مصاف راست‌ها


مصاف راست‌ها

 
یکشنبه 12 شهریور 1391
 

راست افراطی‌ در ژاپن پدیده شناخته‌شده‌ای است، اما راست افراطی در چین تقریباً پدیده جدیدی است. این دو جریان راست بر سر برافراشتن پرچم‌های چین و ژاپن بر بلندترین نقطه جزیره کوچک و غیرمسکون «سنکاکو» که چینی‌ها آن را «دیائوبی» می‌نامند وارد نوعی نبرد به ظاهر مدنی شده‌اند. در ابتدا گروه‌های راست‌گرا و ملی‌گرای چین کاروانی به ‌راه انداختند و به‌رغم مخالفت ژاپنی‌ها خود را به جزیره رساندند و پرچم چین را برافراشتند تا بدین‌وسیله در چالش بر سر مالکیت این جزیره واقع در دریای جنوب شرقی چین مهر مالکیت خود را بر فرق آن بکوبند و در مرحله بعدی کاروانی از راست‌گرایان افراطی ژاپنی حدود 150 نفر را به «سنکاکو» رساندند و ده نفر از آنها وارد جزیره شده و پرچم ژاپن را درست در مقابل پرچم چین برافراشتند.


جالب توجه اینکه ژاپنی‌ها متعرض پرچم برافراشته‌شده چین به وسیله همفکران چینی‌شان نشدند و فقط پرچم ژاپن را در مقابل آن برافراشتند و به کشورشان بازگشتند تا مبارزه را کاملاً مدنی و متمدنانه وانمود سازند. اما جدا از اینکه دولت‌های ژاپن و چین بر سر مالکیت جزیره سنکاکو اختلاف نظر دارند، رشد جریان‌های راست‌گرا و ملی‌گراهای افراطی در هر دو کشور بحث‌های متفاوت‌تری برانگیخته است. این درست است که موضوع مالکیت مورد مناقشه برخی از جزایر غیرمسکون در دریای جنوبی و شرقی چین در سال‌های اخیر بالا گرفته است، ولی حقیقت این است که تاکنون این دولت‌ها بودند که گاه به اختلافات دامن می‌زدند و گاه از دامنه آن می‌کاستند. از همین رو، اختلافات قابل کنترل تصور شده است و خطر درگیری نابهنگامی را در بر نداشته است. به‌ویژه آنکه به لحاظ تاریخی واقعاً سند معتبری که مالکیت یک کشور را ثابت کند وجود ندارد. جزایر مورد مناقشه در گذشته صرفاً اهمیت ماهیگیری داشته و ماهیگیران از ملیت‌های متفاوت در فصول مناسب سال به‌صورت موقت وارد اینگونه جزایر می‌شدند و از آنها به‌عنوان پایگاه موقت استفاده می‌کردند و بعد از تمام شدن کارشان این جزایر به حال خودشان رها می‌شدند. حتی قابل تصور است که اتباع چین، ژاپن و سایر کشورها در مواقعی به‌صورت همزمان از منابع دریایی این جزایر استفاده مشترک می‌کردند و هیچ مشکلی با هم نداشتند. ظاهراً مشکل از دوران جنگ جهانی دوم و اشغال بخش‌های مهمی از شرق آسیا به وسیله ارتش امپراتوری ژاپن آغاز شده است. در این مقطع زمانی، بخش‌های مهمی از چین نیز به اشغال ارتش ژاپن درآمد و از همین زمان است که ژاپن جزایر غیرمسکون و کوچک منطقه را به تصرف خود در‌آورد. این امر که تا به امروز ادامه یافته، باعث شده ژاپن و بحث مالکیت تاریخی اینگونه جزایر را مطرح کرده است. از نگاه ژاپن ظاهراً چند دلیل وجود دارد که بر مالکیت جزایر پافشاری شود:


۱. کشف ذخایر نفت و گاز در برخی از جزایر؛


۲. منابع قابل توجه ماهی در محدوده جزایر؛


۳. توسعه محدوده جغرافیایی در دریا؛


۴. موقعیت استراتژیک نظامی جزایر؛


۵. تمایل به اثبات قدرت برتر بودن در شرق آسیا.


احتمالاً چین نیز به چنین مواردی نظر دارد و بر همین اساس می‌توان چالش‌ها و تنش‌های به‌وجودآمده را بین چین و ژاپن و یا سایر کشورهای عضو اتحادیه جنوب شرق آسیا و کره جنوبی توضیح داد. اما ورود ملی‌گراهای راست افراطی ژاپن و چین از این جهت مهم است که می‌تواند مناقشه قابل کنترل دولت‌ها را به مناقشه‌ای غیرقابل کنترل راست‌گراهای ملی‌گرا در هر دو کشور تبدیل کند. این درست است که در حال حاضر دو گروه ملی‌گرا تلاش کرده‌اند به‌صورت مدنی رفتار نمایند و حتی به پرچم‌های نصب‌شده یکدیگر کاری نداشته باشند، ولی آنچه در پی واقعه نصب پرچم ژاپن بر فراز جزیره «سنکاکو» در داخل پکن پیش آمد و تظاهرکنندگان راست‌گرا به هر آنچه نشانی از ژاپن داشت حمله کردند و ماشین‌های عبوری ساخت ژاپن را مورد حمله قرار دادند و تخریب کردند، این احتمال را در بر دارد که مناقشات در تداوم خود به مبارزات مدنی محدود نماند و دولت‌ها را مجبور به اتخاذ مواضع سرسختانه‌تری بنماید. به‌ویژه آنکه این تصور وجود دارد که در میان دولتمردان ژاپن و چین عناصری وجود داشته باشند که در پشت‌پرده از جریان‌های راست افراطی حمایت به عمل بیاورند. اینکه ارتش ژاپن اجازه می‌دهد 150 نفر سوار بر قایق و به‌صورت کاروان پرسروصدا و خبرنگار و فیلمبردار وارد جزیره «سنکاکو» شوند، چنین احتمالی را افزایش می‌دهد. به‌ویژه آنکه نیروی دریایی ژاپن کاروان مشابهی را که از طرف راست‌های افراطی چین به طرف جزیره به راه افتاده بود، محاصره کرد و اجازه ورود دسته‌جمعی به آنها را نداد.
 

البته سیاست چین در قبال راست‌های افراطی این کشور در این خصوص شباهت‌هایی با عملکرد دولت ژاپن دارد و حداقل می‌توان گفت که برای جلوگیری از حرکت ملی‌گراهای افراطی راست خود جلوگیری جدی نمی‌کند. ظاهراً هر دو کشور می‌خواهند که از وجود نیروهای ملی‌گرای افراطی در جهت اعمال فشار بر طرف مقابل و پیشبرد اهداف خود بهره‌گیری نمایند. منتها اینکه خود این موضوع بر مشکلات منطقه بیفزاید خیلی دور از ذهن نیست. بنابراین، می‌توان گفت که بحث محدود به مالکیت چند جزیره کوچک و غیرمسکون نیست، بلکه بحث مهم‌تر چالش بر سر قدرت برتر در شرق آسیاست. ژاپن و چین مدعیان اصلی قدرت برتر هستند و در این مناقشه رقابت‌آمیز نیروهای ملی‌گرای راست افراطی در هر دو کشور می‌توانند نقش اصلی را ایفا نمایند. حداقل این هست که ملی‌گراهای راست‌گرای چین می‌توانند ذهنیت منفی دوران اشغال بخش‌هایی از چین به وسیله ژاپن را در جریان جنگ‌های گذشته زنده نگاه دارند و با تعمیق این ذهنیت، دولت چین را در موقعیتی قرار دهند که به‌رغم نیازهایش به توسعه همکاری‌ها با ژاپن نتواند با این کشور تعامل جدی‌تری بیابد. عامل آمریکا و اتحاد استراتژیک این کشور و ژاپن را هم نباید دستِ‌کم گرفت. این احتمال وجود دارد که بخشی از تنش‌ها حتی اگر تصور شود که خودجوش است و راست‌های افراطی خود عامل مستقل آن هستند، ولی به لحاظ پیامد بدون شک با منافع آمریکا همخوانی دارد و زمینه‌های بهره‌برداری را برای آمریکا در رقابت‌های رو به رشد در شرق آسیا فراهم می‌سازد.

در هر حال، رشد راست‌گراهای افراطی در چین و ژاپن با تشدید رقابت‌های قدرت‌های منطقه‌ای بی‌ارتباط نیست و در تداوم خود می‌تواند در سایر کشورها که به نوعی با چین بر سر مالکیت جزایر دریای جنوبی و یا شرقی چین اختلاف دارند، امکان رشد بیابد؛ امری که دیر یا زود مورد بهره‌‌برداری آمریکا هم قرار خواهد گرفت و پای روسیه را نیز به منطقه در ارتباط با اختلاف با ژاپن بر سر جزایر کوریل در شمال ژاپن باز خواهد کرد.