزرگی برای مجموعه نظام بهشمار میرود؛ زیرا با چند دور مذاکره مستقیم بین مقامات ارشد امنیتی و سیاسی ایران با نمایندگان دفتر سیاسی طالبان در دوحه و شورای رهبری طالبان (موسوم به شورای کویته)، تهران «بهطور موقت» ابتکار عمل را در مقوله مذاکرات صلح با گروه طالبان افغان از ائتلاف چهارگانه آمریکا ـ پاکستان ـ عربستان سعودی ـ امارات متحده عربی گرفت و به جهان نشان داد که اعضای آن ائتلاف نمیتوانند و نباید تنها بازیگران عرصه صلح افغانستان باشند و آینده این کشور جنگزده را مطابق منافع خود رقم بزنند.
ـ باوجوداین، روندهایی مانند روند صلح افغانستان پیچیدهتر از آن هستند که بتوان به دستاوردهای موقت و کوتاهمدت آن دلخوش کرد. اکنون ایران در مقوله افغانستان، با مجموعه عوامل و بازیگرانی روبهروست که آنگونه که از شواهد پیداست، اغلب برنامهها و راهبردهایشان برای آینده، حضور و کنشگری در افغانستان را دستکم برای میانمدت تدوین کردهاند و درحال اجرای آنها هستند. آیا ایران نیز چنین برنامه و راهبردی دارد؟
ـ اگر جمهوری اسلامی ایران خواهان کسب دستاوردهای مثبت و پیاپی در مقوله صلح افغانستان و برخوردار بودن از جایگاهی شایسته در این کشور همسایه است که هم منافع تهران را تأمین نماید و هم امنیت ملی ایران دیگر از آنسوی مرزهای مشترک با افغانستان تهدید نشود، دستیابی به این اهداف نیازمند تمرکز کامل روی موضوع افغانستان، برنامهریزی بلندمدت، سادهانگار نبودن و اعتماد مطلق نکردن به وعدهها و مواضع طالبان و دیگر بازیگران عرصه تحولات افغانستان و منطقه است.
ـ شاید بخشی از ارکان نظام جمهوری اسلامی ایران درحالحاضر تصور میکنند طالبان تصمیم خود را برای خلاص شدن از فشارهای مقامات نظامی و امنیتی پاکستان، بهعنوان میزبان این گروه گرفته و دیگر در مشت پاکستانیها نیست؛ این تصور کاملاً اشتباه است. رهبران طالبان نهتنها هنوز بهناچار تابع تصمیمها و دستورات ارتش و سازمان اطلاعات پاکستان (آیاسآی)، بهعنوان سیاستگذاران اصلی در پاکستان است، بلکه با درک صحیح از شرایط کنونی افغانستان و منطقه سعی دارند از جمهوری اسلامی ایران همچون یک کارت بازی مؤثر برای امتیاز گرفتن از آمریکا، عربستان، امارات و البته خود پاکستان استفاده کنند.
ادامه مطلبامکانسنجی بهرهبرداری ایران از کریدورهای اقتصادی با تمرکز بر سفر اخیر آقای ظریف به هند/ سمیه مروتی
ـ سفر وزیر امور خارجه ایران به هند با هدف بهرهبرداری از فرصتهای موجود و ایجاد ظرفیتهای جدید همکاری میان کشورهای منطقه صورت گرفت که از دستاوردهای آن میتوان به موارد زیر اشاره کرد: 1. طراحی سازِکار جدید برای تبادلات مالی؛ 2. ایجاد خطوط اعتباری برای خریدهای ایران؛ 3. سرمایهگذاری هند در پروژههای کلان ایران نظیر بندر چابهار.
ـ طراحی سازِکار مبادلات مالی با هند حاوی پیام صریح برای اتحادیه اروپاست. تعلل یا ناکامی اروپاییها در اسپیوی موجب دلسردی ایران از این اتحادیه و تمایل دوباره ج.ا.ایران به تأکید روی سیاست نگاه به شرق و تنوعبخشی به تعاملات سیاسی و اقتصادی است.
ـ چابهار ظرفیتهای متعددی را برای بازیگران فراهم آورده است که از آن جمله میتوان به افزایش سطح همگراییهای منطقهای، رهایی از تنگنای جغرافیایی برای افغانستان و کشورهای آسیای میانه، رهایی از تنگنای چین و پاکستان برای هند، و همچنین رهایی از بند طرح تلاش برای انزوای منطقهای و بینالمللی برای ایران اشاره داشت. بهنظر میرسد باید ظرفیتهایی را در داخل مورد توجه قرار بدهد که ج.ا.ایران بتواند با اتکا به آنها خود را به منافع منطقهای گره بزند.
ـ مقابله با تروریسم، افراطگرایی مذهبی، روابط با پاکستان و صلح در افغانستان از موضوعاتی هستند که زمینه همکاریهای سیاسی، امنیتی و اطلاعاتی میان ایران و هند را فراهم میآورند که این امر درصورت توجه طرف ایرانی، حاوی ظرفیتهای بسیاری برای بهرهبرداری حتی در سایر حوزهها نیز هست.
ادامه مطلبسیاست ترکیه در قبال بحران سوریه پس از خروج آمریکا/ الیاس واحدی
ـ بازتاب خروج نیروهای آمریکایی از سوریه در جمهوری ترکیه دو تصویر نسبتاً متفاوت دارد: تصویر اول مربوط به فضای عمومی رسانهای است که در آن، خروج آمریکا بهمنزله افزایش نفوذ و قدرت ترکیه در سوریه و افزایش قدرت عملیات نظامی ترکیه در خاک این کشور است.
ـ تصویر دیگری از تصمیم آمریکا در سوریه نیز وجود دارد که نگاه فضای نخبگی و استراتژیستهای ترکیه را بازتاب میدهد. به باور برخی تحلیلگران مطرح و استراتژیستهای ترکیه، خروج نیروهای آمریکایی از سوریه از احتمال درگیری بین نیروهای ترکیه و آمریکا پیشگیری میکند.
ـ ترکیه در سوریه ازطریق انجام عملیات نظامی در شمال سوریه اهدافی همچون: مبارزه با تروریسم، امنیت ملی و امنیت مرزها، نگرانی از تغییر جغرافیای سیاسی خاورمیانه، نگاه ترکیه به شمال سوریه بهعنوان دروازهای زمینی که بهسوی جهان اسلام باز میشود، بازگرداندن آوارگان سوری و اسکان آنهاست.
ـ سناریوهای احتمالی درباره نقش آتی ترکیه در سوریه: 1. تشکیل منطقه امن در شمال سوریه و 2. برقراری منطقه پرواز ممنوع در شمال سوریه.
ـ درصورتیکه هیچکدام از دو سناریوی گفتهشده عملی نگردد، ارتش ترکیه درهرصورت (چه آمریکاییها سوریه را ترک کنند و چه در آنجا باقی بمانند) در شرق فرات در داخل خاک سوریه عملیات نظامی خواهند کرد، ولی وسعت و شدت این اقدامات را واقعیتها و الزامات میدانی ازیکسو و توافقات پشت میزهای مذاکره ترکیه با سایر بازیگران ازجمله آمریکا و روسیه تعیین خواهد کرد.
ادامه مطلبگزارش نشست ماه: بررسی تحولات اخیر در کابینه عربستان سعودی
ـ تغییرات در آخرین روزهای سال 2018 در کابینه عربستان سعودی، دارای اهداف و دلایل مختلفی است که درحقیقت تلاشی برای بازسازی ضعفهای موجود در دستگاه دیپلماسی، دستگاه امنیتی، ساختارهای دفاعی و همچنین ضعف هیئتحاکمه در جذب نخبگان مؤثر بوده است که بهتدریج ضربات جبرانناپذیری را به حاکمیت عربستان سعودی وارد کرده است. برونداد این ضعفها عدم تحقق اهداف در جنگ یمن، عدم تحقق نسبی سند چشمانداز 2030 و جذب سرمایهگذاری داخلی و خارجی، رسوایی بازداشت سعد الحریری، رسوایی دستگاه امنیتی عربستان سعودی در جریان قتل خاشقجی، عدم مدیریت صحیح بحران قطر و افزایش نقش منطقهای جمهوری اسلامی ایران بود.
ـ بهنظر میرسد ملک سلمان سعی کرده است با رویکار آوردن افراد باتجربهتر بهنوعی نظم سازمانی را که بهدلیل سیاستهای ماجراجویانه در عرصه سیاسی، امنیتی و نظامی دچار چالش شده است به ساختار عربستان سعودی بازگرداند و با اتخاذ سیاست داخلی و خارجی جدید مبتنیبر حل بحرانها و تنوعبخشی به تغییر و اصلاح سیاستهای این کشورها بپردازد.
( میتوان گفت مقامات عربستان سعودی همچون روندهای حاکم بر جهان میکوشند رویکرد اقتصادی را بر رویکرد سیاسی غلبه دهند و یا برای بهبود وجهه خود اینگونه وانمود کنند. شاید بتوان یکی از دلایل انتخاب ابراهیم العساف بهعنوان وزیر خارجه عربستان را این مسئله دانست؛ زیرا همین معدود سرمایهگذار داخلی و خارجی پس از بازداشت گسترده شاهزادگان و ثروتمندان عربستانی و همینطور قتل خاشقجی درحال ترک عربستان هستند.
ـ گفتنی است قتل جمال خاشقجی و رسوایی دستگاه امنیتی عربستان در این قضیه، زمینه را برای بازنگری در ساختار امنیتی عربستان سعودی فراهم کرد که با توجه به تغییرات اخیر در ساختار امنیتی و رویکار آمدن شخص باتجربهای همچون مساعد بن محمد العیبان میتوان گفت عربستان درصدد بازگشت به رویکردهای سابق امنیتی خود است.
ادامه مطلب
نظر شما