چین و سفر ترامپ به عربستان سعودی
چین و سفر ترامپ به عربستان سعودی
شنبه 27 خرداد 1396

دونالد ترامپ رئیسجمهور آمریکا اولین سفر خارجی خود را به منطقه غرب آسیا و عربستان سعودی به انجام رساند. هدف از این سفر موضوعات دوجانبه در روابط دو کشور ازجمله امضای قراردادهای تجاری و تسلیحاتی و چند جانبه ازجمله شرکت در اجلاس مشترک آمریکا و اعراب در این کشور بوده است. اعراب سعودی پس از به قدرت رسیدن ترامپ و با توجه به اهداف در نظر گرفته شده دولت جدید این کشور در قالب شعارهایی همچون مبارزه و جنگ علیه داعش و تروریسم و مبارزه با نفوذ منطقهای جمهوری اسلامی ایران، تلاش میکنند خود را همسو با دولت تازه برسر کار آمده آمریکا نشان دهند. سفر ترامپ به ریاض و اجلاس مشترک برگزارشده در آن علاوهبر در بر داشتن پیام برای رقبای منطقهای سعودی و آمریکا در منطقه غرب آسیا، پیامهایی را نیز برای رقبای بینالمللی آمریکا که در این منطقه در عرصههای سیاسی، نظامی و اقتصادی آن فعال هستند به همراه داشت.
یکی از بازیگران فعال جهانی حاضر در منطقه غرب آسیا که با دقت نظر فعالیتهای آمریکا را در منطقه دنبال مینماید، جمهوری خلق چین است که با توجه به جریان درحال تحول سیاست خارجی آمریکا، حساسیت چین نسبت به این کشور و تحرکات آن در سطح جهانی دوچندان شده است. ایالات متحده تا پیش از روی کار آمدن دولت جدید آمریکا و در دوران زمامداری باراک اوباما دوران پرتنشی را با اعراب منطقه ازجمله سعودیها بر سر مسائلی همچون انعقاد برجام میان ایران و کشورهای 1+5 و مسئله سوریه داشت و این موارد سبب شد تا سعودیها از متحد دیرینه خود سرخورده و حاضر شوند تا در روابط خارجی خود دست به تنوعطلبی بزنند، ازجمله میتوان به سفر محمد بن سلمان، وزیر دفاع سعودی به چین، و بهدنبال آن سفر پادشاه این کشور به آنجا اشاره نمود.
تحولات اشاره شده در روابط میان آمریکا و عربستان در دورهای صورت گرفت که آمریکا با راهبرد چرخش بهسوی شرق آسیا، توجهات خود را معطوف به این منطقه کرده و با هدف کنترل چین و موازنه در مقابل آن نموده بود. اکنون آمریکا اگرچه همچنان حضور خود را در منطقه شرق آسیا حفظ کرده است، بااینحال با توجه به فعلوانفعالات اخیر در رفتارهای آمریکا ازجمله حضور ترامپ در اجلاس ریاض میتوان گفت این کشور رویکردی جدید را درقبال این منطقه و متحدین عرب خود برگزیده است. امضای قراردادهای چند صد میلیارد دلاری تجاری و تسلیحاتی میان آمریکا و عربستان، سخنرانی ضد ایرانی ترامپ در این کشور و طرح تشکیل ناتوی عربی نشانههایی است دال بر بالا بردن افزایش بحران در منطقه توسط آمریکا که در این بین منافع قدرتهای بزرگ ازجمله چین میتواند تحتالشعاع قرار بگیرد و چین این مسئله را شاهد باشد تا ادامه فشارهای آمریکا به این کشور در منطقه شرق آسیا و در مناطقی همچون شبهجزیره کره و دریای چین جنوبی، به مناطق غرب آسیا نیز کشانده شود.
از منظر اقتصادی شعارهای انتخاباتی ترامپ ازجمله اول آمریکا، و آمریکا را بار دیگر بزرگ سازیم به نوعی در دستور کار سیاست خارجی کاخ سفید قرار گرفته است و این موضوع سبب نگرانی چین شده؛ زیرا از نگاه چین این شعار مدنظر ترامپ به منزله فشار و مهار این کشور در ابعاد سیاسی، نظامی و اقتصادی است. اینک چرخش آمریکا بهسوی غرب آسیا آن هم با سفر به کشوری که بزرگترین تأمینکننده نفت موردنیاز چین است و همزمان امضای قراردادهای تجاری چند صد میلیارد دلاری دوجانبه با سعودیها میتواند به منزله تلاش آمریکا برای کنار زدن چین در پروژههای اقتصادی و نظامی عربستان باشد. در این بین مسئله حائز اهمیت، پروژه جاهطلبانه چین در ایجاد اتصال میان شرق و غرب آسیا در قالب پروژه یک کمربند یک جاده و نقش حایز اهمیت عربستان سعودی در این پروژه است.
همزمانی برگزاری اجلاس یک کمربند ـ یک جاده، در شهر پکن با حضور سران 29 کشور جهان با سفر ترامپ به عربستان، یعنی به فاصله پنج روز پس از برگزاری اجلاس پکن، این مسئله به ذهن متبادر میشود که نتایج سفر ترامپ به عربستان فقط محدود به ایجاد ائتلاف میان کشورهای عرب منطقه برای مقابله با نفوذ منطقهای جمهوری اسلامی ایران نیست. در راهبردهای کلان و استراتژی قدرتهای بزرگ ازجمله آمریکا و چین، دریا و مسیرهای آبی همچنان نقش ویژه خود را در عرصه های تجاری و نظامی آنها حفظ کردهاند. طبق آمار رسمی ارائه شده ازطرف دولت چین، تجارت خارجی این کشور در حدود نود درصد به مسیرهای دریایی و خطوط امن کشتیرانی وابسته است، دراینمیان نقش عربستان برای اتصال مسیر دریایی موردنظر چین به اروپا بسیار حائز اهمیت است و طرفین چینی و سعودی با درک منافع مشترک اقتصادی بلندمدت خود توانستند دو پروژه جاهطلبانه خود، یعنی یک کمربند ـ یک جاده چینی و چشمانداز 2030 سعودی را به یکدیگر پیوند دهند؛ اما برای آمریکای ترامپ و دستورکارهای اقتصادی او این مسئله موضوعی مورد خوشایند نیست؛ زیرا وی برنامه احیای دوباره آمریکا در عرصه جهانی آن هم از طریق اتخاذ سیاستهای حمایتی اقتصادی را دنبال میکند و بهترین وسیله و ابزار موردنظر برای مهار چین در این عرصه، امضای قراردادهای دوجانبه اقتصادی با کشورهای مختلف و ازجمله عربستان سعودی است.
در حوزه مسائل امنیتی و نظامی نیز باید گفت یکی از ابعاد اصلی سفر ترامپ بحث قراردادهای نظامی این کشور با سعودی بود. مسئله فروش سلاح به این کشور از جانب آمریکا موضوعی جدید نیست؛ زیرا این کشور به همراه دیگر کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس سالها تحت چتر امنیتی آمریکا قرار داشتند و ستون فقرات نیروهای مسلح سعودی را تسلیحات آمریکایی شکل دادهاند، بااینحال در سالهای اخیر عربستان تلاش کرده است از رقیب آمریکا، یعنی چین سلاحهای موردنظر خود را خریداری کند، ازجمله این جنگافزارها میتوان به خرید پهپادهای شناسایی ساخت چین توسط عربستان اشاره کرد که در جریان تجاوز نظامی این کشور علیه یمن آنها را به کار برد. چین میتواند منبع قابل اتکایی برای سعودیها در بلندمدت برای تأمین سلاحهای موردنظر این کشور باشد و در آینده نیز شاهد رقابت میان صنایع نظامی آمریکا و چین برای به دست گرفتن بازار تسلیحاتی عربستان خواهیم بود.
درهرحال، باید گفت پس از روی کار آمدن ترامپ در آمریکا و حملات لفظی شدید وی علیه چین، این کشور در ماههای اخیر از مناظر گوناگون همچون موضوع شبهجزیره کره، دریای چین جنوبی و موضوعات اقتصادی در روابط دوطرف تحت فشار آمریکا قرار داشته است. نگاه چین به آمریکای امروز تحت رهبری ترامپ ترکیبی از فرصت و تهدید است. فرصت از این منظر که عقبنشینی آمریکا در برخی مسائل جهانی میتواند بهمثابه فرصتی برای چین برای پر کردن خلا حضور آمریکا باشد و چین با توجه به دیپلماسی اقتصادی خود میتواند دراینزمینه موفق عمل کند و تهدید از این منظر که در منطقه غرب آسیا، آمریکا با توجه به فقدان رهبری سیاسی و امنیتی خود در چند سال اخیر اینک بهدنبال آن است تا با ایجاد و احیای ائتلافهای منطقهای مانند آنچه در اجلاس ریاض مدنظر قرار داشت آن را احیا کند و بتواند با بزرگنمایی تهدیدات موردنظر علیه منافع خود دست به اقداماتی زند که منجربه بالا رفتن سطح بحران در این منطقه شود و به بهانه مبارزه با تهدیدات تروریستی در منطقه منافع اقتصادی چین را تحتالشعاع قرار دهد.
نظر شما